13-08-2014، 20:01
طرز تهیه موفقیت
مواد لازم:
١- یک عدد هدف
٢- یک فنجان باور مثبت
٣- نصف لیوان مغز (خواهشا سالم!)
۴- یک قاشق میوه خوری شعور
۵- توکل (هر چه بیشتر بهتر)
۶- سر سوزن تلاش
٧- علاقه و انگیزه به میزان لازم D:
▬▬
گرايش به شبکه هاي اجتماعي مجازي
زندگـي در حباب
الهام آزادنام - کارشناس ارشد روانشناسي
بدون ترديد، اينترنت يکي از تأثيرگذارترين ابداعات انساني در قرن اخير محسوب ميشود. اينترنت با کارکردهاي متنوع و اثربخش خود،
کيفيت و کارآيي جنبههاي مختلف زندگي انساني را تحت تأثير قرار داده است. در آغاز اينترنت بهعنوان سازوکاري براي تبادل اطلاعات و دادههاي علمي-
پژوهشي شروع به کار کرد و رفته رفته خود را به عنوان ابزاري ارتباطي، به عرصهي اجتماع کشاند. اين شيوهي جديد ارتباطي برپايهي ايجاد رابطه مستقيم
اما غير رودرو، با حذف مرزهاي جغرافيايي، مفهوم شهروندي دنياي مجازي را حقيقت بخشيد؛ بهگونهاي که بسياري بر اين باورند حال و آيندهي جامعهي انساني بهواسطهي
گسترش و تعميق شبکههاي اجتماعي مجازي رقم خواهد خورد. نظريات بسياري در تبيين گرايش به شبکههاي اجتماعي مجازي وجود دارد و علوم مختلف روانشناسي،
پزشکي، جامعهشناسي، رايانهاي، حقوق و اخلاق، هر يک از زواياي گوناگوني اين پديده را مورد بررسي قرار دادهاند. در اين بين هدف اصلي اين مقاله بررسي علل
روانشناختي است، پس شما را به خواندن آن دعوت ميکنيم.
در تحقـيقــي کــــه در ايران صورت پذيرفت، مصاحبهشوندگان دلايل زير را براي استفاده از شبکههاي اجتماعي مجازي ذکر کردند: پيدا کردن دوستان قديمي،
فعاليت در عرصهي اجتماع، تبادل نظر با ديگران، يافتن افراد همفکر و داراي اشتراکات هويتي و فرهنگي، رفع نيازهاي رواني، يافتن هويت جديد خارج از مکان
و زمان، دسترسي به اخبار جديد، ارائه و دسترسي به نوآوريها و طرحهاي جديد، ابراز نظر مخالف که امکان بروز آزادانهي آن وجود ندارد و... با اين توصيف، مشاهده
ميکنيم دلايل گرايش به شبکههاي اجتماعي بيشتر از آنکه جنبهي منفي داشته باشد، داراي جنبههاي مثبت است. در زير
بهصورت مفصلتر برخي از مهمترين دلايل روانشناختي را بيان ميکنيم:
کسب هويتي دلخواه
افراد در قالب شبکههاي اجتماعي ميتوانند هويتي کاملاً دلخواه داشته باشند و برپايهي همان هويت خودساخته و البته بعضاً دروغين،
ارتباط مجازي خود را با ديگران گسترش دهند. جنبههاي مختلف اين هويت کاملاً در اختيار فرد است و بدون نگراني از واقعيتها و ارزيابي
ديگران، فرد ميتواند هر چه را ميخواهد، در اين هويت منعکس کند.
احساس کنترل و تأثيرگذاري
شبکههاي اجتماعي، با قابليتهايي که در اختيار فرد قرار ميدهد مانند ايجاد محيطي شخصي، انتخاب دوستان، آزادي در بيان نظرات و مخالفت
با نظرات ديگران، آزادي در استفاده از تفريحات مختلف و... حسي از کنترل شخصي و ارادهي فردي را به کاربر خود منتقل ميکند. اين آزادي عمل و
حس کنترل، يکي از اصليترين دلايل گرايش افراد بهخصوص جوانان به شبکههاي اجتماعي است.
نوجويـــــي و هيجانخواهي
شبکههاي اجتماعي مجازي پديدهاي جديد و نوظهور هستند که قابليتهاي مکرر و بعضاً پرهيجان را به کاربران خود ميدهد، مانند آشنايي با برنامههاي جديد،
طرح موضوعهاي شگفتانگيز و پرتحرک، خلق صحنههاي اعجابآور، ارائهي اطلاعات جديد و... در نتيجه افرادي که از هيجانخواهي بالايي برخوردارند، بــراي ارضاي
اين نياز خود بيشــتر به سمت شبکههاي اجتماعي ميروند.
ميـل به محبوبيــت و خودشيفتگي
پژوهشها نشان ميدهد شـــــــبکههاي اجتماعي بهشت افرادي است که دچار اختلال شــخصيت خودشـــــيفتگيهســتند يا حداقل ميل زياد به محبوبيت دارند؛
زيرا آنها ميتواننـد بــدون داشـتن روابط دوستانهي واقعي، تعداد زيادي رابطهي موهوم وتخيلي براي خود دستوپا کنند؛ بنابراين شبکههاي اجتماعي مجازي توهم محبوييت
را صرفاً براساس کميت تعداد دوستان براي فرد به وجود ميآورد.
حفظ ارتباط با ديگران در عين تنهايي
برخي افراد به دليل ويژگيهـــاي شخصيتي و تغييرات سبک زندگي، ترجيح ميدهند در عين تنهايي و داشتن زندگي خصوصي، با جهان پيرامون خود ارتباطات
گستردهاي نيز برقرار کنند. شبکههاي اجتماعي مجازي از قبيل فيسبوک، توئيتر، گوگل پلاس و... به بهترين حالت ممکن اين نياز را برآورده ميکنند.
ميل براي فرار از محرکهاي تنشآور
برخي کاربران شبکهي اجتماعي براي رهايي از تنش روزمره و ايجاد فراغت، به سمت اين فضا ميروند. شبکههاي اجتماعي مجازي نيز ميتوانند اوقات خوشي را براي آنان
فراهم کنند تا فرد بتواند ضمن برخورداري از اين قابليت، نگرانيها و تنشهاي خود را با دوستان خود مطرح کنند و در نهايت بهگونهاي از طرف آنان حمايت اجتماعي دريافت کنند.
باورهاي غيرمنطقي و غيرسازشي
باورها و افکار غيرمنطقي و نادرست ميتواند زمينهي استفادهي مفرط از شبکههاي اجتماعي را ايجاد کند؛ مانند اين باورها: «فقط فرد در شبکههاي اجتماعي
براي خود کسي است و در آنجا قابل احترام است»؛ «هيچکـس در بيــرون از اين شـبکههاي اجتماعي مجازي از مــــن خوشـش نميآيد»؛ «شـــــــبکههاي
اجتماعي تنها جايي است که واقعاً ميشود مردم را شناخت»؛ «هر کسي به نوعي عضو اين شبکههاست» و...
ارضاي نيازهاي رواني
در نظريهي جان سولر (2000) افراد از آن رو شيفتهي يک شيء يا فرد يا فعاليتي خاص ميشوند که نيازي را در آنها ارضا کند. طبق اين نظريه ميتوان بيان داشت
افراد با گرايش به شبکههاي اجتماعي تا حدي نيازهاي خود را برآورده ميکنند. مثلاً افراد با کاوش در ابعاد فني شبکههاي اجتماعي مجازي، توانايي بالقوهي
ذهني خود را ابراز ميکنند، يا با ابعاد مختلف شخصيت خود که پيش از اين پنهان بود، آشنا ميشوند، عقايد و نيازهاي هنري خود را بيان و به اطلاعات موردنياز
خود دسترسي پيدا ميکنند و... از سـويي شبکههاي اجتماعي محملي براي گريز از واقعيت و وسيلهاي براي ارضاي نيازهاي رواني است.
ايجـاد حـــس پيشرفت و غرور
حضور در شـبکههاي اجتماعي مجازي و کار با اينترنت، هر روز تجربهي جديـــدي را در اختيــار کاربران قرار ميدهد. اين فضا به فرد امکان پيشرفت و دريافــــت پاداشهاي
بيشماري را ميدهد. مانند يادگيري ساختن يک پست الکترونيکي، ساختن يک وبلاگ، امکان توليد در اين فضا، رفتن به صفحات ديگر کاربران، آشنايي با اصطلاحات اين محيط
مجازي و... اين موارد در درجهي اول احساس فعال بودن و در درجهي دوم حس غرور و عزت نفس ميدهد. در ادامه فرد به مرور احساس ميکند بودن در اين فضا به او قدرت ميدهد،
بعد از مدتي نيز فرد در نزد خود براي حفظ اين منزلت و غرور، بيشتر به اين فضا قدم ميگذارد.
اضطراب اجتماعي
در بسياري از تحقيقات روانشناسي بر ارتباط بين اضطراب اجتماعي، هراس اجتماعي و کمرويي با گرايش به استفاده از اينترنت رابطهي مثبت يافتهاند.
در واقع مطالعات حاکي از آن است که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعي در هنگام ارتباط آنلايـن احساس راحتـــي و خودافشــــايي بيشتري ميکنند. اين افراد تعامل
آنلاين را براي حفظ گمنامي و دوري از شرکت در تعاملاتي که ترس از ارزيابي ديگران به وسيلهي مشاهده وجود دارد، راحتتر يافتهاند.
اعتياد اينترنتي
گرچه برخي معتقدند افراد با استفاده مکرر و زياد از اينترنت دچار اعتياد اينترنتي ميشوند، که البته نکتهي درستي است، در ادامه، اعتياد اينترنتي و حالات
روانشناختي محتمل بر آن نيز، به نوبهي خود، باعث گرايش بيشتر افراد به سمت اينترنت و شبکههاي اجتماعي ميشود. درواقع، قطع بودن يا عدم دسترسي به اينترنت براي
افرادي که دچار اعتياد اينترنتي شدهاند، باعث ايجاد حالات افسردگي و اضطراب ميشود و اين افراد براي رهايي از اين حالات ناخوشايند دوباره به سمت
استفاده از شبکههاي اجتماعي و اينترنت ميروند.
مواد لازم:
١- یک عدد هدف
٢- یک فنجان باور مثبت
٣- نصف لیوان مغز (خواهشا سالم!)
۴- یک قاشق میوه خوری شعور
۵- توکل (هر چه بیشتر بهتر)
۶- سر سوزن تلاش
٧- علاقه و انگیزه به میزان لازم D:
▬▬
گرايش به شبکه هاي اجتماعي مجازي
زندگـي در حباب
الهام آزادنام - کارشناس ارشد روانشناسي
بدون ترديد، اينترنت يکي از تأثيرگذارترين ابداعات انساني در قرن اخير محسوب ميشود. اينترنت با کارکردهاي متنوع و اثربخش خود،
کيفيت و کارآيي جنبههاي مختلف زندگي انساني را تحت تأثير قرار داده است. در آغاز اينترنت بهعنوان سازوکاري براي تبادل اطلاعات و دادههاي علمي-
پژوهشي شروع به کار کرد و رفته رفته خود را به عنوان ابزاري ارتباطي، به عرصهي اجتماع کشاند. اين شيوهي جديد ارتباطي برپايهي ايجاد رابطه مستقيم
اما غير رودرو، با حذف مرزهاي جغرافيايي، مفهوم شهروندي دنياي مجازي را حقيقت بخشيد؛ بهگونهاي که بسياري بر اين باورند حال و آيندهي جامعهي انساني بهواسطهي
گسترش و تعميق شبکههاي اجتماعي مجازي رقم خواهد خورد. نظريات بسياري در تبيين گرايش به شبکههاي اجتماعي مجازي وجود دارد و علوم مختلف روانشناسي،
پزشکي، جامعهشناسي، رايانهاي، حقوق و اخلاق، هر يک از زواياي گوناگوني اين پديده را مورد بررسي قرار دادهاند. در اين بين هدف اصلي اين مقاله بررسي علل
روانشناختي است، پس شما را به خواندن آن دعوت ميکنيم.
در تحقـيقــي کــــه در ايران صورت پذيرفت، مصاحبهشوندگان دلايل زير را براي استفاده از شبکههاي اجتماعي مجازي ذکر کردند: پيدا کردن دوستان قديمي،
فعاليت در عرصهي اجتماع، تبادل نظر با ديگران، يافتن افراد همفکر و داراي اشتراکات هويتي و فرهنگي، رفع نيازهاي رواني، يافتن هويت جديد خارج از مکان
و زمان، دسترسي به اخبار جديد، ارائه و دسترسي به نوآوريها و طرحهاي جديد، ابراز نظر مخالف که امکان بروز آزادانهي آن وجود ندارد و... با اين توصيف، مشاهده
ميکنيم دلايل گرايش به شبکههاي اجتماعي بيشتر از آنکه جنبهي منفي داشته باشد، داراي جنبههاي مثبت است. در زير
بهصورت مفصلتر برخي از مهمترين دلايل روانشناختي را بيان ميکنيم:
کسب هويتي دلخواه
افراد در قالب شبکههاي اجتماعي ميتوانند هويتي کاملاً دلخواه داشته باشند و برپايهي همان هويت خودساخته و البته بعضاً دروغين،
ارتباط مجازي خود را با ديگران گسترش دهند. جنبههاي مختلف اين هويت کاملاً در اختيار فرد است و بدون نگراني از واقعيتها و ارزيابي
ديگران، فرد ميتواند هر چه را ميخواهد، در اين هويت منعکس کند.
احساس کنترل و تأثيرگذاري
شبکههاي اجتماعي، با قابليتهايي که در اختيار فرد قرار ميدهد مانند ايجاد محيطي شخصي، انتخاب دوستان، آزادي در بيان نظرات و مخالفت
با نظرات ديگران، آزادي در استفاده از تفريحات مختلف و... حسي از کنترل شخصي و ارادهي فردي را به کاربر خود منتقل ميکند. اين آزادي عمل و
حس کنترل، يکي از اصليترين دلايل گرايش افراد بهخصوص جوانان به شبکههاي اجتماعي است.
نوجويـــــي و هيجانخواهي
شبکههاي اجتماعي مجازي پديدهاي جديد و نوظهور هستند که قابليتهاي مکرر و بعضاً پرهيجان را به کاربران خود ميدهد، مانند آشنايي با برنامههاي جديد،
طرح موضوعهاي شگفتانگيز و پرتحرک، خلق صحنههاي اعجابآور، ارائهي اطلاعات جديد و... در نتيجه افرادي که از هيجانخواهي بالايي برخوردارند، بــراي ارضاي
اين نياز خود بيشــتر به سمت شبکههاي اجتماعي ميروند.
ميـل به محبوبيــت و خودشيفتگي
پژوهشها نشان ميدهد شـــــــبکههاي اجتماعي بهشت افرادي است که دچار اختلال شــخصيت خودشـــــيفتگيهســتند يا حداقل ميل زياد به محبوبيت دارند؛
زيرا آنها ميتواننـد بــدون داشـتن روابط دوستانهي واقعي، تعداد زيادي رابطهي موهوم وتخيلي براي خود دستوپا کنند؛ بنابراين شبکههاي اجتماعي مجازي توهم محبوييت
را صرفاً براساس کميت تعداد دوستان براي فرد به وجود ميآورد.
حفظ ارتباط با ديگران در عين تنهايي
برخي افراد به دليل ويژگيهـــاي شخصيتي و تغييرات سبک زندگي، ترجيح ميدهند در عين تنهايي و داشتن زندگي خصوصي، با جهان پيرامون خود ارتباطات
گستردهاي نيز برقرار کنند. شبکههاي اجتماعي مجازي از قبيل فيسبوک، توئيتر، گوگل پلاس و... به بهترين حالت ممکن اين نياز را برآورده ميکنند.
ميل براي فرار از محرکهاي تنشآور
برخي کاربران شبکهي اجتماعي براي رهايي از تنش روزمره و ايجاد فراغت، به سمت اين فضا ميروند. شبکههاي اجتماعي مجازي نيز ميتوانند اوقات خوشي را براي آنان
فراهم کنند تا فرد بتواند ضمن برخورداري از اين قابليت، نگرانيها و تنشهاي خود را با دوستان خود مطرح کنند و در نهايت بهگونهاي از طرف آنان حمايت اجتماعي دريافت کنند.
باورهاي غيرمنطقي و غيرسازشي
باورها و افکار غيرمنطقي و نادرست ميتواند زمينهي استفادهي مفرط از شبکههاي اجتماعي را ايجاد کند؛ مانند اين باورها: «فقط فرد در شبکههاي اجتماعي
براي خود کسي است و در آنجا قابل احترام است»؛ «هيچکـس در بيــرون از اين شـبکههاي اجتماعي مجازي از مــــن خوشـش نميآيد»؛ «شـــــــبکههاي
اجتماعي تنها جايي است که واقعاً ميشود مردم را شناخت»؛ «هر کسي به نوعي عضو اين شبکههاست» و...
ارضاي نيازهاي رواني
در نظريهي جان سولر (2000) افراد از آن رو شيفتهي يک شيء يا فرد يا فعاليتي خاص ميشوند که نيازي را در آنها ارضا کند. طبق اين نظريه ميتوان بيان داشت
افراد با گرايش به شبکههاي اجتماعي تا حدي نيازهاي خود را برآورده ميکنند. مثلاً افراد با کاوش در ابعاد فني شبکههاي اجتماعي مجازي، توانايي بالقوهي
ذهني خود را ابراز ميکنند، يا با ابعاد مختلف شخصيت خود که پيش از اين پنهان بود، آشنا ميشوند، عقايد و نيازهاي هنري خود را بيان و به اطلاعات موردنياز
خود دسترسي پيدا ميکنند و... از سـويي شبکههاي اجتماعي محملي براي گريز از واقعيت و وسيلهاي براي ارضاي نيازهاي رواني است.
ايجـاد حـــس پيشرفت و غرور
حضور در شـبکههاي اجتماعي مجازي و کار با اينترنت، هر روز تجربهي جديـــدي را در اختيــار کاربران قرار ميدهد. اين فضا به فرد امکان پيشرفت و دريافــــت پاداشهاي
بيشماري را ميدهد. مانند يادگيري ساختن يک پست الکترونيکي، ساختن يک وبلاگ، امکان توليد در اين فضا، رفتن به صفحات ديگر کاربران، آشنايي با اصطلاحات اين محيط
مجازي و... اين موارد در درجهي اول احساس فعال بودن و در درجهي دوم حس غرور و عزت نفس ميدهد. در ادامه فرد به مرور احساس ميکند بودن در اين فضا به او قدرت ميدهد،
بعد از مدتي نيز فرد در نزد خود براي حفظ اين منزلت و غرور، بيشتر به اين فضا قدم ميگذارد.
اضطراب اجتماعي
در بسياري از تحقيقات روانشناسي بر ارتباط بين اضطراب اجتماعي، هراس اجتماعي و کمرويي با گرايش به استفاده از اينترنت رابطهي مثبت يافتهاند.
در واقع مطالعات حاکي از آن است که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعي در هنگام ارتباط آنلايـن احساس راحتـــي و خودافشــــايي بيشتري ميکنند. اين افراد تعامل
آنلاين را براي حفظ گمنامي و دوري از شرکت در تعاملاتي که ترس از ارزيابي ديگران به وسيلهي مشاهده وجود دارد، راحتتر يافتهاند.
اعتياد اينترنتي
گرچه برخي معتقدند افراد با استفاده مکرر و زياد از اينترنت دچار اعتياد اينترنتي ميشوند، که البته نکتهي درستي است، در ادامه، اعتياد اينترنتي و حالات
روانشناختي محتمل بر آن نيز، به نوبهي خود، باعث گرايش بيشتر افراد به سمت اينترنت و شبکههاي اجتماعي ميشود. درواقع، قطع بودن يا عدم دسترسي به اينترنت براي
افرادي که دچار اعتياد اينترنتي شدهاند، باعث ايجاد حالات افسردگي و اضطراب ميشود و اين افراد براي رهايي از اين حالات ناخوشايند دوباره به سمت
استفاده از شبکههاي اجتماعي و اينترنت ميروند.