11-08-2014، 19:43
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آیا کسی به خدا و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و معاد ایمان داشته باشد ولی نماز نخواند و یا نماز یومیه را کامل بجا نیاورد نیز مسلمان محسوب میگردد؟ چرا نماز را ستون دین گفتهاند مگر نماز از اصول دین ستونتر است؟
نماز
مسلمانی نیز چه در بُعد نظری (اعتقادی) و چه در بُعد عملی، مانند هر کمال دیگری، شدت و ضعف مرتبه دارد، لذا در بُعد نظری (اعتقادی) همین که کسی قدم به داخل دایرهی توحیدی گذاشت، یعنی توحید و معاد را قبول کرد، موحد است و همین که کسی نبوت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را پذیرفت، مسلمان است و همین که باور و تسلیم خدا بودن در قلبش نهادینه شد، مۆمن میشود. چنان چه یک دانش آموز کلاس اول یا یک طلبه سال اول محصل و طلبه است و یک استاد کامل نیز دانش آموز یا دانش پژوه میباشد و یا یک آیت الله یا مرجع تقلید نیز هم چنان یک طلبه میباشد؛ اما سطوح و رتبهی آنها متفاوت است.
از این رو عدهای آمدند و به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله عرض نمودند که ما مۆمن هستیم؛ آیه نازل شد که به آنها بگو نگویند، مۆمن هستیم، بلکه بگویند: مسلمان هستیم. هنوز تا ایمان راه بسیار است:
« قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُۆْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ » (الحجرات، 14)
ترجمه: [برخى از] بادیهنشینان گفتند ایمان آوردیم بگو ایمان نیاوردهاید لیكن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است و اگر خدا و پیامبر او را فرمان برید از [ارزش] كردههایتان چیزى كم نمىكند خدا آمرزنده مهربان است.
سپس بلافاصله در آیه بعد، چند ویژگی از مۆمن را بیان میدارد:
« إِنَّمَا الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ » (همان، 15)
ترجمه: در حقیقت مۆمنان كسانىاند كه به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند اینانند كه راست كردارند.
پس محال است که کسی به خدا، رسول (صلی الله علیه و آله) و قیامت «ایمان» داشته باشد، اما کاهل نماز باشد یا نماز یومیه را همیشه نخواند؛ اما مسلمان ممکن است که دچار این نقیصه و اهمالها گردد، چرا که تسلیم شده است، اما هنوز ایمان به قلبش راه نیافته است.
از صفات مۆمن این است که از نماز خود محافظت میکند تا تخریب نگردد، چنان چه از دین (حدود الهی در هر امر نظری و عملی) نیز محافظت میکند تا خیمه دین خراب نشود. بدیهی است که شاقول و تراز خراب، نمیتواند میزان باشد و خیمه ویران یا سوخته نیز روی ستون بند نمیشود
الف – نماز ستون «دین» است، و «اصول اعتقادی یا اصول دین»، خود دین است. یعنی شناختن و قبول کردن و اطاعت از خدا و رسول صلوات الله علیه و آله در گام اول و سپس ایمان آوردن به آنها چنان چه هیچگاه و هیچ مقدار تزلزل، تردید و بازگشتی در آن رخ ندهد (ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا) در گام دوم و سپس تلاش با هدف گرفتن خدا « فِی سَبِیلِ اللَّهِ » که قاعدتاً با مال و جان صورت میگیرد و به همراه صداقت، در گام سوم، خودِ دین است، خیمهی همان دین است، اما ستونی که این خیمه را سرپا نگه میدارد، نماز است.
ب – به قول آیتالله حائری شیرازی: «(مضمون) نماز مانند این تراز و شاقول بناهاست که با آن راستی دیوار را در طول و ارتفاع میسنجند، اما دین همان چگونه زندگی کردن شماست.»
در نماز ما مقابل خداوند متعال حاضر شده و تمامی اعتقادات و اهداف و بالتبع اوج خواستههای خود را بیان میداریم. از الله اکبر تکبیر گرفته که او را بزرگتر از هر وصفی میدانیم، تا اعلام موضع و جناح فردی و اجتماعی خود که جزو موحدین هستیم «ایاک نعبد»، تا وسیله دانستن همه چیز و مۆثر بالذات ندانستن هیچ چیزی در وجود «ایاک نستعین» ... تا دعا برای قرار گرفتن در صراط مستقیم و هم چنین منزه (سبحان) دانستن خدا از کلیه صفات و حالات مخلوقات و نیز معظم و اعلی دانستن وی که در رکوع و سجود و اذکارش تجلی مییابد.
حال زندگی در تمامی شئونش، باید منطبق با این دیدگاههای نظری و اعتقاداتِ اظهار شده باشد. لذا نماز ستون دین است و اصول اعتقادی در حکمت نظری و حکمت عملی، که یعنی «ایمان و عمل صالح» در هر امری، خودِ ساختمان، خیمه و شاکلهی دین است.
ب/1 - بدیهی است که اسلام (تسلیم شدن به امر پروردگار که رسول صلوات الله علیه و آله آن را ابلاغ میکند) و نیز ایمان قلبی به مبدأ و معاد (انا لله و انا الیه راجعون)، در عمل تجلی میکند، لذا هر کاری که به امر او برای او باشد، عبادت است و همه عبادات نیز در نماز تجلی میکند و نماز نیز باید در تمامی شئون زندگی تجلی کند. آن وقت میشود نمازی که ستون دین است – نمازی که معراج مۆمن است – نمازی که انسان را فحشا و منکر باز میدارد.
محال است که کسی به خدا، رسول (صلی الله علیه و آله) و قیامت «ایمان» داشته باشد، اما کاهل نماز باشد یا نماز یومیه را همیشه نخواند؛ اما مسلمان ممکن است که دچار این نقیصه و اهمالها گردد، چرا که تسلیم شده است، اما هنوز ایمان به قلبش راه نیافته است
ج – از این رو، رابطه نماز با دین، مثل یک خیمه با ستونش میشود. اگر خیمهای در کار نباشد، ستون معنا و مفهوم و لزومی ندارد و اگر خیمه باشد، اما ستون نداشته باشد، فرو میریزد. اگر خیمه باشد و ستون هم داشته باشد، خیمه برپاست، اما باید مراقبت کرد که به خیمهی دین و ستون نماز آسیبی نرسد، چون در هر دو حالت خیمه دین فرو خواهد ریخت. لذا ضمن این که امر به نماز نمود، فرمود: از صفات مۆمن این است که از نماز خود محافظت میکند تا تخریب نگردد، چنان چه از دین (حدود الهی در هر امر نظری و عملی) نیز محافظت میکند تا خیمه دین خراب نشود. بدیهی است که شاقول و تراز خراب، نمیتواند میزان باشد و خیمه ویران یا سوخته نیز روی ستون بند نمیشود:
« وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ » (المۆمنون، 9)
ترجمه: و كسانى كه بر نمازشان مواظبت دارند
« التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُۆْمِنِینَ » (التوبه، 112)
ترجمه: (این مۆمنان) همان توبهكنندگان، عبادتكنندگان، حمد و سپاسگویان، روزهداران، سفركنندگان (براى جهاد و تحصیل علم دین)، ركوعكنندگان، سجده كنندگان، فرماندهندگان به معروف و بازدارندگان از منكر و نگهبانان مرزهاى (اصول و فروع دین) خدا هستند، و بشارت ده این مۆمنان را.
عاقبت بی نمازی
دور ماندن از امان خدا و رسولش؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله): « من ترك الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله؛ كسی كه نماز را عمدا و بدون علت ترک كند از امان خداو رسولش دور خواهد بود.» ( عیونأخبارالرضا(علیه السلام) ج : 1 ص : 285)
- سبب تسلط شیطان؛ امام صادق (علیه السلام) از پدرش از پدرانش از امیر مۆمنان (علیه السلام) نقل كرده است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «شیطان همواره از پسر آدم وحشت دارد و فاصله می گیرد تا زمانی كه نمازهاى پنجگانهاش را در وقتش به جا می آورد. پس هرگاه آنها را ضایع كرد بر او جرات پیدا می كند و او را بر گناهان بزرگ وارد می سازد .»( ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، ص 230)
- نابود شدن اعمال خوب؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله) :« مَنْ تَرَكَ صَلَاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ؛كسی كه نمازش را بدون عذر ترك كند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است.» ( بحارالأنوار ج : 79 ص : 202)
- از بین رفتن فاصله كفر و ایمان؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله):« بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ الْكُفْرِ تَرْكُ الصَّلَاةِ ؛ فاصله كفر و بندگی ترك نماز است .» ( بحارالأنوار ج : 79 ص : 202)
- مورد لعن تمامی كتب آسمانی و ملائكه و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله )؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله):« تارك الصلاة ملعون فی التوراة ملعون فی الانجیل ملعون فی الزبور ملعون فی القران ملعون فی لسان جبرئیل ملعون فی لسان میكائیل ملعون فی لسان اسرافیل ملعون فی لسان محمد؛ ترك كننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میكائیل و اسرافیل و محمد (صلی الله علیه و آله ) ملعون است .» ( الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 294)
نماز
مسلمانی نیز چه در بُعد نظری (اعتقادی) و چه در بُعد عملی، مانند هر کمال دیگری، شدت و ضعف مرتبه دارد، لذا در بُعد نظری (اعتقادی) همین که کسی قدم به داخل دایرهی توحیدی گذاشت، یعنی توحید و معاد را قبول کرد، موحد است و همین که کسی نبوت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را پذیرفت، مسلمان است و همین که باور و تسلیم خدا بودن در قلبش نهادینه شد، مۆمن میشود. چنان چه یک دانش آموز کلاس اول یا یک طلبه سال اول محصل و طلبه است و یک استاد کامل نیز دانش آموز یا دانش پژوه میباشد و یا یک آیت الله یا مرجع تقلید نیز هم چنان یک طلبه میباشد؛ اما سطوح و رتبهی آنها متفاوت است.
از این رو عدهای آمدند و به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله عرض نمودند که ما مۆمن هستیم؛ آیه نازل شد که به آنها بگو نگویند، مۆمن هستیم، بلکه بگویند: مسلمان هستیم. هنوز تا ایمان راه بسیار است:
« قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُۆْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ » (الحجرات، 14)
ترجمه: [برخى از] بادیهنشینان گفتند ایمان آوردیم بگو ایمان نیاوردهاید لیكن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است و اگر خدا و پیامبر او را فرمان برید از [ارزش] كردههایتان چیزى كم نمىكند خدا آمرزنده مهربان است.
سپس بلافاصله در آیه بعد، چند ویژگی از مۆمن را بیان میدارد:
« إِنَّمَا الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ » (همان، 15)
ترجمه: در حقیقت مۆمنان كسانىاند كه به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند اینانند كه راست كردارند.
پس محال است که کسی به خدا، رسول (صلی الله علیه و آله) و قیامت «ایمان» داشته باشد، اما کاهل نماز باشد یا نماز یومیه را همیشه نخواند؛ اما مسلمان ممکن است که دچار این نقیصه و اهمالها گردد، چرا که تسلیم شده است، اما هنوز ایمان به قلبش راه نیافته است.
از صفات مۆمن این است که از نماز خود محافظت میکند تا تخریب نگردد، چنان چه از دین (حدود الهی در هر امر نظری و عملی) نیز محافظت میکند تا خیمه دین خراب نشود. بدیهی است که شاقول و تراز خراب، نمیتواند میزان باشد و خیمه ویران یا سوخته نیز روی ستون بند نمیشود
الف – نماز ستون «دین» است، و «اصول اعتقادی یا اصول دین»، خود دین است. یعنی شناختن و قبول کردن و اطاعت از خدا و رسول صلوات الله علیه و آله در گام اول و سپس ایمان آوردن به آنها چنان چه هیچگاه و هیچ مقدار تزلزل، تردید و بازگشتی در آن رخ ندهد (ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا) در گام دوم و سپس تلاش با هدف گرفتن خدا « فِی سَبِیلِ اللَّهِ » که قاعدتاً با مال و جان صورت میگیرد و به همراه صداقت، در گام سوم، خودِ دین است، خیمهی همان دین است، اما ستونی که این خیمه را سرپا نگه میدارد، نماز است.
ب – به قول آیتالله حائری شیرازی: «(مضمون) نماز مانند این تراز و شاقول بناهاست که با آن راستی دیوار را در طول و ارتفاع میسنجند، اما دین همان چگونه زندگی کردن شماست.»
در نماز ما مقابل خداوند متعال حاضر شده و تمامی اعتقادات و اهداف و بالتبع اوج خواستههای خود را بیان میداریم. از الله اکبر تکبیر گرفته که او را بزرگتر از هر وصفی میدانیم، تا اعلام موضع و جناح فردی و اجتماعی خود که جزو موحدین هستیم «ایاک نعبد»، تا وسیله دانستن همه چیز و مۆثر بالذات ندانستن هیچ چیزی در وجود «ایاک نستعین» ... تا دعا برای قرار گرفتن در صراط مستقیم و هم چنین منزه (سبحان) دانستن خدا از کلیه صفات و حالات مخلوقات و نیز معظم و اعلی دانستن وی که در رکوع و سجود و اذکارش تجلی مییابد.
حال زندگی در تمامی شئونش، باید منطبق با این دیدگاههای نظری و اعتقاداتِ اظهار شده باشد. لذا نماز ستون دین است و اصول اعتقادی در حکمت نظری و حکمت عملی، که یعنی «ایمان و عمل صالح» در هر امری، خودِ ساختمان، خیمه و شاکلهی دین است.
ب/1 - بدیهی است که اسلام (تسلیم شدن به امر پروردگار که رسول صلوات الله علیه و آله آن را ابلاغ میکند) و نیز ایمان قلبی به مبدأ و معاد (انا لله و انا الیه راجعون)، در عمل تجلی میکند، لذا هر کاری که به امر او برای او باشد، عبادت است و همه عبادات نیز در نماز تجلی میکند و نماز نیز باید در تمامی شئون زندگی تجلی کند. آن وقت میشود نمازی که ستون دین است – نمازی که معراج مۆمن است – نمازی که انسان را فحشا و منکر باز میدارد.
محال است که کسی به خدا، رسول (صلی الله علیه و آله) و قیامت «ایمان» داشته باشد، اما کاهل نماز باشد یا نماز یومیه را همیشه نخواند؛ اما مسلمان ممکن است که دچار این نقیصه و اهمالها گردد، چرا که تسلیم شده است، اما هنوز ایمان به قلبش راه نیافته است
ج – از این رو، رابطه نماز با دین، مثل یک خیمه با ستونش میشود. اگر خیمهای در کار نباشد، ستون معنا و مفهوم و لزومی ندارد و اگر خیمه باشد، اما ستون نداشته باشد، فرو میریزد. اگر خیمه باشد و ستون هم داشته باشد، خیمه برپاست، اما باید مراقبت کرد که به خیمهی دین و ستون نماز آسیبی نرسد، چون در هر دو حالت خیمه دین فرو خواهد ریخت. لذا ضمن این که امر به نماز نمود، فرمود: از صفات مۆمن این است که از نماز خود محافظت میکند تا تخریب نگردد، چنان چه از دین (حدود الهی در هر امر نظری و عملی) نیز محافظت میکند تا خیمه دین خراب نشود. بدیهی است که شاقول و تراز خراب، نمیتواند میزان باشد و خیمه ویران یا سوخته نیز روی ستون بند نمیشود:
« وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ » (المۆمنون، 9)
ترجمه: و كسانى كه بر نمازشان مواظبت دارند
« التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُۆْمِنِینَ » (التوبه، 112)
ترجمه: (این مۆمنان) همان توبهكنندگان، عبادتكنندگان، حمد و سپاسگویان، روزهداران، سفركنندگان (براى جهاد و تحصیل علم دین)، ركوعكنندگان، سجده كنندگان، فرماندهندگان به معروف و بازدارندگان از منكر و نگهبانان مرزهاى (اصول و فروع دین) خدا هستند، و بشارت ده این مۆمنان را.
عاقبت بی نمازی
دور ماندن از امان خدا و رسولش؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله): « من ترك الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله؛ كسی كه نماز را عمدا و بدون علت ترک كند از امان خداو رسولش دور خواهد بود.» ( عیونأخبارالرضا(علیه السلام) ج : 1 ص : 285)
- سبب تسلط شیطان؛ امام صادق (علیه السلام) از پدرش از پدرانش از امیر مۆمنان (علیه السلام) نقل كرده است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «شیطان همواره از پسر آدم وحشت دارد و فاصله می گیرد تا زمانی كه نمازهاى پنجگانهاش را در وقتش به جا می آورد. پس هرگاه آنها را ضایع كرد بر او جرات پیدا می كند و او را بر گناهان بزرگ وارد می سازد .»( ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، ص 230)
- نابود شدن اعمال خوب؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله) :« مَنْ تَرَكَ صَلَاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ؛كسی كه نمازش را بدون عذر ترك كند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است.» ( بحارالأنوار ج : 79 ص : 202)
- از بین رفتن فاصله كفر و ایمان؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله):« بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ الْكُفْرِ تَرْكُ الصَّلَاةِ ؛ فاصله كفر و بندگی ترك نماز است .» ( بحارالأنوار ج : 79 ص : 202)
- مورد لعن تمامی كتب آسمانی و ملائكه و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله )؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله):« تارك الصلاة ملعون فی التوراة ملعون فی الانجیل ملعون فی الزبور ملعون فی القران ملعون فی لسان جبرئیل ملعون فی لسان میكائیل ملعون فی لسان اسرافیل ملعون فی لسان محمد؛ ترك كننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میكائیل و اسرافیل و محمد (صلی الله علیه و آله ) ملعون است .» ( الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 294)