14-08-2014، 16:19
یکی دانشهایی که ایرانزمین در آن نقش مهمی را ایفا کرده دانش پزشکی است. دانش پزشکی در ایران پیش از دوره اوستایی و ظهور اشوزرتشت وجود داشته.
یک پزشک باید نیک آموخته و در فن خود مهارت کامل داشته باشد، از ویژگی داروها کاملاً آگاه بوده و پیوسته در پی کامل کردن دانش خود باشد. به شکایت بیمار گوش کند و در شناسایی و افتراق دردها استاد باشد. همچنین پزشک باید شیرین زبان، نجیب، صبور، قانع، فروتن و قابل اعتماد باشد
زمانی که زرتشت که خود نیز یکی از پزشکان برجسته عهد باستان ایران می باشد پا به عرصه وجود می گذارد، قرنها یا هزاران سال بوده که این دانش در ایران زمین رواج داشته است. اوستا که مجموع کاملی از تاریخ و فرهنگ ایرانیان پیش از ظهور زرتشت تا به دوره او می باشد، اشارههای بسیاری به دانش پزشکی و پزشکان ایرانی دارد. اوج شكوفایی طب در ایران سده نهم تا چهاردهم میلادی است كه آن را «دوره زرین پزشكی ایران» نامیده اند. پیشینه پزشكی در ایران به دوران پیش از اسلام باز میگردد و نخستین مركز آموزش پزشكی در ایران، در دوره ساسانیان، در سده سوم میلادی در جندی شاپور نزدیك اهواز كنونی برپا شد.
در دورهی باستان 5 رشتهی پزشكی وجود داشته است:
1- آشو پزشك (آشو بئشزو) : كه از كلمهی آشو به معنی پاك گرفته شده است و برابر با دانش بهداشت میباشد. یعنی با رعایت پاكی و پاكیزگی بیماران را درمان و از پیدایش بیماریهای جلوگیری و پیشگیری میكردهاند.
2- دادپزشك (داتو بئشزو) : كه از كلمهی داتو به معنای عدل و داد گرفته شده است و برابر با پزشكی قانونی میباشد. در این رشته، با قوانین و دستورهای ویژهای سروكار داشتهاند.
3- كاردپزشك (كارتو بئشزو) : كه از كلمهی كارتو به معنی كارد گرفته شده است و برابر با جراح میباشد.
4- ارور پزشك (اورورو بئشزو): كه از كلمهی ارور به معنی گیاه گرفته شده است و برابر با پزشك داروساز میباشد. این گروه از پزشكان با داروهای گیاهی سر و كار داشته و آنها را میشناختهاند و برای درمان به بیماران تجویز میكردهاند.
یک پزشک باید نیک آموخته و در فن خود مهارت کامل داشته باشد، از ویژگی داروها کاملاً آگاه بوده و پیوسته در پی کامل کردن دانش خود باشد. به شکایت بیمار گوش کند و در شناسایی و افتراق دردها استاد باشد. همچنین پزشک باید شیرین زبان، نجیب، صبور، قانع، فروتن و قابل اعتماد باشد
5- مانتره پزشك (مانترو بئشزو كه از كلمهی مانتره به معنی سخن مقدس و آسمانی گرفته شده است و به نوعی برابر با روانپزشك میباشد. این گروه با خواندن آیات كتاب آسمانی و ذكر و دعا، بیماران را درمان میكردهاند.
حق ویزیت در ایران باستان
دستمزد پزشک دقیقا تناسب با مقام بیمار داشت و موبدان، تنها با دعا و دادن برکت، به پزشک دستمزد می دادند!
رییس خانواده یا قبیله یا ده یا فرمانده استان به ترتیب یک خر، یک اسب، یک شتر و یا چهار اسب به عنوان دستمزد به پزشک می پرداختند. بیماران زن، به پزشک چهار پای ماده به عنوان دستمزد می پرداختند.
قوانین پزشکی در ایران باستان
در ایران تشکیلات منطقی وجود داشت و پزشکان از قوانین و دستورهای واحدی پیروی میکردند. وزیر بهداشت و درمان «دروستبد» نام داشت. به کسانی که آمار پزشکی میگرفتند یا در تاریخچه بیماریها تحقیق و تفحص میکردند "آتروان" می گفتند. پزشکان باید هنگام کار با پارچهای تمیز جلوی دهان و بینی خود را میبستند که به آن «پنام» میگفتند. رعایت بهداشت آب، خاک، هواو محصولات کشاورزی و از بین بردن تمام آلودگیهایی که میتوانستند سبب بیماری شوند، بر عهده حکمرانان بود.
یک پزشک باید نیک آموخته و در فن خود مهارت کامل داشته باشد، از ویژگی داروها کاملاً آگاه بوده و پیوسته در پی کامل کردن دانش خود باشد. به شکایت بیمار گوش کند و در شناسایی و افتراق دردها استاد باشد. همچنین پزشک باید شیرین زبان، نجیب، صبور، قانع، فروتن و قابل اعتماد باشد.
محل زندگی، وضع لباس و خوراک پزشکان باید خوب، کافی و تمیز باشد. هر یک دارای یک اسب تندرو باشند تا در هنگام خطر به کمک بیمار بشتابند. پزشک باید به مقدار زیاد دارو و وسایل همراه خود داشته باشد. مزد پزشک بستگی به طبقه اجتماعی بیمار داشت و مردم حق درمان را بنا به میزان توانایی خود میپرداختند. حق درمان پادشاه و خانواده سلطنتی یک درشکه چهار اسبه، روسای لشکری، استاندار و فرمانداران درشکه یک اسبه، بازرگانان یک شتر، کشاورزان یک گوسفند و یا معادل آن سکههای رایج و مردم تنگ دست، رایگان درمان میشدند.