امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کیو هیونی منو دوس نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!

#1
کیو هیونی منو دوس نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!! 1


کیو هیونی منو دوس نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!! 1



" چیزی رو که میشنید به هیچ عنوان نمی تونست درک کنه . حتی فکرش هم نمیکرد که کسی که تموم زندگیش اون رو به عنوان یک برادر میدید الان به اون اعتراف میکرد . چند بار پلک زد و گفت :

- میشه منظورتو از این حرف بگی ؟

- کیوهیون .... من دوست دارم .... عاشقتم ... بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکنی ...

- اما ... این امکان نداره .... تو هیونگمی ... تو یه پسری .... من .... من ... ولی من هیچ علاقه ای به پسرا ندارم .

با زدن این حرف از جانب کیوهیون دنیا روی سر سونگمین خراب شد . به راحتی می شد صدای خرد شدن قلب سونگمین رو شنید ... اشک هایی که توی چشمای سونگمین جمع شده بود بالاخره از پرت گاه چشمش لیز خورد و روی گونش چکید ."

- عهههههه مینی چی کار کردی داشتیم میخوندیما ... چرا لپتاپو خاموش کردی ؟

به چهره ی سونگمین خیره شد چشماش از اشک پر شده بودن و فقط منتظر بودن تا روی گونه ی سونگمین لیز بخورند .کیوهیون که از این حالت سونگمین متعجب شده بود گفت :

- هیییی ... مینی چرا گریه میکینی ؟

- خفه شو چو کیوهیون

- مینی چت شده ؟

- تو منو دوست نداری ؟

کیوهیون که کاملا از این سوال سونگمین شوکه شده بود با لکنت گفت :

- چ...ه طو...ر ؟

- دیدی ؟ اگه دوستم داشتی سریع میگفتی نه خرگوشم من عاشقتم ....

- مینیییییی..... خوب معلومه که دوست دارم .... مگه هر شب اینو بهت نمیگم ؟

- پس این فیکه چی میگه ؟

کیوهیون که گیج شده بود با حالت پرسش گرانه ای گفت :

- کدوم فیک ؟

- همین فیکه دیگه ..... خودت گفتی تو هیونگمی ... تو پسری .....

سونگمین دیگه نمیتونست حرف بزنه و شروع به گریه کرد :

- مینییییی .... خرگوشی.... این فقط یه فیکه .... نویسنده اینارو گفته نه من .

- خب نویسنده یه چیزی میدونستو اینو نوشته .

- مینییییییییییی این چه حرفیه؟ تو که میدونی من چقد دوست دارم ..

- نخیرم تو اصلا منو دوست نداری ... تو سوپر شو ها و برنامه ها هیچ وقت به من محل نمیدی همش یا با شیوونی یا با یسونگ هیونگو هیچول هیونگ .

- پس چرا همه میگن کیومین ایز ریل ؟

- چه میدونم ... چون کاپل اصلی ایم ... به خاطر همینه ...

کیوهیون که کاملا جوش اورده بود گفت :

- خب چرا نمیزاری این فیکو تا اخرش بخونیم ... این فیکه ماله یه جویره حتما آخرش کیومینیه .

سونگمین لباشو قنچه کرد و گفت :

- اگه کیومین نباشه ..... میرم با هیوکی ... به همم اعلام میکنم که هیوکمین ایز ریل ...

کیوهیون که کاملا ترسیده بود لبتاپ رو روشن کرد و ادامه ی فیک رو آورد :

" کیوهیون آروم به جلو قدم برداشت و اشک های سونگمین رو پاک کرد و با مکثی کوتا گفت :

- ببین هیونگ ....  من تو رو خیلی دوست دارم ... اما فقط به چشم یه هیونگ نه بیشتر ... من نمیتونم کسی رو که از بچگی باهاش بزرگ شدمو باهاش زندگی کردم رو به چشم عشقم نگاه کنم .به عشقت احترام میزارم ... شاید اگه زود تر از اینا بهم میگفتی میتونستم همیشه کنارت بمونم ... اما ... هیونگ من ... من هفته ی دیگه قراره با یوری ازدواج کنم ..... "

سونگمین محکم در لپتاپ رو بست و از کنار کیوهیون بلند شد و فریاد زد :

- دیدی ؟ دیدی دوستم نداری ؟ جلوی من بهم میگی میخوای ازدواج کنی ....... کیوهیون ازت متنفرررررررررررررم.

سونگمین با عصبانیت این جمله ها رو گفت و اتاق رو ترک کرد . کیوهیون بعد از مکث کوتاهی بلند شد و به دنبال سونگمین قدم برداشت ... :

- هیوکییییییییییییییییی .... کیو منو دوست نداره .

هیوک سونگمین رو از اغوشش در اورد و به کیوهیون خیره شد و گفت :

- توی دویل چه طور جرئت میکنی خرگوشمو دوست نداشته باشی ؟

کیوهیون که دیگه صبرش تموم شده بود گفت :

- اولا به مین من دست نزن .... دوما خرگوشه تو ؟ نکنه یادت رفته این خرگوشک ماله خودمه ؟ سوما من عاشق این بانی ام و توش شک ندارم .

سونگمین خودشو بیشتر به هیوک چسبوند و گفت :

- هیوکی دروغ میگه ... خودش گفته علاقه ای به پسرا نداره ... تازه میخواد هفته ی دیگه با یوری ازدواج کنه ...

هیوک که کاملا تعجب کرده بود رو به کیوهیون گفت :

- جدی دویل ؟ پس چرا به ما نگفتی ؟

- هیوک تو دیگه شروع نکن .

- چیو شروع نکنم ؟ واقعا قراره ازدواج کنی ؟ کی فکرشو میکرد اولین کسی که تو سوجو بخواد ازدواج کنه کوچیک ترین عضوه ؟

- هیووووووووووووووووووک ..... من نمیخوام ازدواج کنم ... اینا همش توی  فیک بود .

سونگمین زمزمه وار گفت :

- خب اینارم تو توی فیک گفتی نه من ...

- کیو .... خب چرا این حرفا رو توی فیک میزنی ؟ نمیگی قلبه مین میشکنه ؟

-o-O

- هیوکییییییی من نمیخوام پیشه این بخوابم میشه بیام تو اتاق تو ؟

- یس بیبی .... ولی مواظب باش دونگه رو ناراحت نکنی.

- اوکی هیوکی

کیوهیون با خشم به هیوک گفت :

- یااااااااااااااااااااا ....بیبی و با کی بودی ؟ سونگمین پیشه خودم میخوابه .

- دویل این خرگوشه میخواد پیشه میومونو ماهی بخوابه .... به من ربطی نداره .

- مینی .... تو پیشه هیوک نمیخوابی ...

- من با یه خیانت کار هیچ حرفی ندارم .

- یااااااا... لی سونگمین ... من کی بهت خیانت کردم ؟ اون فقط یه فیک بود .

- هیوکی من خوابم میاد نمیشه بریم بخوابیم ؟

- چرا بیبی بیا بریم ...

- لی هیوکجه اون بیبی تو نیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسست و پیشه منم میخوابه .... مگه نه مین ؟

هیوک و سونگمین بدون توجه به حرف کیوهیون به طرف اتاق هیوک حرکت کردند و پشت سرشون در رو بستن .کیوهیون بعد از چند دقیقه خیره شدن به در اتاق هیوک با بغضی که تو گلوش بود به سمت اتاق مشترکش با سونگمین حرکت کرد . بودن توی اون اتاق بدون خرگوشه تپلش براش خیلی سخت بود .... اروم به سمت تخت سونگمین حرکت کرد زیر پتوی صورتیش خزید و بالششو محکم بغل کرد و سعی کرد بخوابه ... البته فقط سعی کرد همه میدونن چوکیوهیون بدون بانیش خوابش نمیبره .

امروز قرار بود سوجو ام برای البوم جدیدشون مصاحبه بشن .... دو روزی می شد که سونگمین با کیوهیون قهر بود و حتی یک کلمه هم با اون صحبت نمیکرد ، همه سوار ون شدند . کیوهیون تا میخواست کنار سونگمین بشینه هنری رو کنارش دید :

- لعنت ...

هنری که متوجه ی کیوهیون شده بود نیشخندی نثار کیوهیون کرد و خودش رو بیشتر به سونگمین چسبوند .





بعد از گریم شدن همه ی اعضا به روی استیج رفتن و مجری برنامه اون ها رو به سمت صندلی هاشون راهنمایی کرد و مجری شروع به مصاحبه کرد :

- وایییییی ... البوم جدیدتون واقعا قشنگ و جذاب بود ... مخصوصا صدای کیوهیون شی که واقعا تو این البوم خودشو نشون داد.

کیوهیون  سریع از موقعیت استفاده کرد و گفت :

-ولی صدای بقیه اعضا مثله مینی و رقص هیوکجه هیونگ عالی بود .

همه ی فن ها از این حرف کیوهیون متعجب شده بودند و مجری با حالت پرسش گرانه ای پرسید :

- مینی ؟

کیوهیون نگاهی به صورت گل انداخته ی سونگمین انداخت و گفت :

- بله مینی .... مینی برای خودمه کسی حق نداره بهش نزدیک بشه .

                       

نظر بدید زحمت کشیدمممممممممممممcry2cry2cry2
کیو هیونی منو دوس نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!! 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ຖēŞค๑໓ ، Zohreh.korea ، ✓SHINE AGAIN✓ ، nazi.exo ، dark heart ، ✘Nina✘ ، LEETEUK.SU.JU ، نیلا....... ، DAZZLING BOY
آگهی
#2
Kheeli ghashang bood bazam bezar
پاسخ
 سپاس شده توسط Xx - wounded -xX
#3
قشنگ بود
فقط نگفتی داستان رو خودت نوشتی یا کپی کردی؟

سپاس اوپا Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط Xx - wounded -xX
#4
............


تازمانیکه دختر است دری از درهای بهشت را بنام پدر و مادرش کرده است
زمانیکه ازدواج کرد نیمی از دین همسرش را کامل نموده است
و زمانیکه مادر شد × بهشـــــــــــــت × در زیر پاهای او جای دارد....
پاسخ
 سپاس شده توسط Xx - wounded -xX
#5
قشنگ بود قسمت های بعدیشم بزار
مرسیییی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
kill your darlings
پاسخ
 سپاس شده توسط Xx - wounded -xX
#6
(18-06-2015، 21:41)dark heart نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
قشنگ بود قسمت های بعدیشم بزار
مرسیییی

س.من همین گروه آنلی گادم.............چشم بازم میذارم
پاسخ
آگهی
#7
آی............چه قشنگ .بازم بزار
دارم میمیرممممممم ^_^
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان