18-08-2014، 13:45
ایران مطلب : بهترین سفری که تا به حال داشتید کجا بوده؟ فرق زیادی نمیکند. سفر است و خاطراتش. خاطراتی که همیشه جذاب و بهیاد ماندنی است. همین بهانه ای میشود تا سراغ چهرههایی برویم و از بهترین تجربههای سفریشان بپرسیم و آنها ما را با تجربههای سفریشان شریک کنند.
مائده طهماسبی
میان شیر و زرافه، کرگدن
آرزوی دیرینهای داشتم و آن هم دیدن قاره سیاه بود. عکسها و خبرهای مختلفی که از این قاره میدیدم و میشنیدم همیشه این جاذبه را برایم به وجود میآورد تا از نزدیک با آن آشنا شوم، تا اینکه سال گذشته فرصتی دست داد و طی سفری که به موزامبیک داشتم چهار روز را در این کشور بهسر بردم. در آن چهار روز، وارد منطقهای در آفریقای جنوبی شدیم که یک پارک حیاتوحش 80 ساله است و میگویند مساحتاش به اندازه کشور آلمان است. در این پارک تمامی حیوانات به صورت آزاد میگردند و با خودروهای مخصوص توریستها را در پارک میگردانند.
مائده طهماسبی
میان شیر و زرافه، کرگدن
آرزوی دیرینهای داشتم و آن هم دیدن قاره سیاه بود. عکسها و خبرهای مختلفی که از این قاره میدیدم و میشنیدم همیشه این جاذبه را برایم به وجود میآورد تا از نزدیک با آن آشنا شوم، تا اینکه سال گذشته فرصتی دست داد و طی سفری که به موزامبیک داشتم چهار روز را در این کشور بهسر بردم. در آن چهار روز، وارد منطقهای در آفریقای جنوبی شدیم که یک پارک حیاتوحش 80 ساله است و میگویند مساحتاش به اندازه کشور آلمان است. در این پارک تمامی حیوانات به صورت آزاد میگردند و با خودروهای مخصوص توریستها را در پارک میگردانند.
جاذبه های گردشگری به پیشنهاد هنرمندان
شاید جالب باشد بدانید حال که در ایران تابستان است در آنجا روزهای زمستانی و بسیار سردی سپری میشود و ما مجبور بودیم کاملا مجهز به لباس گرم باشیم. یکی دیگر از جاذبههای این منطقه حرکت حیوانات وحشی در کنار شماست. شیر، زرافه، کرگدن و... که دیدن آنها به این شکل و اینقدر نزدیک حس فوقالعادهای در آدم بهوجود میآورد. تنها اتفاقی که میافتد این است که در لحظه عبور حیوانات، خودروهایی که توریستها را جابهجا میکنند، باید خاموش شوند و هیچ صدایی نباید شنیده شود و در سکوت مطلق باید حیوانات را تماشا کنید.
گردش در این پارک حس شعف و شوق زیادی به من داد و یکی از بزرگترین رویاهایم را به واقعیت تبدیل کرد. به نظرم جذابترین بخش سفر درک فاصله ذهنی، فرهنگی و اجتماعی مردمانی است که به کشورهایشان سفر میکنیم. اینکه در هر سفر وارد دنیای دیگری میشویم و به کشف آن محیط میپردازیم، باعث میشود حس سبکی خوبی به ما دست دهد.
ستاره اسکندری
سفر به خانه سالوادور دالی
همیشه سعی میکنم سفرهایم شکل واقعی داشته باشند و اهل آن نیستم که سنگین سفر کنم. البته این تجربهای است که در دل دیگر سفرهایم به آن رسیدهام؛ اینکه هرچه سبکتر سفر کنم، راحتتر میتوانم جابهجا شوم و از سفرم لذت بیشتری ببرم. فکر میکنم جذابترین بخش هر سفر، آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم اقوام و ملل مختلف است. هر زمانی به کشورهای خارجی سفر میکنم و میبینم که آنها چطور از بناهای تاریخی و قدیمیشان محافظت میکنند، دلم میگیرد به دلیل اینکه ما در ایران مکانهایی با معماریهای فوقالعاده داریم که شاید نمونهشان در هیچ کجای دنیا هم پیدا نشود اما توجهی به آنها نمیکنیم و بسیاری از بناهای قدیمی ما در حال از بین رفتن هستند.
گردش در این پارک حس شعف و شوق زیادی به من داد و یکی از بزرگترین رویاهایم را به واقعیت تبدیل کرد. به نظرم جذابترین بخش سفر درک فاصله ذهنی، فرهنگی و اجتماعی مردمانی است که به کشورهایشان سفر میکنیم. اینکه در هر سفر وارد دنیای دیگری میشویم و به کشف آن محیط میپردازیم، باعث میشود حس سبکی خوبی به ما دست دهد.
ستاره اسکندری
سفر به خانه سالوادور دالی
همیشه سعی میکنم سفرهایم شکل واقعی داشته باشند و اهل آن نیستم که سنگین سفر کنم. البته این تجربهای است که در دل دیگر سفرهایم به آن رسیدهام؛ اینکه هرچه سبکتر سفر کنم، راحتتر میتوانم جابهجا شوم و از سفرم لذت بیشتری ببرم. فکر میکنم جذابترین بخش هر سفر، آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم اقوام و ملل مختلف است. هر زمانی به کشورهای خارجی سفر میکنم و میبینم که آنها چطور از بناهای تاریخی و قدیمیشان محافظت میکنند، دلم میگیرد به دلیل اینکه ما در ایران مکانهایی با معماریهای فوقالعاده داریم که شاید نمونهشان در هیچ کجای دنیا هم پیدا نشود اما توجهی به آنها نمیکنیم و بسیاری از بناهای قدیمی ما در حال از بین رفتن هستند.
جاذبه های گردشگری به پیشنهاد هنرمندان
درحالیکه اینها بخشی از هویت و فرهنگ ایران بهشمار میروند. اما در بین تجربیاتی که در این سالها داشتم، سفر به کشور اسپانیا یکی از بهترین خاطرات سفرم شد. چند سال پیش سفری به «فیگویراس» اسپانیا داشتم و در آنجا به خانه سالوادور دالی رفتم. این خانه تبدیل به موزه شده و نقاشیهای این هنرمند در آنجا در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته است. جذابترین بخش بازدید از این موزه، برایم آنجایی بود که من از سبکهای مختلف نقاشی هیچ شناختی نداشتم ولی در خانه این نقاش هنرمند، با دیدن روند کار او که خیلی روشن و قابل درک بود با مفاهیم کارهایش آشنا شدم و این بازدید به من کمک کرد تا به درک تازهای از هنر نقاشی برسم. به نظرم این اتفاق و اتفاقاتی از این دست میتواند یکی از بهترین دستاوردهای سفر برای هر شخصی باشد.
الیکا عبدالرزاقی
ازدواج با خوش سفرترین آدم جهان!
دوست دارم بدون برنامه به مسافرت بروم. این مدلی سفر کردن، هم هزینههایمان را پایینتر میآورد و هم به دلیل غیرمنتظره بودنش، دلنشینتر میشود. در سفر فقط باید همسفر خوب داشت و همه چیز را راحت گرفت تا خوش بگذرد. من در این مدت کوتاهی که ازدواج کردهام به دلیل مشکلات کاری فرصت زیادی نداشتم که با همسرم به سفر برویم اما همین دو، سه سفری که به شمال، اصفهان و... داشتیم، فوقالعاده و بینظیر بود و فکر میکنم با یکی از خوشسفرترین آدمهای روی زمین ازدواج کردهام.
الیکا عبدالرزاقی
ازدواج با خوش سفرترین آدم جهان!
دوست دارم بدون برنامه به مسافرت بروم. این مدلی سفر کردن، هم هزینههایمان را پایینتر میآورد و هم به دلیل غیرمنتظره بودنش، دلنشینتر میشود. در سفر فقط باید همسفر خوب داشت و همه چیز را راحت گرفت تا خوش بگذرد. من در این مدت کوتاهی که ازدواج کردهام به دلیل مشکلات کاری فرصت زیادی نداشتم که با همسرم به سفر برویم اما همین دو، سه سفری که به شمال، اصفهان و... داشتیم، فوقالعاده و بینظیر بود و فکر میکنم با یکی از خوشسفرترین آدمهای روی زمین ازدواج کردهام.
یکی دیگر از سفرهایی که در این سالها داشتم و واقعا لحظه به لحظهاش برایم خاطره شده، مربوط به 10 سال پیش میشود که همراه گروه تئاترمان به کشور هلند رفتیم. همه روزهای آنجا و آرامشی که داشت برایم خاطره شده، چون قبل از این سفر هم به مدت یکسال با خانم هدیه تهرانی برای خواندن زبان که در ارتباط با همین کارمان بود، به لندن رفته بودیم که آن سال هم واقعا روزهای پرخاطرهای را برایم رقم زده،طوری که هر زمان به آن فکر میکنم به نظرم میرسد به تازگی از این سفر بازگشتهام.
عارف لرستانی
4 ساعت روی رود نیل
یکی از بهترین سفرهایم در طول این سالها، سفر به کشور مصر بوده. قبل از اینکه از ایران حرکت کنیم حرفهای زیادی در مورد این کشور میشنیدیم و گفته میشد که مصریها با ایرانیان بد هستند اما وقتی وارد مصر شدیم، برخوردهایی که از مردم مصر دیدیم برخلاف این بود و از آنجایی که سالها بود ایرانیان به مصر سفر نکرده بودند، آنها فکر میکردند ما اسپانیایی هستیم اما وقتی میگفتیم ایرانی هستیم، برخورد مهربانی با ما داشتند.
عارف لرستانی
4 ساعت روی رود نیل
یکی از بهترین سفرهایم در طول این سالها، سفر به کشور مصر بوده. قبل از اینکه از ایران حرکت کنیم حرفهای زیادی در مورد این کشور میشنیدیم و گفته میشد که مصریها با ایرانیان بد هستند اما وقتی وارد مصر شدیم، برخوردهایی که از مردم مصر دیدیم برخلاف این بود و از آنجایی که سالها بود ایرانیان به مصر سفر نکرده بودند، آنها فکر میکردند ما اسپانیایی هستیم اما وقتی میگفتیم ایرانی هستیم، برخورد مهربانی با ما داشتند.
به نظرم یکی از زیباترین بخشهای این کشور رود نیل است و ما چهار ساعت با کشتی روی آبهای این رود در حرکت بودیم و هرچه بگویم نمیتوانم زیباییاش را توصیف کنم. چند مجسمه خیلی عظیم نیز در این کشور وجود دارد که واقعا زیبا هستند و شاید به نوعی اهرام ثلاثه را هم زیر سایه خود گرفته باشند. متاسفانه ما از مصر فقط اهرام ثلاثه را میشناسیم اما خیلی چیزهای عجیبتر و دیدنیتری در این کشور است که جاذبه دارند و گردشگران را شگفتزده میکنند.
تجربهای که در جریان سفرهایم به کشورهای دیگر پیدا کردم این است که مردم ما خیلی بد در مورد مردم کشورهای دیگر حتی شهرهای دیگر خودمان قضاوت میکنند درحالیکه وقتی از نزدیک برخوردها را میبینید چیزی برخلاف آن به شما ثابت میشود. رسیدن به این تجربه در جریان سفرها از هر چیز دیگری برایم جذابتر بود. امیدوارم مردم ما این همت را داشته باشند که خودشان به مناطق و کشورهای مختلف سفر کنند و از نزدیک با فرهنگها و هویت دیگر مردمان آشنا شوند. حتی به جاهایی که فکر میکنند خطرناک است، بروند تا از نزدیک با واقعیتها آشنا شوند و براساس خیالاتشان قضاوت نکنند.
ماهچهره خلیلی
یک تجربه عجیب
به دلیل شرایط زندگیای که دارم همیشه در سفرم. خانوادهام همه در انگلیس زندگی میکنند و من به دلیل کارم به ایران میآیم، سالی دو سه بار در سفر بین ایران و انگلیس هستم اما به غیر از آنهم تلاش میکنم سالی یک یا دو بار سفرهای دیگر هم بروم مثلا کل اروپا را یک سال سهسوته گشتم. اکثر ایالتهای آمریکا را دیدهام. جنوب ایالاتمتحده تا به حال نرفتهام یا شرق ایران به غیر از پاکستان را ندیدهام و خیلی دوست دارم به خاور دور هم سفری داشته باشم. چین، ژاپن، مغولستان و نپال برایم خیلی جالب هستند و دوست دارم به آن کشورها هم سفری داشته باشم. مهر پارسال فرصتی پیش آمد که به مکه رفتم، تجربه خوبی برای من بود.
تجربهای که در جریان سفرهایم به کشورهای دیگر پیدا کردم این است که مردم ما خیلی بد در مورد مردم کشورهای دیگر حتی شهرهای دیگر خودمان قضاوت میکنند درحالیکه وقتی از نزدیک برخوردها را میبینید چیزی برخلاف آن به شما ثابت میشود. رسیدن به این تجربه در جریان سفرها از هر چیز دیگری برایم جذابتر بود. امیدوارم مردم ما این همت را داشته باشند که خودشان به مناطق و کشورهای مختلف سفر کنند و از نزدیک با فرهنگها و هویت دیگر مردمان آشنا شوند. حتی به جاهایی که فکر میکنند خطرناک است، بروند تا از نزدیک با واقعیتها آشنا شوند و براساس خیالاتشان قضاوت نکنند.
ماهچهره خلیلی
یک تجربه عجیب
به دلیل شرایط زندگیای که دارم همیشه در سفرم. خانوادهام همه در انگلیس زندگی میکنند و من به دلیل کارم به ایران میآیم، سالی دو سه بار در سفر بین ایران و انگلیس هستم اما به غیر از آنهم تلاش میکنم سالی یک یا دو بار سفرهای دیگر هم بروم مثلا کل اروپا را یک سال سهسوته گشتم. اکثر ایالتهای آمریکا را دیدهام. جنوب ایالاتمتحده تا به حال نرفتهام یا شرق ایران به غیر از پاکستان را ندیدهام و خیلی دوست دارم به خاور دور هم سفری داشته باشم. چین، ژاپن، مغولستان و نپال برایم خیلی جالب هستند و دوست دارم به آن کشورها هم سفری داشته باشم. مهر پارسال فرصتی پیش آمد که به مکه رفتم، تجربه خوبی برای من بود.
فکر میکنم هر سال یک سفر عجیب و غریب برای من پیش میآید و سفر از واجبات زندگی است، یک جور رجوع به زندگی خود است. یادم میآید چند سال پیش قبرس رفته بودم. در قبرس سمت ترکیه بودم و با ماشین اجارهای از یک شهر کوچک در حال گذر بودم. شنیدم در آنجا آقایی است از نوادگان حضرت مولانا. یک روحانی شریفی است که افراد برای دیدنش نزد او میروند. راهم را کج کردم و رفتم در روستایی که او زندگی میکرد. زمانی که به خانه او رسیدم، دیدم به اندازه کل جمعیت روستا جلوی در خانه او مردم جمع شدهاند. نه اینکه فکر کنید این افراد همه بیسواد و دهاتی بودند، نه خانم و آقایی را آنجا دیدم که آلمانی بودند، تحصیلکرده و شیک، به آنجا آمده بودند تا بچهدار شوند.
خب من خودم خیلی کنجکاو بودم که او را ببینم چراکه باور کردن اینکه آن جمعیت همه برای دیدن او آمده بودند، سخت بود. آن آقا را دیدم. یک آقای خیلی پیر. یک گردنبند چرم قرآن بسته بودم. وقتی وارد شدم از من پرسید: چرا آمدی؟ گفتم همینطوری، فقط آمدم شما را ببینم. از من پرسید که چه چیزی در گردنت است و زمانی که من گفتم قرآن است، به کمک دو نفر از محافظانش بلند شد. این آدم خیلی سن بالایی داشت، جوری که من فکر کردم میخواهد برود اما بلند شد و ایستاد و به من گفت، همیشه باید به احترام قرآن ایستاد. دیدن آن مرد و آن تجربه همیشه جزء یکی از عجیبترین تجربههای سفرم بوده است.
بابک حمیدیان
ماهیها با احترام پوستتان را میخورند
میتوانم بگویم هر جایی که دست بشر یا حداقل بشر شهری مدعی مدرن به آن نرسد، جای باشکوه و درخشانی است. متاسفانه بهتازگی یک راه ماشین رو به جزیره قشم باز کردهاند و عده زیادی با اتومبیل و موتور میآیند و جلوی در هر پاساژی یک چادر میزنند و یکی پیاز خرد کرده و دیگری سالاد درست میکند! الان قشم شبیه پاساژ بزرگی است که برای چینیهاست، اصلا به ایرانیها متعلق نیست. در تاریخنگاری معاصر ما چه در عکاسی، نقاشی، داستاننویسی و چه درموسیقی، جنوب کشور خیلی قویتر از شمال عمل کرده چراکه خلیج فارس این آزادی، این رهایی اندیشه و این به دور از خلقیات روزمره بودن را هدیه میدهد به کسی که بخواهد بگیرد، نه به کسی که با اتومبیل در قشم میآید و چادر میزند، نه من به این قشر کاری ندارم.
خب من خودم خیلی کنجکاو بودم که او را ببینم چراکه باور کردن اینکه آن جمعیت همه برای دیدن او آمده بودند، سخت بود. آن آقا را دیدم. یک آقای خیلی پیر. یک گردنبند چرم قرآن بسته بودم. وقتی وارد شدم از من پرسید: چرا آمدی؟ گفتم همینطوری، فقط آمدم شما را ببینم. از من پرسید که چه چیزی در گردنت است و زمانی که من گفتم قرآن است، به کمک دو نفر از محافظانش بلند شد. این آدم خیلی سن بالایی داشت، جوری که من فکر کردم میخواهد برود اما بلند شد و ایستاد و به من گفت، همیشه باید به احترام قرآن ایستاد. دیدن آن مرد و آن تجربه همیشه جزء یکی از عجیبترین تجربههای سفرم بوده است.
بابک حمیدیان
ماهیها با احترام پوستتان را میخورند
میتوانم بگویم هر جایی که دست بشر یا حداقل بشر شهری مدعی مدرن به آن نرسد، جای باشکوه و درخشانی است. متاسفانه بهتازگی یک راه ماشین رو به جزیره قشم باز کردهاند و عده زیادی با اتومبیل و موتور میآیند و جلوی در هر پاساژی یک چادر میزنند و یکی پیاز خرد کرده و دیگری سالاد درست میکند! الان قشم شبیه پاساژ بزرگی است که برای چینیهاست، اصلا به ایرانیها متعلق نیست. در تاریخنگاری معاصر ما چه در عکاسی، نقاشی، داستاننویسی و چه درموسیقی، جنوب کشور خیلی قویتر از شمال عمل کرده چراکه خلیج فارس این آزادی، این رهایی اندیشه و این به دور از خلقیات روزمره بودن را هدیه میدهد به کسی که بخواهد بگیرد، نه به کسی که با اتومبیل در قشم میآید و چادر میزند، نه من به این قشر کاری ندارم.
این قشر را نمیشناسم و فکر میکنم که اصلا مخاطب من هم نیستند. توصیهای برای آنها ندارم. این آدمها میآیند زبالههایشان را در ساحل میاندازند و میروند. هزاری هم تابلو بگذارید که جنگل را نسوزانید یا زباله نریزید، این کار را انجام میدهند و فکر میکنم که یک قشر نود درصدی هستند. اینجا بین هشت تا 10 درصد هستند که در ساحل میروند، کتاب میخوانند، گریه میکنند یا عاشق میشوند و جدایی را تجربه میکنند. روی صحبت من با آنهاست. جنوب ایران خیلی دلپذیر و ویژه است.
یکی از تجربههای عجیب من در بندرعباس اتفاق افتاده است؛ جادهای است که به سمت سیرجان و به روستایی میرسد به نام «فین» (منظورم فین کاشان نیست) جنگل بزرگی از نخل وسط این کویر است که دو چشمه دارد که این چشمهها در تمام طول سال آب به بیرون پمپاژ میکنند. یکی از این چشمهها گوگردی است و دفع سم میکند و دیگری در تمام طول سال آب 27 درجه دارد. در زمستان هم میتوانید از این آب استفاده کنید، حتی اگر برف هم بیاید، میتوانید به این چشمه بروید، یکسری ماهی کوچک هم در این چشمهها زندگی میکنند که اینها پوست مرده تن شما را با احترام میخورند. اگر میخواهید روحتان تازه شود، حتما از این مکان دیدن کنید.
نگار فروزنده
خاطرات شمال ...
وقتی به سفرهایی که در طول زندگی داشتم، فکر میکنم هنوز سفرهایی که در دوران کودکی به همراه مادرم داشتم و به شمال میرفتیم، در ذهنم پررنگتر از هر سفر دیگری است. شیرینی آن سفرها همیشه در دلم هست و هیچ سفری تا به امروز نتوانسته جای آن سفرها را برایم پر کند. خصوصا صبح زود بیدار شدنها، ماسه بازی کردن و... که به روشنی در خاطرم ماندهاند.
یکی از تجربههای عجیب من در بندرعباس اتفاق افتاده است؛ جادهای است که به سمت سیرجان و به روستایی میرسد به نام «فین» (منظورم فین کاشان نیست) جنگل بزرگی از نخل وسط این کویر است که دو چشمه دارد که این چشمهها در تمام طول سال آب به بیرون پمپاژ میکنند. یکی از این چشمهها گوگردی است و دفع سم میکند و دیگری در تمام طول سال آب 27 درجه دارد. در زمستان هم میتوانید از این آب استفاده کنید، حتی اگر برف هم بیاید، میتوانید به این چشمه بروید، یکسری ماهی کوچک هم در این چشمهها زندگی میکنند که اینها پوست مرده تن شما را با احترام میخورند. اگر میخواهید روحتان تازه شود، حتما از این مکان دیدن کنید.
نگار فروزنده
خاطرات شمال ...
وقتی به سفرهایی که در طول زندگی داشتم، فکر میکنم هنوز سفرهایی که در دوران کودکی به همراه مادرم داشتم و به شمال میرفتیم، در ذهنم پررنگتر از هر سفر دیگری است. شیرینی آن سفرها همیشه در دلم هست و هیچ سفری تا به امروز نتوانسته جای آن سفرها را برایم پر کند. خصوصا صبح زود بیدار شدنها، ماسه بازی کردن و... که به روشنی در خاطرم ماندهاند.
همیشه از اواسط جاده وقتی بوی دریا را حس میکردم متوجه میشدم که به شمال نزدیک شدهایم و این بو هنوز در مشامم مانده و حالا که به این سن رسیدهام وقتی بوی دریا را حس میکنم، احساس آن روزها به دلم باز میگردد؛ یک جور حس بیدغدغه بودن کودکی و اشتیاق دیدن دریا.