28-07-2014، 17:53
در مصر باستان خانواده اساس زندگی روزمره بود. سنت معمول آن جامعه تک همسری بود و چند همسری-مگر نزد شاهان-به ندرت دیده میشد. ازدواج میان خواهر و برادر غیرمعمول بود اما غیر مجاز محسوب نمیشد. برای مراسم عروسی، عروس و داماد به همراه خانوادههای خود نزد مسئولی حکومتی میرفتند که نام و دارایی دو طرف را ثبت میکرد. سپس در سرسرای ویژه قربانیهای معبد، جشن بزرگی برپا میکردند.
برخلاف دیگر سرزمینهای دوران باستان، زن مصری حقوقی برابر با حقوق همسرش داشت.او میتوانست در داراییهای مشترکشان دخل و تصرف کند، نقش اجتماعی آشکاری در زندگی داشت و دیگران نسبت به وی با احترام رفتار میکردند.
آنها مردمی بسیار موسیقی دوست بودند.مصریان باستان با نغمه چنگ، تنبور، نی و دایره زنگی آواز میخواندند. موقع برگزاری جشنها، در کاسه و بشقاب و ظرفهای رنگارنگ غذا میخوردند و نوشیدنیها را درون صراحیهایی از رخام و سنگ لوح آبی یا سیاه رنگ به یکدیگر عرضه میکردند.
جامعه در مصر باستان خانواده های کوچک و بزرگ وابسته به نظام پدر سالاری را در بر می گرفت.
پسر بزرگ خانواده بعد از پدر شخصیت ارشد به شمار می آمد وارث اصلی بود . چنین ضابطه ای در میان اتروسک هامعتبر بوده و در واقع همین پسر بزرگ آنچه از پدر به جای می ماند یا بخش عمده و قابل ملاحظه آن را به ارث می برد. پدر یا پسر به عنوان رئیس خانواده حق داشت اموال خود را به غیر واگذار کند و یا بخشی از آن را برای هر مدتی که بخواهد به هر کسی واگذار کند و پس از مدتی از وی پس بگیرد. مادر خانواده که در واقع رئیسه آن جمع خانوادگی به شمار می آمد، از اختیارات ، اعتبار و امتیازات عمده ای برخوردار بود. در این مقطع زمانی مصریان همانند قبطیان قدیم که نیاکانشان بودند، خود را فرزندان مادرانشان می خواندند، نه پدرانشان. این امر نشانه همان نظام مادرسالاری دوران بسیار کهن مصر است که به این طریق تظاهر می کرد و از قبطیان به مصریان رسیده است بود. به سخن دیگر زن از اختیارات سیاسی نیز برخوردار بود و می توانست ارکان سیاسی را هدایت کند و حتی بر کشور فرمانروا شود .
تحولات اجتماعی در اواخر عهد باستانی مصر میانه به سوی ثروتمند شدن و رفاه کارکنان دولت و کاهنان حرکت می کرد و افزون بر اشراف و نجبای برده دار,کارمندان و روحانیان جزء نیز می توانستند از خدمات بردگان به صورت موقت یا تمام وقت استفاده کنند
در این صورت اگر زنی به حکومت می رسید، تاج و تخت مصر رسماً از این مادر به دختر او انتقال می یافت. در مزارع کشاورزی ، مراکز دامپروری، کارگاه های تولیدی و تأسیسات صنعتی و اقتصادی ، زمام داران (فراعنه- شاهان) ، کاهنان متولیان معابد و اشراف ، نه تنها بردگان و اسیران، بلکه مردان آزاد را نیز به کار می گرفته اند. در پاره ای از متون تاریخی مصریان از این دسته از نیروی کار به نام «مِرتو» یاد شده است. این دسته از نیروهای مولد در مراکز تولیدی ، معمولاً گروه هایی را سازمان می دادند که دارای رئیسی بود.
طبقه حاکم در مصر آن روزگار شامل نجبای درباری و اشراف زمین دار بود که به آنان «نومارک» می گفته اند. بی تردید این نومارک ها از اخلاف سران نوم های فروپاشیده بوده اند. ارباب ها دارای املاک وسیع بودند که چندین ده و روستا را به طور کامل در برمی گرفت. اداره امور اقتصادی نیز در واقع در دست دیوانیان مصری بود و گروهی از دبیران یا به سخن دیگر کارمندان دولتی و کارشناسان پیوسته براین امور نظارت می کرده اند. بخشی از این املاک اربابان موروثی و به پاس خدماتی که این زمینداران و سایر نجبا و اشراف به فرعون (شاه) می دادند، قطعه زمینی را نیز دریافت می کرده اند . در مصر باستان کاهنان معابد (روحانیان) به عنوان متولیان امور دینی جزو طبقه حاکم بوده اند.
تحولات اجتماعی در اواخر عهد باستانی مصر میانه به سوی ثروتمند شدن و رفاه کارکنان دولت و کاهنان حرکت می کرد و افزون بر اشراف و نجبای برده دار,کارمندان و روحانیان جزء نیز می توانستند از خدمات بردگان به صورت موقت یا تمام وقت استفاده کنند. این افراد می توانسته اند گاهی دو یا سه برده را به خدمت بگیرند. بیشتر این بردگان کنیزان جوان بوده اند. این دسته از مردم مصر گرچه به رفاه متعارف و در عین حال محدودی دست یافته بودند، ولی نمی توانسته اند، قبور مجلل و با شکوه برای خود تدارک ببینند، ولی سردرقبور و سردابه های کوچک مقابرشان با کتیبه ها و نقوش آراسته می شده است. هر مصری اعم از اشرافی و کارمند کاهن که دارای قبور مجزا و نسبتاً مجهز که جلب توجه بکند، بودند ، برسردر قبرشان متن کوتاهی به صورت کتیبه های فشرده، بیوگرافی (زندگی نامه) آنان نقر می گردید و در فراعنه این متن مفصل، گسترده و با حروف گرانقیمت نقر می شده است.
تغییرات اجتماعی
زراعت تغییرات عمده ای رادر جامعه مصر به وجود آورد. وفور غذا افراد را از جمع آوری مداوم غذا رها ساخت و زمان را برای کسب تخصص و رشد شغل های مختلف فراهم کرد. به این ترتیب، هنگامی که اغلب مصری ها کماکان در کشتزارها کار می کردند بعضی از آن ها برای مثال سفالگر شدند و کاسه ها و کوزه های رُسی تزیینی ساختند. بافندگان با استفاده از یکی دیگر از محصولات مصر، الیاف کتانی می ریسیدند و از ان ها پارچه های کتانی می بافتند. عده ای با کنده کاری روی سنگ مجسمه، چاقو و دسته داس می ساختند. فلزکاران با مس اسلحه و ابزار می ساختند. حتی عده ای مس را ذوب می کردند تا در قالبگیری استفاده کنند، اختراعی که احتمالاً به همراه مهاجرانی که از خاور نزدیک به کناره های دلتا کوچ کرده بودند، به مصر رسیده بود. این هنرمندان اولیه یا صنعتگران ماهر یک گروه اجتماعی تشکیل دادند، گروهی متفاوت از غالب روستانشینان که رعیت بودند و کماکان روی زمین کار می کردند.