امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جوک با موضوع [یکی از فانتزیام اینه که....] - سری 7

#1
فکر کنم یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیای  مامانم اینه صبح که در اتاقمو باز می کنه ببینه دیشب که داشتم درس می خووندم رو کتابم خوابم برده
به نظر من که توقع زیادیه

یکی از فانتزییام این بود بابام بفهمه سیگار میکشم
که دیگه یواشکی نباشه
دیروز ته مونده سیگارم رو دید 
گفت واسه کیه؟
گفتم من((((
منتتظر بودم بزنه تو گوشم
اما گفت نه باور نمیکنم واسه تو نیس!!!!
ینی اب شدم تو افقSad(

یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام  اینکه تو یه خیابون خلوت وقتی که چند تا پسر دارن به یه دختر خانوم با حجاب اذیت میکنن من سر برسم و همشونو با حرکات تکنیکی بزنم بیفتن زمین. بعد در حالی که من دارم میرم طرف دختره تا ببینم بهش چیزی نشده از پشت یکی از اون پسرا با تیر و کمون منو بزنه . منم بیفتم بغل اون دختره و اون دختره هی با صدای بلند بگه نه تو نباید بمیری منم بگم این تقدیرمونه که این طور بشه. بعد تو افق محو شم. بعد تو اون دنیا همی کسانی رو که برای من لایک زدن از ته ته دل دعا کنم

یکی از فانتزیام اینه که یه لشکر 100000 نفری رو با دوستم فرماندهی کنیم و به دشمن حمله کنیم{ با شمشیر } بعد یه نفر جاسوسی ما رو واسه دشمن بکنه. منم ندونم اون کیه . تا اینکه اونو تو جنگ ببینم که یه کلاخود توسرشه طوری که شناخته نمیشه. بعد با هم جنگ کنیم. من با شمشیر بزنم کلاه از سرش دربیاد. بعد ببینم که اون جاسوس همون دوستمه در حالی که شمشیرم رو گلوی دوستمه بیفتم زمین تو چشمام اشک جمع بشه بعد تو افق محو شم
انصافا فانتزی خوبی نبود پس بزن لایکو

یکی از فانتزیهام اینکه یه سفر برم پیش جنیفر لوپز چندین و چند ساعت با لهجه غلیظ آمریکایی باهاش صحبت کنم متقاعدشم کنم بیاد عضو 4جوک بشه Smile 
مطلب بزاره :") بعدش چون به زبان خاص خودش نوشته هیچ کدوم از مطالبشو مدیر 4جوک تآیید نکنه :|
آی دلـــــــــــــم خنک میشه که نگو :|

یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام  اینه که صبح زود بیدار شم. بعد همینطور که اعضای خونواده از زود بیدار شدن من تعجب کردن خودم و بدون اینکه کسی بهم بگه برم سر درسم. اونوقت همه دیوانه بشن و برن یه دودی، گرد و غباری، افقی چیزی پیدا کنن توش محو شن!!

یکی از فانتزیام اینه که یکی بخواد به یکی دیگه شلیک کنه بعد من داد بزنم نــــــــــــه و خودمو بندازم جلوی گلوله ، بعد خون بپاشه از قلبم بیرون و مردم دورم جمع بشن با گریه بهم افتخار کنن ؛ از اون طرف کارگردان داد بزنه کات اقا کات بازم خراب کردین اه

من الان موندم تو چه دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فصلی  هستیم؟ شما میدونید؟ زمستون؟ آره دیگه حتما توی زمستونیم
ولی من نمی دونم چرا زیاد اثراتی از زمستون تو شهر ما نیس...واقعا میگما
هوا کاملا بهاری و دل انگیزه در حدی که احساس میکنم الانه که سال نو بشه
تازه یکی از فانتزیام شده این که این درخت نارنج توی حیاطمون یهوویی جَو گیر بشه فکر کنه بهاره، شکوفه بزنه

یکی از فانتزیام اینه که یه شب بارونی ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم !
بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم و کتمو دربیارم بدم تنش کنه … بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه وبگه میشه اسمتو بدونم ؟ بعد من از توی کتم یه سیگار دربیارم روشن کنم ، بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم تو صورتش ، بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره رو به آسمونو از تهدل داد بزنه خــــــــدااااا…

یکی از فانتزیام اینه که بچه هام یه دو قلوی پسر و دختر بشن ! بعد اسم دوتاشونو بذارم “رها… بعد وقتی که دعواشون میشه بزنن تو سر و کله ی هم ، منم داد بزنم بگم : رها ، رهارو رها کن!

یکی از فانتزیای عاشقونم اینه که یه روز صب که بیدار شدم ببینم 3تا اس داده !!من قانعم بیشتر نمیخام!!زنگم نزده باشه چون این حتی تو فانتزیم هم نمیگنجه!!
اونوخت خودم با دستای خودم ،خودمو محو میکنم...

یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام  اینه که وقتی از عشقم ناراحتم وخیلی دلم شکسته ،ومیگم اصلا دیگه بهت فکر نمیکنم!آره انگار اصلا دیگه مث قبل عاشقت نیستم!
دو ثانیه بعد دوباره اشک تو چشمم حلقه نزنه!!وواقعا دیگه بهش نکنم...
یکی منومحو کنه خسته شدم!

گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر برآید
گفتم فکو فامیله داریم؟
در این لحظه دیگه چیزی نگفت و پشت به من به سمت افق رفتو محو شد...
این یکی از فانتزیای ادبی بنده بود

یکی از فانتزیام اینه با مخاطب خیلی خاصم که تو دنیا لنگه نداره (اینقدر دوسش دارم ینی) باهم سوار موتور شیم بریم اون دوردورا تو افق محو شیم همونجا پیادش کنم و بیام دیگه از دستش راحت شم اه اه اه اه
چیه همش که نباید آخرش خنده داشته باشه
اعصاب مصاب نداریم

یکی از فانتزیام اینه که پولدار بشم بعد از اینکه با زنم دعوام شد برم پیش رفیقام و مشت بزنم تو دیوارو بگم : حاضرم همه ی ثروتمو بدم ولی آسایش داشته باشم!!
چون خیلی از این حس خوشم میاد تو دود هم محو نمی شم

یکی از فانتزیام اینه که :
با یه موتور ناز برم دنبال مخاطب خاص (با موتور، اخه بلد نیستم. نخندین خوب مگه شما همه چی بلدین ... والا )
بیاد بپره بالا بریم تو یه جاده که درختاش از بالا بهم رسیدن و اخر جاده هم که میدونید حالت مه و .. یه جای دنج..
ولی رسیدم نزدیک اخرش راهم رو کج میکنم اخه همه بچه های 4جوک اونجا کمین کردن . والا تو اون دود و مه که چشم چشم نمیبینه هر جا رو نگاه میکنی یکی و میبینی که اشناست

یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیای  معکوسم اینه که یه شب که دارم با دوستم از دانشگاه بر می گردم یکی از دخترای کوچمون رو ببینم که 3تا پسر مزاحمش شدن و دارن اذیتش می کنن....خلاصه منم جلوی دختره جو بگیره کیفم رو پرت کنم زمین آستینامو عینهو فیلما بزنم بالا و داد بزنم:آهای خوشگل پسرااا زورتون به اون ضعیفه رسیده؟؟اگه مردید بیاید پیش من ببینم حرفتون چیه؟؟
اونام بیان 3تایی بزنن صدای سگ بدم و جنازم رو ببرن سمت افق تا من باشم فردین بازی درنیارم,آخه منو چه به این چیز خوریا آخه؟؟
خب سوال پرسیدن چرا دوستت نیومد کمکمت؟ 
بعله سوال کاملا به جا و جالبیه, خب دوستم رفته بود دود بیاره تو افق محو بشیم که دیر رسید منو مثل بقیه فانتزیام کشتن!!
بازم سوال پرسیدن دختر همسایتون چی شد عباس آقا؟
سوال کاملا جالبیه,هیچی دیگ دختر همسایمون نبود ما اشتباه دیده بودیم, الکی الکی مردم منو از دست دادین,10 نفره باید ادامه بدین بازی رو!!

یکی از فانتزیام اینه :
.
.
..
که برم توی افق وایسم ،
هر کی اومد توی افق محو بشه ، با انگشت بکنم توی چشمش !
که دیگه از این قرتی بازی ها به سرش نزنه ! Big Grin

یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام  اینکه همینکه اذان شد سریع یواشکی نمازمو بخونم بعد بعده چند ساعت وقتی مامانم با عصبانیت گفت پاشو نمازتو بخون سرمو بگیرم بالا بگم من خیلی وقته که خووووندم.خلییییی حال میده

یکی از فانتزیام اینه :
ززااررت بزنم تو صورت یکی بگم نخواب …
بخوابی میمیری ؛ تو باید زنده بمونــی!
تا دیروز ما رو می دیدی مِن مِن می کردی
الان شاخ شدی مَن مَن می کنی !
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  یکی از فانتزیام اینه که ... !!!!!!!!! خیلی خیلی باحاله
  یکی‌ از فانتزیام اینه که...
  یه موضوع خیلی جالب = طنز ( از دست ندید)
  موضوع انشا«ازدواج را توصیف کنید»
Rainbow یکی از فانتزیام اینه...............بخونی میمیری از خنده........
  چشم چشم که میگن اینه هااااا!!!!!
  عکس نوشته های بسیار طنز با موضوع دوست دارم
  اولین موضوع منه نامردی نیایی تو و خیلی بدی اگه سپاس ندی
Heart بچه ها یه موضوع. باحال
  موضوع انشا«ازدواج را توصیف کنید»

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان