ساعت 3 نصف شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود . پسر باعصبانیت گفت چرا این وقت شب مرا ازخواب بیدارکردی؟ مادرگفت 25 سال قبل درهمین موقع شب تو مرا ازخواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد صبح سراغ مادرش رفت .وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت...ولی مادر دیگر دراین دنیا نبود.....
■■■
مرد درحال تميز كردن اتومبيل تازه خود بود كه متوجه شد پسرش تكه
■■■
[rtl]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هوای بارانی .... [/rtl]
چکید روی یکی از بینهایت "صفر"هایی که جلوی عدد "سه" رژه می رفتند
■■■
مرد درحال تميز كردن اتومبيل تازه خود بود كه متوجه شد پسرش تكه
سنگي برداشته و بر وري ماشين خط مي اندازد . مرد با عصبانيت
دست كودك را گرفت و چندين مرتبه ضربات محكمي بر دستان كودك
زد بدون اينكه متوجه آچاري كه در دستش بود شود در بيمارستان
كودك به دليل شكستگي هاي فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .
وقتي كودك پدرخود را ديد با چشماني آكنده از درد از او پرسيد : پدر
انگشتان من كي دوباره رشد مي كنند ؟
مرد بسيار عاجز و ناتوان شده بود و نمي توانست سخني بگويد ،
به سمت ماشين خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن
ماشين ... و ناگهان چشمش به خراشيدگي كه كودك ايجاد كرده بود
خورد كه نوشته بود :
"دوستت دارم پدر"■■■
[rtl]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هوای بارانی .... [/rtl]
داشت دفترمشقش را جمع می کرد.چشمش افتاد به روزنامه ای که مادر روی آن برای
همسایه ها سبزی پاک کرده بود.تیترش یک "سه" بود با بینهایت "صفر"جلوش.
عدد"سه"ناگهان او را از جا پراند.
- بابا، پس فردا با بچه های مدرسه می برنمون اردو. سه هزار تومن می دی؟
بابا سرش را بلندنکرد.باصدایی آرام گفت:فردا یه کم بیشتر مسافر می برم، سه هزار تومن
هم به تو میدم.
با وعده شیرین بابا خوابید.
صبح زود، رفت کنارپنجره. پرده را کنار زد. باران ریزوتندی می بارید.قطره های باران برای
رسیدن به زمین مسابقه گذاشته بودند. بند دلش پاره شد:آخه توی این بارون که مسافر
سوار موتور بابام نمی شه.
اشک توی چشمهایش حلقه زد. از پشت پنجره آمد کنار. یک قطره اشک از روی صورتش
چکید روی یکی از بینهایت "صفر"هایی که جلوی عدد "سه" رژه می رفتند