15-01-2015، 23:00
اعتراف میکنم یه بار شهریه مدرسمون که زیاد بود خانواده ها اعتراض کردن بعدش مدرسمون شهریه رو یه ذره کم کرد ولی من به خانوادم نگفتم بقیه پولو بالا کشیدم زدم به جیب تقریبا فک کنم 250 تومن بود
|
اتـــــــــاق اعتراف.........بیاین اینجا راحت اعتراف کنید |
||||||||||||||||
15-01-2015، 23:00
اعتراف میکنم یه بار شهریه مدرسمون که زیاد بود خانواده ها اعتراض کردن بعدش مدرسمون شهریه رو یه ذره کم کرد ولی من به خانوادم نگفتم بقیه پولو بالا کشیدم زدم به جیب تقریبا فک کنم 250 تومن بود
15-01-2015، 23:03
من علاقه ای به یکی ندارم ولی اون عاشقمه
15-01-2015، 23:15
الان حضور ذهن ندارم بذار بعدا یادم بیاد
16-01-2015، 13:10
اعتراف میکنم اول ابتدایی که بودم یه دزده منو سوار موتورش کرد...
هیچی دیگه خودش اومد نزدیک خونمون پیادم کرد و گفت:« برو فقط برو! مخمو خوردی انقدر حرف زدی...» نخند...کمبود هم صحبت درد داره، خنده نداره..
16-01-2015، 13:34
اعتراف میکنم بچه که بودم مامانم هرچی رژلب میخرید من سر به نیستش میکردم(البته هنوزم اینطوریم)
16-01-2015، 13:42
عتراف میکنم که وقتی بچه بودم به دانش اموز میگفتم داشن اموز
16-01-2015، 13:51
اعتراف میکنم ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ها???? چیه???? حتما باید مثه شماها سوتی باشم?????? اقا من همه کارام عاقلا نه س اعتراف معتراف نداره:cool:
16-01-2015، 15:51
اعتراف میکنم اون موقع که کوچیک بودم...خواهرم که میرفت مدرسه میرفتم لباساشو میپوشیدم....
. اعتراف میکنم یه بار دفتره شعره خواهرمو ورداشتم....واونم هرچی گشت دنبالش پیداش نکرد...ولی خودم عذاب وجدان گرفتم رفتم دادم بهش گفتم افتاده بود زیره تختم!
من اکثر خلافام با سه تفنگداره.هر کاری بکنیم با هم میکنیم ولی خب میترکونیم.
خب این اعتراف مربوط به 12سال پیشه.من یه خاله دارم که شدیدا وسواسیه و خیلی ناز و ادا داره.اون سال تابستون اومده بود خونه ی ما که یهو دقیقا یهو تصمیم گرفتیم واسش شربت وسواس پرون درست کنیم.نه اینکه بخوایم اذیتش کنیم یا احیانا بکشیمش ها...فقط قصدمون خیر بود و بس واما شربت وسواس پرون:یه لیوان شربت پرتقال خوشمزه و توپ البته به اضافه ی یه عالمه تف و انگشت پا که توش زده بودیم و مو که توش شسته بودیم و خلاصه هر چیزی که فکرشو بکنین توش بود. ولی چه فایده شربتو که واسش بردم گفت نه خاله جان شربت نمیخوام واسم آب بیار.هنوز بعد از این همه سال نفهمیدم خاله ام چه کار خیری کرده بود که اونروز اون شربته رو نخورد و هنوز داره به زندگیش ادامه میده. البته بعدش خودمون به این نتیجه رسیدیم که اگه خورده بودش به احتمال99درصد وسواسش که میپرید هیچ خودشم میپرید.:am4:
16-01-2015، 16:37
ایـن دفـه اعتـرآف میـکنــم هـر چــی نــگـآ میـکنــم اصـــن موجــودی مزخـرفـتـر از خـودم نــمی یـآبمــ(=
#تفــــآوت تــآ چــه حــد |: | ||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|