24-08-2012، 19:50
قبل از بازی
اولین تقابل ژنرال و ژوزه برای نباختن بود. از مدت ها پیش و با نتایج ضعیف دو تیم در دیدارهای هفته گذشته می شد این قضیه را حدس هم زد اما بازی به این سردی دیگر قابل تحمل نبود.
پرسپولیس با سیستم 2-3-5 وارد زمین شده بود و استقلال با روش 1-5-4. کاملاً تدافعی و محتاطانه. حضور سه مدافع مرکزی در هر دو تیم دلیلی جز شرایط خاص این بازی حساس نداشت. راه گل زدن در دربی از هوا می گذشت. به همین خاطر دو مربی، تمام مدافعین بلند قامتشان را به کار گرفته بودند تا از شیوه مرسوم غافلگیر نشوند. ضمن آنکه همان مهاجمان کم تعداد هم برای حفظ توپ در زمین بودند و عملاً وظیفه ای برای گلزنی نداشتند. 15 دقیقه ابتدایی بازی پر بود از حوادث گوناگون. خطر، کرنر، فشار و ... اما روند بازی کم کم کند شد. درست برعکس ال-کلاسیکوی شب گذشته.
آغاز احساسی
در دیدار دربی که حساسیت حرف اول را می زند دو تیم ابتدای کار را با حملاتی احساسی آغاز نمودند و به خاطر جو سنگین بازی چیزی به نام محک زدن ابتدایی وجود نداشت. بازی به هم ریخته، سراسیمگی و عجله به خصوص در بین مدافعین دقایق ابتدایی را هیجان انگیز کرده بود. هرچند هیجانی کاذب. ترس از اشتباه کردن در بین بازیکنان باعث شده بود حتی روی کرنرها هم کسی جرات نزدیک شدن به زننده ضربه را نداشته باشد و همه سعی می کردند در محوطه جریمه لوکه شده و از شلوغی بهره ببرند.
اگر توجه کرده باشید تمام کرنرهای این بازی مستقیم ارسال شد و هیچ طرح و برنامه دیگری موجود نبود. در نیمه اول با اینکه آبی ها نفرات بیشتری در خط هافبک به کار برده بودند و حتی اکبرپور را نیز در این خط می دیدند اما برتری در کمربند میانی با سه هافبک سرخ پوشان بود. جایی که هم دسته های کیا و کریمی جرات بازی رفع تکلیفی نداشتند و اگر این کار را می کردند با فریادهای این دو بزرگ تیم بر سرشان مواجه می شدند. همان مساله ای که به سرخ پوشان کمک بسیاری می کرد تا بازی را در دست داشته باشد. چیزی که کلاً در تیم های قلعه نویی نداریم و بازیکنی در تیم او اجازه این کار را ندارد. فریادهای تیم های ژنرال از بیرون از زمین زده می شود.
البته در بیرون رفتن خط هافبک آبی ها از بازی در نیمه اول تنها حضور توام کریمی و مهدوی کیا تاثیر گذار نبود.
هافبک ها توپ نمی خواهند؟
مدافعان آبی به جز منتظری فقط سعی در دور کردن توپ داشتند و طلب توپ نکردن توسط زندی، جانواریو و مهمتر از آن دو، نکونام موجب شد تا منتظری هم پس از دقیقه سی، روش اطرافیانش را پیش بگیرد. با اینکه قبل از این، او با حرکات پا به توپش توانست حتی یک کارت زرد از حریف بگیرد. اما شرایط بازی ادامه این روند را برای او غیر ممکن کرده بود. در گوشه ها هم بخاطر جرات نداشتن برای نفوذ خبری از رفت و برگشت های پیاپی نبود و انگار بازیکنان این نقاط بیشتر برای دفع کردن توپ های ناقص دور شده توسط مدافعان مرکزی به کار گماشته شده بودند. (کاری که دنی آلوز فقط یک بار، آن هم در دقایق پایانی ال-کلاسیکو انجامش داد.) تغییرات نیمه دوم حاکی از بازیخوانی یا اجبار امیرخان بود نمی دانیم اما پرسپولیس با خسته شدن دو مهره پا به سن گذاشته اصلیش دیگر توان نیمه اول را نداشت.
رفتن حنیف به خط حمله آنها را در بازی مستقیم کمی موفق می کرد. هافبک های آبی که از بازی خارج شده بودند و چاره ای برای امتحان روش دیگر وجود نداشت.هرچند از دوره موفقیت این قبیل تاکتیک ها گذشته باشد.
کرنر اوت دستی و دیگر هیچ...
جالب آنکه در بازی ای که جز ارسال توپ های بلند و نه سانتر روی دروازه راه دیگری برای خطرساز شدن نمی دیدیم، بازیکنان کناری حتی یک سانتر هم نداشتند! حتی یک سانتر. نه حمودی و بیک زاده و نه ماهینی و فشنگچی. اما نیمه افتضاح دوم قصه تکراری دربی پایتخت است. جایی که فوتبالیست های میلیاردی، دوزار فوتبال نمی کنند. بازیکنانی که 90 دقیقه از استرس و فشار، خون به مغزشان نمی رسد!
حالا در نظر بگیرید که نفرات دو تیم بزرگ پایتخت، اسکلت اصلی تیم ملی را هم تشکیل می دهند. افسوس تماشای فوتبال حرفه ای آنجایی شدت می گیرد که دروازبانی مصدوم است و رزرو او بجای آنکه برای تعویض احتمالی برای گرم کردن بلند شود خود را با لباس هم تیمی مشغول می کند. تماشاگران بی دلیل مخلّ جریان عادی بازی می شوند، به طوریکه هر کرنر و اوت دستی (تنها راه حل های رسیدن به دروازه در دربی) چند دقیقه از زمان بازی را می گیرد.
شاید واقعاً باید درِ فوتبالی که زیباترین صحنه اش نمای باز ورزشگاه زیبای آزادی و جمعیت لبالب نشسته در آن است را گِل گرفت تا بیشتر از این روی اعصابمان نرود. ما که نفهمیدیم اگر نام بازی دو تیم بارسا و رئال که کمتر از 24 ساعت گذشته برگزار شد فوتبال است، پس نام بازی ای که در دربی برگزار شد چیست؟!