امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان شیر زنان ایران

#1
سه هزار نفر از خونریزان مغول در شهر زنگان (نام زنگان پس از نام شهین به شهر زنجان گفته می شد) باقی ماندند. جنگ در باختر ایران باعث شد دو هزار و هفتصد نفر دیگر از سربازان خونریز مغول هم از شهر خارج شوند و بسوی مرزهای دور روان شوند. در طی یک هفته ۶۷ مرد میهن پرست زنگان کشته شدند. رعب و وحشت بر شهر حاکم بود. سربازان مغول ۲۰۰ پسر زنگانی را بزور به خدمت خویش در آورده و به آنها آموزش های پاسبانی و غیره می دادند.

اما هر روز از تعداد مغول ها کاسته می شد در طی کمتر از ۳۰ روز فقط ۱۲۰ مرد مغول در درون شهر باقی مانده بود و کسی از بقیه آنها خبر نداشت.

دیگر مردان مهاجم پی برده بودند که هر روز عده ای از آنها ناپدید می گردد. بدین منظور تصمیم گرفتند از شهر خارج شوند و در بیرون شهر اردو بزنند.

با خارج شدن آنها از شهر هیاهویی در شهر برپا شد و همه از ناپدید شدن مهاجمین صحبت می کردند. میدان شهر مملو از جمعیت بود پیر مردی که همه به او احترام می گذاشتند از پله ها بالا رفت و گفت: مردان زنگان باید از دختران این شهر درس بگیرند. آنگاه رو به مردان کرد و گفت: کدام یک از شما مغول خونریزی را کشته است؟

چهار مرد پیش آمدند، هر یک مدعی شدند مغولی را از پا درآورده است.

پیر مرد خنده ای کرد و به گوشه میدان اشاره کرد سه دختر زیبا و قد بلند ایستاده بودند. گفت وجب به وجب کف خانه این دختران از کشته های دشمنان ایران پر است. آنگاه مردان ما در سوراخ ها پنهان شده اند.

با شنیدن این حرف مردان دست بکار شدند و در همان شب بقیه متجاوزین را نابود ساختند.
در دلم حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد

و چه اندوه عجیبی ست که در خلوت دل

یاد یک دوست نباشد که تو را غرق تماشا سازد
پاسخ
 سپاس شده توسط ...Altair...
آگهی
#2
ایول به این شیر زنان
داستان شیر زنان ایران 1
پاسخ
 سپاس شده توسط mohammadreza...
#3
دمت گرم عمو نون خشکی2i8dcrazy
فقط خدا
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان