امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حضرت خضر

#1
حضرت خضر 1

خضر بر اساس برخی روایات اسلامی، از پیامبران و بر اساس برخی دیگر از روایات، بنده صالحی بود. برخی از مفسرین همراه موسی و یوشع بن نون را در داستانی که در سوره کهف آمده است؛ خصر نبی می‌دانند. از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی می‌نشست، زمین سبز و خرم می‌گشت و دلیل نامش، خضر(سبز) نیز همین است.زندگی خضر، از قبل از زمان موسی تا زمان حاضر، و ادامهٔ زندگیش تا آخر الزمان، مورد اتّفاق مسلمانان است. مجموعهٔ روایات، مؤیّد آن است که خضر، طولانی‌ترین عُمر را در میان فرزند آدم دارد.

نسب و کیستی خضر، برپایهٔ روایات:

گفته‌اند خضر از اولاد سام بن نوح و پسرخالهٔ ذوالقرنین بود. در وجه تسمیه خضر نوشته‌اند که هر کجا مینشست سبز می‌شد. با این حال بنا به برداشتی نیز، دو نفر با نام خضر وجود داشته‌اند، خضر اکبر که از اولاد سام بن نوح بوده و خضر ثانی که از انبیای بنی اسرائیل بود و مصاحب موسی بوده است. خضر در واقع برابر با رافائیل مسیحیان است. او یکی از چهار مادر هستی در اشعار فردوسی است که با لقب مشک خوانده شده است:

یکی مشک نام و دگر سیسنک یکی نام نار آن دگر سوسنک
یک بررسی دقیق تر متون مختلف نشان می دهد که نسخ بعدی داستان های اسکندر به قرآن وابسته اند به طوری که از طریق مفسران اولیه ی مسلمان فهمیده می شود. عناصر کلیدی داستان های بعدی مانند وجه تسمیه ی “ذوالقرنین” که نسبت داده شده به اسکندر مدیون مآخذ آنها در تفاسیر است.

خضر و آب حیات، بر پایهٔ روایات:

دیدار با ذوالقرنین:

خضر از شاهزادگان بود و پدرش مال و نعمت بسیار داشت. اما خضر دوستدار حکمت بود و به راه پیغمبری می‌رفت، و تا در خانوادهٔ خود بود، به راهنمایی گمشدگان و دستگیری بینوایان می‌پرداخت و چون به پیغمبری رسید به راهنمایی قوم ذوالقرنین فرمان یافت. ذوالقرنین جهانداری آگاه بود و خضر را گرامی داشت و خداپرستی وی را ستایش می‌کرد و در کارها با وی مشورت می‌کرد و کار دین و شریعت مردم را به او محول می‌ساخت.

جستجو برای آب حیات

ذوالقرنین عمری دراز داشت اما عمر جاویدان می‌خواست و در کتاب‌ها خوانده بود که در جهان چشمه‌ای هست نامش آب حیوان یا آب حیات که هر که از آن بنوشد عمر جاوید یابد. پس راز آن را از خضر پرسید و خضر نشانی‌ها که می‌دانست می‌گفت و چون معلوم شده‌بود که جای چشمهٔ آب حیات در ظلمات است، ذوالقرنین عزم راه کرد و خضر و الیاس را با خود همراه کرد که الیاس نیز از برگزیدگان روزگار بود. مدت‌ها در سرزمین تاریک جهان گردش کردند و از هر آبی و چشمه‌ای امتحان کردند اما خوردن آب حیات ذوالقرنین را نصیب نبود و خضر و الیاس در جستجو به آب حیات رسیدند و از آن نوشتیدند و اثر آن را دانستند و چون به ذوالقرنین خبر رسید هرچه جستجو کردند دیگر آن چشمه را نیافتند و چون مدت سفر دراز شده بود و آذوقه کم داشتند برگشتند تا دوباره با اسباب فراهم بروند. اما عمر ذوالقرنین به سفر دوباره نرسید و بدینسان خضر و الیاس عمر جاوید یافتند و می‌گویند الیاس در جوانی کشتی‌بان بود و سفر دریا دوست می‌داشت و بدین سبب وی بیش‌تر در دریاها به سر می‌برد و گمشدگان و درماندگان را راهبری می‌کند و خضر در خشکی‌ها به سر می‌برد و هر که در خدمت مردم و راستی و پا کی کوتاهی نکند و دیدار خضر را دریابد و از او حاجت بخواهد حاجتش برآورده شود و هرچه از او بپرسد جواب درست بشنود.

[ویرایش] خضر در آیات قرآن

داستان خضر در آیات ۶۵ تا ۸۲ سورهٔ کهف در قرآن چنین آمده‌است:

« [در آن جا] بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که رحمت [و موهبت عظیمی‏] از سوی خود به او داده‏، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم‏. «۶۵» موسی به او گفت‏: (آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است‏، به من بیاموزی‏؟) «۶۶» گفت‏: (تو هرگز نمی‌توانی با من شکیبایی کنی‏! «۶۷» و چگونه می‌توانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی‏؟! «۶۸» [موسی‏] گفت‏: (به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت‏؛ و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد!) «۶۹» [خضر] گفت‏: (پس اگر می‌خواهی به‌دنبال من بیایی‏، از هیچ چیز مپرس تا خودم [به موقع‏] آن را برای تو بازگو کنم‏.) «۷۰» آن دو به راه افتادند؛ تا آن که سوار کشتی شدند، [خضر] کشتی را سوراخ کرد. [موسی‏] گفت‏: (آیا آن را سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی‏؟! راستی که چه کار بدی انجام دادی‏!) «۷۱» گفت‏: (آیا نگفتم تو هرگز نمی‌توانی با من شکیبایی کنی‏؟!) «۷۲» [موسی‏] گفت‏: (مرا بخاطر این فراموشکاریم مؤاخذه مکن و از این کارم بر من سخت مگیر!) «۷۳» باز به راه خود ادامه دادند، تا اینکه نوجوانی را دیدند؛ و او آن نوجوان را کشت‏. [موسی‏] گفت‏: (آیا انسان پاکی را، بی آنکه قتلی کرده باشد، کشتی‏؟! براستی کار زشتی انجام دادی‏!) «۷۴» [باز آن مرد عالم‏] گفت‏: (آیا به تو نگفتم که تو هرگز نمی‌توانی با من صبر کنی‏؟!) «۷۵» [موسی‏] گفت‏: (بعد از این اگر درباره چیزی از تو سؤال کردم‏، دیگر با من همراهی نکن‏؛ [زیرا] از سوی من معذور خواهی بود!) «۷۶» باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریه‌ای رسیدند؛ از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند؛ ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند؛ [با این حال‏] در آن جا دیواری یافتند که می‌خواست فروریزد؛ و [آن مرد عالم‏] آن را برپا داشت‏. [موسی‏] گفت‏: ([لااقل‏] می‌خواستی در مقابل این کار مزدی بگیری‏!) «۷۷» او گفت‏: (اینک زمان جدایی من و تو فرا رسیده‏؛ اما بزودی راز آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی‏، به تو خبر می‌دهم‏. «۷۸» اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می‌کردند؛ و من خواستم آن را معیوب کنم‏؛ [چرا که‏] پشت سرشان پادشاهی [ستمگر] بود که هر کشتی [سالمی‏] را بزور می‌گرفت‏! «۷۹» و اما آن نوجوان‏، پدر و مادرش با ایمان بودند؛ و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد! «۸۰» از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاکتر و با محبت‌تر به آن دو بدهد! «۸۱» و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود؛ و زیر آن‏، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت‏؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو می‌خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند؛ این رحمتی از پروردگارت بود؛ و من آن [کارها] را خودسرانه انجام ندادم‏؛ این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی‏!) «۸۲» و از تو درباره (ذو القرنین‏) می‌پرسند؛ بگو: (بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.) «۸۳» »
پاسخ
 سپاس شده توسط *larmes de Feu* ، sara ss501
آگهی
#2
میگن ذوالقرنین همون کوروش کبیره
ExclamationExclamation
ExclamationExclamation
پاسخ
 سپاس شده توسط امیررضا* ، sara ss501 ، مملک
#3
شاید.......................
اینجوری میگن دیگهBig Grin
حضرت خضر 1
پاسخ
 سپاس شده توسط sara ss501 ، امیررضا*


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  زندگینامه حضرت سموئیل
  تفاوت حضرت محمد (ص) و کوروش !!
  داستان ازدواج حضرت قاسم علیه السلام در کربلا
  خلاصه ای از زندگینامه حضرت مهدی (عج)
  زندگی نامه مختصری از حضرت خدیجه (س)
  امتیازات حضرت خدیجه (س) نسبت به سایر همسران پیامبر (ص)
  دلیل رغبت حضرت خدیجه (س) برای ازدواج با پیامبر (ص) چه بود؟
  حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر (ص) ازدواج کرده بودند؟
  شخصیت حضرت زهرا (س) دارای چه ابعادی است؟
  علت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان