24-07-2014، 19:15
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده
یکی از فانتزیام اینه که وقتی میخوابم بابام نه تنها کولر رو خاموش نمیکنه بلکه میزنه رو دور تند . . .
یکی از فانتزیام اینه که یهو تو جمع به یکی بگم.میشه یه سوال مهم بپرسم؟طرف با ترس که گفت آره.بگم ولش مهم نیس.بعد که گیر داد بگم تنها شدیم میگم.همه میرن تو کف.تنها هم که شدیم هر چی گفت بگم خیلی مهم بودا.ولی یادم رفت.
خیلی باحالم،مگه نه؟
یکی از فانتزی هام اینه
با چشمای بسته
از عرض یه اتوبان
شلوغ رد شم
خداییش هیجان ب اوج میرسه وقتی صدای بوقو ترمز ماشینارو میشنوی
وا ا ا ا ا ا ا ا ای
یکی از فانتزی هام اینکه یه فرش پونصد شونه بگیرم بعد هر شب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش :|
فکر میکردم تحریم ها حداقل تا دوسال دیگه رو من اثر نذاره...
یکی از فانتزی های ذهنم توی بچگی این بود جراح قلب بشم بعد از اتاق عمل بیام بیرون بگم متاسفم
بعد خانوادش بریزن منو بزنن منم همینجور ثابت وایسام
بعد یه ساعت بعد بیان منتمو بکشن
یعنی من همچین آدم توهمی هستم
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزی های ذهن من در بچگی این بود که در این کیبورد رو باز کنم
فانتزی های ذهن من در بچگی این بود که در این کیبورد رو باز کنم
کلید ها رو به ترتیب حروف الفبا بچینم
خدایی بچگی هامم مخ بودم
یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ، کلی آدم بیگناه اینجا هست
توهم در حد سراب های بیابان های ۱۵۰ درجه آمازون …
یکی از فانتزی هام تو زندگی اینه که نوشابه و دوغ گازدارو باهم قاطی کنم بخورم ببینم آروق زدنی فرقی میکنه!!!
تست کردم نتیجه اشو اطلاع میدم.
یکی از فانتزی های اخیرم این بوده که وقتی به حس پرواز رسیدم با یه هواپیما تصادف کنم :|
من
برادران رایت :|
شاگرد شوفر خلبان :|
یکی از فانتزیام اینه که با خط خودم زنگ میزنم به خودم.میبینم اشغاله.با یه حالت عصبی زل میزنم به گوشی.یه دفعه یه اس ام اس میاد:شما یک تماس از دست رفته از 093.... دارید.
من:ذوق مرگ
یکی از فانتزیام اینه که وقتی مهمون مهمی داریم ومامانم استرس داره هی کرم بریزم:/
یکی از فانتزی ها دوران بچگیم این بود از روی جدول ها کنار خیابون بدوم روزی سه بار می افتادم ولی دوباره پرو پرو میرفتم میخوردم زمین.خوددرگیری مضمن داشتم خخخخخخ.
یکی از فانتزیام اینه بغل ی بادجه تلفن وایسم تا ی خانوم اومد بغلم بگم:همین که گفتم یا بیست میلیونو میارید یا دیگ بچتونو زنده نمیبینید,بعدش تلفنو محکم بکوبم و رد شدنی ی زیر چشی به بچه اون خانومه نگاه کنم.یعنی به آرزوم میرسم؟
یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیهام اینه که یکیو که داره میره زیر ماشین نجات بدم، بعد سرم رو بندازم پایین برم...
فانتزیهام اینه که یکیو که داره میره زیر ماشین نجات بدم، بعد سرم رو بندازم پایین برم...
وقتی داد زد اسمت چیه ؟!
یه لحظه سرم رو بچرخونم ,دوباره برگردم تو افق ناپدید شم
یکی از فانتزیهام اینه که با هسته خرما مگس رو رو هوا بزنم (لامصب حال اینو میده که با آر پی جی اف 14 رو بزنی)والا
یکی از فانتزیام کلا در تمام ادوار زندگیم اینه که مثلا یه دختر خییییلی پولدار و خییییلی خوشکل عاشقم بشه و بیاد به پام بیوفته که باهاش ازدواج کنم و منم در حالی که یه لبخند ملایم بهش میزنم بهش بگم نه عزیزم ما به درد هم نمیخوریممم!!!!!!!
من
همون دختره
سره دیوید بود یا سرنتوپی تی؟:l
یکی از فانتزیام اینه که وقتی دارم فوتبال بازی میکنم به طور اتفاقی یکی از مربیای مطرح بازیمو ببینه و از بازیم خوشش بیاد و ببرتم تو یه تیم بزرگ.البته الان 21 سالمه نمیدونم باید هنوز امیدوار باشم یا نه!!!!!!!!!!!!!
یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکی از فانتزیام اینه که مو هام فر باشه غذا بذارم توش که بپزه!!!!!
همیشه یکی از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانتزیام این بود که دانشگاه قبول شم بعد تیپ مرتب بزنم نسبتا درس خون باشم خیلی جدی باشم به کسی هم محل نذارم به خصوص دخترا به پسرای هری گیر بدم الکی اخم کنم همه بترسن جوری رفتار کنم که خیلی سرم شلوغه و .... بعد دخترا خوششون ازم بیاد بعد یکیش بیاد پیشم بگه من عاشق شما شدم منم بگم عاشق چیم شدی؟بگه جدیتتون منم بگم شرمنده به در هم نمیخوریم..... ولی حیف من فنی میخونم دختر نداره ولی انشاله کارشناسی...
فانتزیام این بود که دانشگاه قبول شم بعد تیپ مرتب بزنم نسبتا درس خون باشم خیلی جدی باشم به کسی هم محل نذارم به خصوص دخترا به پسرای هری گیر بدم الکی اخم کنم همه بترسن جوری رفتار کنم که خیلی سرم شلوغه و .... بعد دخترا خوششون ازم بیاد بعد یکیش بیاد پیشم بگه من عاشق شما شدم منم بگم عاشق چیم شدی؟بگه جدیتتون منم بگم شرمنده به در هم نمیخوریم..... ولی حیف من فنی میخونم دختر نداره ولی انشاله کارشناسی...