12-08-2014، 18:10
ایران و فرانسه در دوره فتحعلی شاه روابط خود را با هدف مقابله با روسیه دشمن مشتركشان آغاز كردند اما با توجه به نادیده گرفتن مفاد قرارداد فینكنشتاین در اسفند 1187 این روابط به پایان رسید، مقاله زیر اشاره ای به این ماجرا دارد.
در این میان ناپلئون نیز به منظور وارد کردن ضربه بر انگلستان، درصدد وارد آوردن فشار بر انگلستان و فشردن گلوی آن در مستعمرات بود
در این عهدنامه هیچگونه اشارهای به قرارداد ایران و فرانسه و تعهدات این كشور نشده بود. در نتیجه تغییر سیاست فرانسه نسبت به ایران با بستن این عهدنامه آغاز شد
شكست ایران در حمله روسیه، نشانه ناكامی كوششهای گاردان بود و ایران را از اردوی فرانسه به اردوی انگلیس سوق داد و موقعیت هیات فرانسوی را در ایران هر چه بیشتر تضعیف كرد
در حقیقت با ورود به قرن 19 سیاستهای جهانی دچار تغییر و تحولات فوقالعادهای شد به گونهای كه دول اروپایی میكوشیدند جای پای خود را درشرق حفظ کرده و ضمن برداشتن گامهای محكمتر برای پا بر جایی خود، نفوذ قدرتهای دیگر را كاهش دهند. در این میان درگیریها و رقابتهای بین فرانسه و انگلستان در شرق اثرات عمیقی در صحنه سیاست ایران بر جای گذاشت. خصوصاً آن كه ایران در این زمان درگیر جنگهای طولانی مدت با روسیه شد و این امكان برای سایر دول فراهم شد تا ایران برای اجرای مقاصد خود به عرض اندام بپردازد. اشغال ناگهانی شهرهای قفقاز توسط روسیه، لزوم مقابله با این كشور و به دست آوردن متحدی در برابر آن، بیاعتنایی دولت انگلستان نسبت به ایران و همچنین فتوحات ناپلئون، امپراتور فرانسه در مصر و ایتالیا و اروپای مركزی، قاجارها را به مانند تمام ملل آسیب دیده به سمتی سوق داد كه برای حفظ استقلال و بقای مملكت از سیاست یكی علیه دیگری استفاده كند و بكوشد تا موازنهای در نفوذ خارجیان در ایران به وجود آورد. این امر سبب شد فتحعلی شاه در رمضان 1219 قمری/ دسامبر 1804 نامهای مبنی بر علاقه خود به عقد اتحاد با فرانسه به ناپلئون نوشت.

در این میان ناپلئون نیز به منظور وارد کردن ضربه بر انگلستان، درصدد وارد آوردن فشار بر انگلستان و فشردن گلوی آن در مستعمرات بود. مقدمات اجرای این نقشه مستلزم جلب رضایت عثمانی و ایران بود. به این سبب از این زمان به بعد روابط ایران و فرانسه تحتالشعاع روابط فرانسه با كشورهای روسیه و انگلیس قرار گرفت.
ناپلئون به منظور بر قراری روابط، ژوبر، مترجم و منشی دربار خود را از راه عثمانی به ایران فرستاد و به وی ماموریت داد تا تحقیقات خود را از 2 كشور ایران و عثمانی به امپراتور گزارش دهد. وی به همراهی منشی خود، فران شی نی عازم سفر شد. كمی بعد از حركت ژوبر، ناپلئون آجودان مخصوص خویش رومیو را نیز به ایران فرستاد و این مأمور به مناسبت آن كه قرار بود مستقیما به ایران آید، توانست در اوایل اكتبر 1220 قمری/ 1805 میلادی به تهران وارد شود. رومیو هیچ نوع اختیاری جهت عقد اتحادنامه نداشت. وی برای مطالعه اوضاع و شرایط ایران راهی این كشور شده بود. وی پس از چند روز از ورود به ایران بر اثر بیماری درگذشت. از سوی دیگر ژوبر كه همراه راهنمای ارمنی و یك مأمور عثمانی وارد بایزید شده بود تا از این طریق رهسپار ایران شود، در این شهر ناگزیر به ملاقات محمودپاشا رفت. محمودپاشا به منظور دریافت مقصد مسافرت ژوبر با دستگیری و شكنجه راهنمای ارمنی دریافت كه سفیر فرانسه عازم دربار ایران است. وی به رعایت دوستی دولت عثمانی با روسیه، ایلچی را دستگیر كرد. ژوبر 3 ماه پس از اسارت دربا یزید در شعبان 1220 با ارسال نامهای به عباس میرزا ولیعهد، وی را از موقعیت خود مطلع ساخت. عباس میرزا نیز پس از اطلاع، نامهای برای ابراهیم پاشا جانشین محمودپاشا و یوسف پاشا والی آناتولی شرقی نوشت و توانست وی را آزاد كند. ژوبر در 29 صفر 1221/ 17 می 1806 از طریق خوی وارد اردبیل و در 18 ربیعالاول 1221/ 5 ژوئن 1806 از طریق سلطانیه وارد تهران شد. ژوبر در ایران بر اثر خستگی و سختیهای راه و حبس بسیار، ناتوان و به بیماری مبتلا شد، اما توانست پیشنهادهای فتحعلی شاه را تقدیم ناپلئون كند. به وجود آمدن شرایط مناسب برای برقراری روابط مسالمتآمیز موجب شد كه ناپلئون مصمم شود تا عهدنامهای با ایران منعقد كند. به این منظور از سوی فتحعلیشاه، میرزا رضای قزوینی منشی، بیگلربیگی قزوین كه روزگاری وزارت شاهزاده محمدعلی میرزا را داشت، در اواخر سال 1221/1806 به سفارت فرانسه مامور شد. گفتوگوهای دو طرف منجر به معاهدهای شد كه در 25 صفر 1222/ 4 می 1807 به وسیله هوگ برنار ماره، وزیر و میرزا رضا قزوینی در اردوگاه فین كنشتاین به امضا رسید.
در این میان ناپلئون نیز به منظور وارد کردن ضربه بر انگلستان، درصدد وارد آوردن فشار بر انگلستان و فشردن گلوی آن در مستعمرات بود
در پایان مقرر شد یك معاهده تجاری در تهران بین طرفین منعقد شود ضمن آن كه تصمیم بر آن شد بعد از 4 ماه از تاریخ نوشتن این معاهده در تهران به امضا و تصویب رسد. در این زمان فرانسه به ایران از 2 منظر مینگرد. از یكی آن را دشمن طبیعی روسیه میداند و از سوی دیگر این سرزمین را وسیله و راهی برای لشكركشی به هند به شمار میآورد. به این سبب در نظر داشت با گسیل صاحب منصبانی به ایران، ضمن تقویت و تجهیز قوای نظامی ایران در مقابل روسها، موانع اردوكشی به هند را بر طرف کرده و به جمعآوری اطلاعات در خصوص راهی كه باید از طریق حلب یا یكی از بنادر خلیج فارس اختیار کند، بپردازد. در زمان نگارش این عهدنامه، دولت فرانسه بیكار ننشست و اشخاصی را به ایران روانه کرد. از جمله این افراد میتوان به ژوانن و دولابلانش، دبیر اول سفارت فرانسه در قسطنطنیه و بنتان، متخصص امور مهندسی به ایران اشاره كرد كه هر یك حامل مراسلاتی از ناپلئون مبنی بر وعده اجرای تقاضاهای ایران بودند. بنتان مطابق دستور به اردوی عباس میرزا رفت. در این زمان دربار ایران علاقه وافری به تجهیز و تقویت نیروهای خود با استفاده از فنون اروپایی داشت. هدف دولابلانش نیز متقاعد كردن ایرانیان به دست زدن به یك رشته عملیات انحرافی در گرجستان علیه روسها و راضی کردن فتحعلی شاه به اعلام جنگ بر ضد انگلستان بود. بخش دوم مأموریت وی برای ایرانیان چندان آسان نبود، زیرا آنها نمیخواستند پیش از آن كه به حمایت عملی فرانسه از خود در جنگ با روسیه اطمینان حاصل كنند، در معرض خصومت انگلستان قرار گیرند. افزون برآن فتحعلی شاه هنوز از مفاد عهدنامه فین كنشتاین آگاه نبود، از اینرو در اجابت تقاضای دولابلانش تردید داشت. در زمان حضور این افراد در دربار ایران، ناپلئون طبق شرایط معاهده، هیاتی را به سرپرستی ژنرال كلود متیو گاردان، افسر سواره نظامی كه به دلیل شجاعت در میدان جنگ در سال 1799 به درجه سرتیپی رسیده بود، به ایران اعزام داشت. هیات او شامل عدهای از مربیان پیاده نظام، توپخانه و مهندسی بود كه با حضور در ایران نخستین گام مهم را برای اصلاح ارتش ایران بر اساس اصول غربی برداشت. ناپلئون معتقد بود تعلیماتی كه به گاردان داده خواهد شد، باید متكی بر3 اصل باشد. 1) او باید منابع ایران را چه از دیدگاه نظامی و چه از لحاظ تجاری شناسایی كند و كیفیت موانع موجود برسر راه عبور نیروی40 هزار نفری از سربازان فرانسه را كه به یاری ایران و باب عالی قصد عزیمت به هند را داشته باشد، بخوبی مطالعه كند.2) ایران را به سبب خصومتی كه با روسیه دارد، متحد طبیعی فرانسه به شمار آورد. 3) ایران را وادارد كه از عبور گزارشها و پیكهای انگلیسی از خاك خود جلوگیری كند و مانع ارسال كمپانی انگلیسی هند برای تجارت شود و مناسبات بین ایران و عثمانی را تقویت كند.

با این ماموریت، گاردان راهی سفر شد اما زمان رسیدن وی به قسطنطنیه و در هنگامه تلاشهای دولابلانش برای قانع کردن دربار ایران، وقایع جدیدی رخ داد. ناپلئون توانست در فریدلند ضربه مهلكی بر نیروهای روسی وارد آورد. این مساله موجب امضای قراردادی بین فرانسه و روسیه شد كه به عهدنامه تیلسیت شهرت یافت.
در این عهدنامه هیچگونه اشارهای به قرارداد ایران و فرانسه و تعهدات این كشور نشده بود. در نتیجه تغییر سیاست فرانسه نسبت به ایران با بستن این عهدنامه آغاز شد، زیرا در مراحل اولیه اتحاد ایران و فرانسه، ناپلئون تصور میكرد كه تشویق ایران به ادامه جنگ بر سر تمامی ولایات مورد اختلاف به تضعیف قدرت نظامی روسیه در اروپا كمك خواهد كرد، اما در این زمان امور ایران به مسالهای فرعی برای فرانسه تبدیل شد. شاه ایران ممكن بود در حمله فرضی به هند، متحدی سودمند باشد اما فرانسه نمیتوانست همكاری ایران را به بهای برانگیختن خصومت روسیه بپذیرد.
ضمن آن كه شورش در اسپانیا در سال 1818 نیروهای نظامی فرانسه را به خود مشغول داشت و ناپلئون ناچار بود هر گونه نقشه لشكركشی در آسیا را به تعویق افكند و خود به خود موضوع ایران كمرنگ میشد. از این پس آنچه مورد توجه قرار گرفت، فراهم آوردن وسایل صلح میان روسیه و ایران و برانگیختن این كشور بر ضد منافع انگلستان بود. با توجه به این تغییرات، ژنرال گاردان در 8 رمضان 1222/ 9 نوامبر 1807 همراه هیات فرانسوی وارد تبریز شد و پس از گفتگو با عباس میرزا، رهسپار تهران شد. او در 3 شوال 1222/ 4 دسامبر1807 وارد تهران شد و به دربار فتحعلی شاه بار یافت و شاه ایران نیز كه هنوز به تعهدات فرانسه امید داشت، پذیرای وی شد. گاردان پس از ورود به ایران به مساله لشكركشی به هند پرداخت. وی افسرانی را برای تهیه نقشهها و اطلاعات جغرافیایی عازم راههای كشور كرد. همچنین 2 نفر افسران خود به نامهای وردیه و لامی را برای تعلیم سربازان ایران و آشنا ساختن آنها با شیوههای جنگی رهسپار اردوی عباس میرزا كرد، ضمن آن كه فاویه و روبول را به اصفهان فرستاد تا مقدمات كار به منظور ریختن توپ برای استفاده توپخانه ایران فراهم آورند. گاردان در زمان حضور خود توانست وسایل امضای موافقتنامهای به منظور خرید سلاح در 21 ژانویه 1808 و عهدنامه بازرگانی در 28 ژانویه همان سال را تنظیم کند.
در این عهدنامه هیچگونه اشارهای به قرارداد ایران و فرانسه و تعهدات این كشور نشده بود. در نتیجه تغییر سیاست فرانسه نسبت به ایران با بستن این عهدنامه آغاز شد
با توجه به سیاست جدید فرانسه، در فوریه 1808 براساس نامهای، گاردان به عنوان میانجی در مذاكرات میان دربار ایران و سفیر روس در تهران قرار گرفت. از سوی دیگر عسگرخان با اعتبارنامه رسمی در 16ژوئیه 1808 وارد پاریس شد تا به عنوان سفیر ایران به فعالیت بپردازد. گاردان به منظور اجرای ماموریت خود، در ملاقات با فرمانده كل قوای روس در قفقاز مارشال گودویچ، نظرات دولت ایران را به اطلاع وی رساند و درخواست كرد كه چون بنا به تقاضای دربار ایران مقرر شده است عهدنامه بین ایران و روسیه به وساطت ناپلئون در پاریس منعقد شود، مارشال تا یك سال جنگ را متاركه كند. در این میان فتحعلی شاه به عسگرخان اختیار داده بود كه در پاریس با كنت تولستوی، سفیر روسیه مقیم پاریس قرارداد صلح به امضا رساند. گودویچ مراتب را به هیات وزرای روس در سنپترزبورگ نوشت.
اما به وی جواب داده شد كه عقد مصالحهنامه را در پاریس جداً رد کند و در صورتی كه ایران فورا به قبول شرایط آمرانه روسیه رضا ندهد، بدون فوت وقت جنگ را شروع كند. گودویچ نیز بنابراین دستور بیدرنگ جنگ را آغاز كرد و به ایروان یورش برد، این در حالی بود كه گاردان با اطمینانی كه به قبولاندن پیشنهاد خود به فرمانده قوای روسیه داشت، دربار ایران را از عدم تعرض فرمانده تا یك سال به سرحدات آذربایجان مطمئن ساخته و عباسمیرزا بنابر اعتماد به قول گاردان، قسمتی از سپاه تحت فرمان خود را مرخص كرده بود.
شكست ایران در حمله روسیه، نشانه ناكامی كوششهای گاردان بود و ایران را از اردوی فرانسه به اردوی انگلیس سوق داد و موقعیت هیات فرانسوی را در ایران هر چه بیشتر تضعیف كرد. گاردان كه اخباری از فعالیت انگلیسیها برای تجدید روابط با ایران دریافته بود، به ملاقات شاه شتافت و از او درخواست كرد مهلتی 60 روزه به فرانسویها بدهد تا وعدههای خود را عملی كنند. چون این مهلت سپری شد و هیچ خبری از توجه ناپلئون به ایران نشد، درباریان تهران برآن شدند تا ضمن فعال كردن تلاشهای خود برای برقراری روابط با انگلیسیها، زمینه لازم برای خروج هیات فرانسوی را از ایران مهیا كنند.
شكست ایران در حمله روسیه، نشانه ناكامی كوششهای گاردان بود و ایران را از اردوی فرانسه به اردوی انگلیس سوق داد و موقعیت هیات فرانسوی را در ایران هر چه بیشتر تضعیف كرد
گاردان كه با شنیدن خبر ورود سرهارد فورد جونز فرستاده انگلیسی به ایران، همه كوششهای خود را برای توجه دوباره شاه و عباسمیرزا خاتمه یافته میدید، ناگزیر در 13 فوریه 1809، تهران را به سوی تبریز ترك كرد. او كه فاصله تهران تا تبریز را به آهستگی طی میكرد، امیدوار بود كه شاه پیكی را برای باز گرداندن او به تهران گسیل دارد. گاردان و هیات همراه وی در 22 محرم 1224/ 9 مارس 1809 وارد تبریز شدند. پس از ملاقات گاردان با عباس میرزا، میان وی و نایبالسلطنه مشاجراتی پدید آمد. این مشاجرات به دنبال درخواست گاردان از عباس میرزا برای اعزام فرستادهای به تهران و درخواست از شاه برای ممانعت از ورود انگلیسیها به پایتخت و هم چنین درخواست مبالغی هنگفت از سوی اعضای هیات فرانسوی پدید آمد. ناكامی گاردان در جهت تغییر سیاست ایران در نزدیكی به انگلیسیها موجب ترك تبریز از سوی وی در 2 ربیع الاول 1224/ 17 آوریل 1809 و خروج از ایران شد.