13-08-2014، 11:18
بايندر در 23 آذر 1277 در تهران متولد شد. پدرش علىاكبرِ دبير دربار از طايفة مشهور بايندر، و عمويش امير معزز گروسى بود كه برخلاف برادر، حسن شهرتى نداشت. بايندر در نوجوانى وارد مدرسة دارالفنون شد و تحصيلات عمومى را طى كرد و دورة مخصوص مهندسى آنجا را هم به پايان رساند؛ آنگاه در 1296ش وارد مدرسة نظام مشيرالدوله شد و پس از 3 سال با درجة ستوان دومى به خدمت ارتش درآمد به عنوان نخستين مأموريت جنگى، در 1300ش به مازندران فرستاده شد و چون در اردوي عملياتى تنكابن از خود رشادت نشان داد، به اخذ مدال طلا نائل گرديد ظاهراً مأموريت دوم او پيوستن به اردوي گيلان به منظور مقابله با قواي ميرزا كوچكخان بود كه 7 ماه به درازا كشيد.
در همين زمان نظام قديم منحل، و ارتش جديد تشكيل شد و بايندر با درجة ستوان دومى در تشكيلات جديد به خدمت پرداخت و رستةتوپخانه را برگزيد. وي اندكىبعد همراه سرهنگامانالله جهانبانى براي سركوب اسماعيل آقا سميتقو به آذربايجان غربى شتافت و در نبرد با او شجاعت بسيار از خود نشان داد، چنانكه به پيشنهاد جهانبانى موفق به اخذ نشان «ذوالفقار 4» گرديد كه در آن زمان معمولاً به افراد جوانى همانند او داده نمىشد در خرداد 1302 بايندر براي ادامة تحصيلات و فرا گرفتن فنون جديد نظامى در رستة توپخانه عازم فرانسه شد و در دانشكدة توپخانة «پواتيه» به آموختن پرداخت و ضمناً دورة تكميلى توپخانة «فونتن بلو» را نيز گذراند و در مهر 1304 به ايران بازگشت و زيرنظر سرتيپ يزدانپناه فرماندهى آتشبار توپخانه را عهدهدار شد در 1307ش براي دومين بار، به منظور تكميل تحصيلات نظامى به فرانسه رفت و در دانشگاه جنگ به تحصيل پرداخت و همزمان معاونت سرپرستى دانشجويان ايران در اروپا را برعهده گرفت و تا پايان اقامتش در آنجا (1309ش) همين سمت را داشت وي در 1309ش معاون هنگ توپخانة كوهستانى و كفيل فرماندهى همان هنگ شد. در زمانى كه دولت ايران ساخت نخستين ناوهاي جنگى را به ايتاليا سفارش داد، بايندر به سرپرستى گروهى از نظاميان در اواخر سال 1309 يا اوايل 1310ش رهسپار ايتاليا شد تا هم دورههاي لازم را ببيند و هم بر ساخت كشتيها نظارت كند. افراد تحت فرماندهى او در رشتههاي مختلف مربوط به ناوهاي جنگى در چند شهر ايتاليا به تحصيل پرداختند وي پس از بازگشت به ايران در 1310ش به سمت كفيل فرماندهى نيرويدريايىجنوب منصوب، و عازمآنجا شد از مأموريتهاي مهم بايندر در اين منصب سفر به جزيرة تنب همراه با گروهى از افراد نيروي دريايى در 1313ش/1934م بود. او ضمن بازديد از آنجا رسماً به مقامات نيروي دريايى انگليس، مستقر در تنب اعلام كرد كه اين جزيره بخشى از ايران است؛ وي با اين كار موجبات نگرانى و اعتراض وزارت خارجة بريتانيا را فراهم آورد بايندر در 1313ش به درجة ناخدا دومى، و در 1315ش به درجة ناخدا يكمى، و در 1319ش به درياداري رسيد دوران خدمت بايندر در نيروي دريايى، با كوششها و تلاشهاي مجدانة او براي سازماندهى اين نيرو همراه بود.
وي در جنوب ناوگانى مركب از دو ناو 750 تنى ايتاليايى و 4 ناو 500 تنى و هزار ملوان در مقر نيروي دريايى خرمشهر تحت فرماندهى داشت. به علاوه، مقارن با شروع جنگ جهانى، فرماندهى بخشى از لشكر ششم خوزستان هم به او سپرده شد و او با همكاري فرماندهى نظامى محلى استحكامات گستردهاي در اطراف خرمشهر احداث كرد با حملة متفقين به ايران و يورش نيروهاي دريايى انگلستان به سواحل جنوبى، بايندر به مقابلة جدي با آنان پرداخت و در روزهاي جنگ مرتب به پاسگاههاي مرزي سركشى مىكرد، تا آنكه در سوم شهريور 1320 وقتى كه در يكى از پاسگاههاي خرمشهر به سر مىبرد، مورد حمله قرار گرفت و همراه با يكى از همكارانش به نام سروان مكرينژاد كشته شد روز پس از شهادت وي، برادرش ناو سروان يدالله بايندر كه مسئوليت كفالت فرماندهى نيروي دريايى در درياي خزر را بر عهده داشت، نيز بر اثر بمباران نيروهاي شوروي كشته شد بايندر در روزگار نوجوانى داراي علائق ملى و سياسى بود. از اين رو، زمانى كه در مدرسة نظام مشيرالدوله تحصيل مىكرد، داخل فعاليتهاي سياسى شد و همراه با چند تن از همكارانش چون عبدالله هدايت (بعداً ارتشبد) و رزم آرا (بعداً سپهبد و نخست وزير) به عضويت حزب سوسيال دموكرات درآمد دريادار بايندر با توجه به اقامت چند ساله در كشورهاي اروپايى به زبانهاي انگليسى، فرانسه، ايتاليايى و تركى تسلط داشت و به اين زبانها به خوبى تكلم مىكرد وي مردي اهل مطالعه و تحقيق و نويسنده بود. در ايام اقامتش در جنوب به تحقيقات و مطالعات قابل توجهى دربارة خليج فارس دست زد كه نتايج برخى از آنها را بعداً منتشر كرد.
آثار مكتوب بايندر اينهاست:
1. نقشة خليج فارس (تهران، 1310ش)؛ 2. خليج فارس (خرمشهر، 1317ش)؛ 3. جغرافياي خليج فارس (تهران، 1319ش)؛ 4. اصول دريانوردي؛ 5. آييننامههاي توپخانه در 6 جلد؛ 6. راهنماي ناوي؛ 7. مقالاتى در مجلة ارتش؛ 8. دستور تير توپخانة سبك؛ 9. آييننامة مشق پاي توپ كوهستانى، و چند اثر ديگر