بازی آنلاین
آپلود عکس
23-07-2014، 21:36
چرا خداوند زنان را آفريد؟
اين سؤالى است كه در شناخت شخصيت زن بايد بدان جواب داد. جواب آن در يك جملهء كوتاه اين است كه زن مايه آرامش و سكون انسان است . در عهد عتيق مى خوانيم : <و خداوند خوابى گران بر آدم مستولى گردانيد تابخفت و يكى از دنده هايش را گرفت (در تأييد اين مطلب كه زن از دندهء چپ مرد آفريده شد, رواياتى آمده است , ولى وجود روايات معارض اين مطلب ـ در درجه اوّل ـ وبه قول استاد جوادى آملى , ضعف سند و ناتمامى دلالت ـ در درجه دوم ـ اين روايات را مخدوش مى كند. متأسفانه اين عقيده از قديم در ميان مردم وجود داشته است و شعراى بسيارى هم در هجو زنان آن را به كار برده اند; به طور مثال مكتبى مى گويد:
[زن از پهلوى چپ شد آفريده كس از چپ , راستى هرگز نديده ]اما همان طور كه گفتيم اين مطلب صحيح نيست (.
و گوشت در جايش پركرد و خداوند آن دنده را كه از آدم گرفته بود, زنى بنا كرد و وى را نزد آدم آورد و آدم گفت : اين است استخوانى از استخوان هايم و گوشتى از گوشتم . از اين سبب (نساء) ناميده مى شوند, زيرا از انسان گرفته شد. از اين سبب , مرد, پدر و مادر خود را ترك كرده , به زن خويش خواهد پيوست و يك تن خواهند بود.( تورات , سفر پيدايش , باب 2و 3 ص 3ـ 4 با تلخيص)
ملاحظه مى كنيد علاقه و محبت ميان زن و مرد, سبب گرايش آن ها به هم شده و در حقيقت با همبستگى , يك تن خواهند بود. زن , جزء مكمّل مرد در زندگى است . در آيه اى از قرآن همين معنا را مى يابيم : «و از نشانه هاى او اين است كه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدان ها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى , در اين نعمت براى مردمى كه مى انديشند, نشانه هايى است ».( روم (30) آيه 21)
در اين آيه خلقت زنان , از نشانه هاى خداوند ذكر شده و علت آن سكون و آرامش بيان شده است . مهر و محبت ميان زن و مرد از نعمت ها و سنت هاى خداوند است كه در ميان انسان ها بر قرار نمود. بنابراين حبّ زنان به مردان ومهر مردان به زنان , امرى خدادادى است . از همين آيه , نقش حساس زن در حفظ آرامش حيات آدميان را مى تواندفهميد و به جايگاه حساس و مهم او پى برد.
همچنين در روايتى مى خوانيم : زراره از امام صادق سؤال كرد: نزد ما مردمى هستند كه مى گويند خداوند حوا رااز بخش نهايى ضلع چپ آدم آفريد؟ امام صادق فرمود: خداوند از چنين نسبتى منزّه است ! آيا خداوند توان آن رانداشت ! آيا خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم را از غير دندهء او خلق كند, تا بهانه به دست شفاعت كنندگان ندهدكه بگويند بعضى از اجزاى آدم با بعضى ديگر نكاح نمود؟! خداوند بعد از آفرينش آدم , حوا را به طور نوظهور پديدآوريد. آدم بعد از آگاهى از خلقت وى از پروردگارش پرسيد: اين كيست كه قرب و نگاه او مايه انس من شده است ؟خداوند فرمود: حوّا است ! آيا دوست دارى با تو باشد و مايه انس تو شود و با تو سخن بگويد و تابع تو باشد؟ آدم گفت :آرى , پروردگارا! تا زنده ام سپاس تو بر من لازم است ! خداوند فرمود: از من ازدواج با او را بخواه , چون صلاحيت همسرى تو را جهت تأمين علاقه جنسى نيز دارد. سپس آدم عرض كرد: من پيشنهاد ازدواج با وى را عرضه مى دارم ,رضاى شما در چيست ؟ خداوند فرمود: رضاى من در اين است كه دين مرا به او بياموزى . پس آدم به حوا گفت : نزد من بيا! حوا گفت : تو نزد من بيا! خداوند امر كرد آدم از جاى خود برخيزد و به طرف حوّا برود.( علل الشرايع , شيخ صدوق , ج 1 باب 17 با تلخيص)
۱۳۸۹/۰۱/۲۳٫20:59
اين سؤالى است كه در شناخت شخصيت زن بايد بدان جواب داد. جواب آن در يك جملهء كوتاه اين است كه زن مايه آرامش و سكون انسان است . در عهد عتيق مى خوانيم : <و خداوند خوابى گران بر آدم مستولى گردانيد تابخفت و يكى از دنده هايش را گرفت (در تأييد اين مطلب كه زن از دندهء چپ مرد آفريده شد, رواياتى آمده است , ولى وجود روايات معارض اين مطلب ـ در درجه اوّل ـ وبه قول استاد جوادى آملى , ضعف سند و ناتمامى دلالت ـ در درجه دوم ـ اين روايات را مخدوش مى كند. متأسفانه اين عقيده از قديم در ميان مردم وجود داشته است و شعراى بسيارى هم در هجو زنان آن را به كار برده اند; به طور مثال مكتبى مى گويد:
[زن از پهلوى چپ شد آفريده كس از چپ , راستى هرگز نديده ]اما همان طور كه گفتيم اين مطلب صحيح نيست (.
و گوشت در جايش پركرد و خداوند آن دنده را كه از آدم گرفته بود, زنى بنا كرد و وى را نزد آدم آورد و آدم گفت : اين است استخوانى از استخوان هايم و گوشتى از گوشتم . از اين سبب (نساء) ناميده مى شوند, زيرا از انسان گرفته شد. از اين سبب , مرد, پدر و مادر خود را ترك كرده , به زن خويش خواهد پيوست و يك تن خواهند بود.( تورات , سفر پيدايش , باب 2و 3 ص 3ـ 4 با تلخيص)
ملاحظه مى كنيد علاقه و محبت ميان زن و مرد, سبب گرايش آن ها به هم شده و در حقيقت با همبستگى , يك تن خواهند بود. زن , جزء مكمّل مرد در زندگى است . در آيه اى از قرآن همين معنا را مى يابيم : «و از نشانه هاى او اين است كه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدان ها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى , در اين نعمت براى مردمى كه مى انديشند, نشانه هايى است ».( روم (30) آيه 21)
در اين آيه خلقت زنان , از نشانه هاى خداوند ذكر شده و علت آن سكون و آرامش بيان شده است . مهر و محبت ميان زن و مرد از نعمت ها و سنت هاى خداوند است كه در ميان انسان ها بر قرار نمود. بنابراين حبّ زنان به مردان ومهر مردان به زنان , امرى خدادادى است . از همين آيه , نقش حساس زن در حفظ آرامش حيات آدميان را مى تواندفهميد و به جايگاه حساس و مهم او پى برد.
همچنين در روايتى مى خوانيم : زراره از امام صادق سؤال كرد: نزد ما مردمى هستند كه مى گويند خداوند حوا رااز بخش نهايى ضلع چپ آدم آفريد؟ امام صادق فرمود: خداوند از چنين نسبتى منزّه است ! آيا خداوند توان آن رانداشت ! آيا خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم را از غير دندهء او خلق كند, تا بهانه به دست شفاعت كنندگان ندهدكه بگويند بعضى از اجزاى آدم با بعضى ديگر نكاح نمود؟! خداوند بعد از آفرينش آدم , حوا را به طور نوظهور پديدآوريد. آدم بعد از آگاهى از خلقت وى از پروردگارش پرسيد: اين كيست كه قرب و نگاه او مايه انس من شده است ؟خداوند فرمود: حوّا است ! آيا دوست دارى با تو باشد و مايه انس تو شود و با تو سخن بگويد و تابع تو باشد؟ آدم گفت :آرى , پروردگارا! تا زنده ام سپاس تو بر من لازم است ! خداوند فرمود: از من ازدواج با او را بخواه , چون صلاحيت همسرى تو را جهت تأمين علاقه جنسى نيز دارد. سپس آدم عرض كرد: من پيشنهاد ازدواج با وى را عرضه مى دارم ,رضاى شما در چيست ؟ خداوند فرمود: رضاى من در اين است كه دين مرا به او بياموزى . پس آدم به حوا گفت : نزد من بيا! حوا گفت : تو نزد من بيا! خداوند امر كرد آدم از جاى خود برخيزد و به طرف حوّا برود.( علل الشرايع , شيخ صدوق , ج 1 باب 17 با تلخيص)
۱۳۸۹/۰۱/۲۳٫20:59
![[-]](http://www.flashkhor.com/forum/images/collapse.gif "[-]")
