09-08-2014، 13:42
ویلیام تلفن زده و گفت مادرعزیزم! جلوی پنجره بیا و ببین برایت چه نوشته ام: "سلام مامان! خدا تو را حفظ کند."
ویلیام 14 ساله وقتی فهمید مادر 48 ساله اش شارون هارت سرطان گرفته و بلافاصله باید شیمی درمانی شود، بهم ریخت.
اما با رفتن به پارکینگ جلوی بیمارستان و نوشتن جملات احساسی برای مادرش روی سقف پارکینگ مرکز پزشکی راش، جایی که همه بیماران از جمله مادرش می توانستند ببینند، صحنه ای ستودنی را از عشق فرزند به مادر آفرید.
ویلیام با ایده پدرش این کار را کرد و به مادرش که سرطان خون گرفته، در اتاق بیمارستان گفت بیاید و صحنه را ببیند. ویلیام و گری یک شب از شارون خداحافظی کرده و تصمیم گرفتند بالای پارکینگ مرکز پزشکی راش جایی که روبروی بیمارستان بود بروندو هم زمان برف می بارید که ناگهان گری به ویلیام گفت بیا و روی این برف ها برای مادرت پیام بنویس و ویلیام نوشت: سلام مامان! خدا تو را حفظ کند.
همگان در مرکز پزشکی،حتی آنهایی که با مریضی شان دست و پنجه نرم کرده و حال و روز خوشی نداشتند، ویلیام اهل شیکاگو را تحسین کردند.
روز بعد بدلیل نیاز به جای پارک، مجبور شدند جمله عاشقانه ویلیام به مادرش را پاک کنند.
اما با رفتن به پارکینگ جلوی بیمارستان و نوشتن جملات احساسی برای مادرش روی سقف پارکینگ مرکز پزشکی راش، جایی که همه بیماران از جمله مادرش می توانستند ببینند، صحنه ای ستودنی را از عشق فرزند به مادر آفرید.
ویلیام با ایده پدرش این کار را کرد و به مادرش که سرطان خون گرفته، در اتاق بیمارستان گفت بیاید و صحنه را ببیند. ویلیام و گری یک شب از شارون خداحافظی کرده و تصمیم گرفتند بالای پارکینگ مرکز پزشکی راش جایی که روبروی بیمارستان بود بروندو هم زمان برف می بارید که ناگهان گری به ویلیام گفت بیا و روی این برف ها برای مادرت پیام بنویس و ویلیام نوشت: سلام مامان! خدا تو را حفظ کند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
همگان در مرکز پزشکی،حتی آنهایی که با مریضی شان دست و پنجه نرم کرده و حال و روز خوشی نداشتند، ویلیام اهل شیکاگو را تحسین کردند.
روز بعد بدلیل نیاز به جای پارک، مجبور شدند جمله عاشقانه ویلیام به مادرش را پاک کنند.