امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شهر خاموش دلم

#1
نمیدانم چه می خواهم خدایا


به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جوید نگاه خسته من

چرا افسرده است این قلب پر سوز



ز جمع آشناییان می گریزم

به کنجی می خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگیها

به بیمار دل خود می دهم گوش



گریزانم از این مردم که با من

به ظاهر همدم و یکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت

به دامانم دو صد پیرایه بستند



از این مردم که تا شعرم شنیدند

به رویم چون گلی خوشبو شکفتند

ولی آن دم که در خلوت نشستند

مرا دیوانه ای بد نام گفتند



دل من ای دل دیوانه من

که می سوزی از این بیگانگی ها

مکن دیگر ز دست غیر فریاد

خدا را بس کن این دیوانگی ها

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شهر خاموش دلم 1


خدایا وحشت تنهایی ام کشت

کسی با قصه من آشنا نیست

در این عالم ندارم هم زبانی

به صد اندوه مینالم –روا نیست-.



شبم طی شد،کسی بر در نکوبید.

به بالینم چراغبی کس نیافروخت.

نیامد ماهتابم بر لب بام،

دلم از این همه بیگانگی سوخت.



به روی من، نمی خندد امیدم

شراب زندگی در ساغرم نیست.

نه شعرم می دهد تسکین به حالم،

به غیر از اشک غم در دفترم نیست.



بیا ای مرگ، جانم بر لب آمد

بیا در کلبه ام شوری برانگیز

بیا شمعی به بالینم بیافروز

بیا شعری به تابوتم بیاویز



دلم در سینه کوبد سر به دیوار

که این مرگ است و بر در می زند مشت!

بیا ای هم زبان جاودانی،

که امشب وحشت تنهایی ام کشت!

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شهر خاموش دلم 1


می روم خسته و افسرده و زار


سوی منزلگه و ویرانه خویش

به خدا میبرم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه خویش



می برم تا که در آن نقطه دور

شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه عشق

زین همه خواهش بی جا و تباه



می برم تا که ز تو دورش سازم

زتو، ای جلوه امید محال

می برم زنده به گورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال



ناله می لرزد، می رقصد اشک

آه، بگذار که بگریزم من

از تو ، ای چشمه جوشان گناه

شاید آن به که بپرهیزم من



بخدا غنچه شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله آه شدم ، صد افسوس

که لبم باز بر آن لب نرسید



عاقبت بند سفر پایم بست

می روم، خنده به لب، خونین دل

می روم از دل من دست بردار

ای امید عبث بی حاصل

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شهر خاموش دلم 1

نذار باور کنم تنهای تنهام

نمی خوام با کسی غیر از تو باشم

میخوام از خوابی که لحظه ش یه ساله

برای دیدن روی تو پاشم



اگه تو باشی و دنیا نباشه

میشه با تو همه دنیا رو حس کرد

همه دنیا بیاد و تو نباشی

دلم دق میکنه با این همه درد



تموم زندگیمو زیرو رو کن

که بی تو دلخوشی هامم گناهه

خودت باش و من و دیوونگی هام

فقط با تو دل من رو به راهه



بذار باور کنم اینو که با عشق

حقیقت میشه تو افسانه باشه

میشه افسانه ها رو زندگی کرد

اگه حق با من دیوونه باشه...

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شهر خاموش دلم 1
شهر خاموش دلم 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان