31-07-2012، 8:15
نازی ها نخستین اردوگاه اسارت را بعد از به قدرت رسیدن هیتلر در سال 1933 در داخائو بنا کردند. در فاصله سالهای ١٩٣٣ و ١٩٤٥، آلمان نازی در حدود ٢٠ هزاراردوگاه برای زندانی کردن میلیونها قربانی خود دایر کرد که شامل 22 اردوگاه اصلی می شدند. این اردوگاه ها برای اهداف گوناگونی مورد استفاده قرار می گرفت كه عبارت بودند از: اردوگاه های بیگاری، اردوگاه های موقت پناهندگان و اردوگاه های مرگ که برای كشتارهای گسترده ساخته شده بودند.
در سال 1945 هنگامی که متفقین اسارتگاههای نازی در داخائو، برگن بلزن، بوخنوالت، زاکسن هاوزن، آشویتس و سایر نقاط را آزاد کردند، جهانیان از مشاهده تصاویر تلی از اجساد در کنار نیمه مردگانی که در این اردوگاه ها بودند، مبهوت و متحیر شدند. این بود آثار جنایات هولناک نازی ها که انسان ها را صرفا به خاطر این که با خودشان متفاوت بودند اسیر می کردند و از آنها بیگاری می کشیدند.
اردوگاه های اسارت با اردوگاه های مرگ تفاوت داشتند، چرا که اردوگاه های مرگ فقط با هدف نابودی زندانیان بنا شده بودند. با این حال، حتی در اردوگاه های اسارت زندانیان هزار هزار بر اثر بیماری، گرسنگی یا گاه تیرباران جان می باختند.
اغلب زندانیان اولیه دراردوگاه های کار اجباری عبارت بودند از: کمونیست ها، سوسیالیست ها، سوسیال دموکراتها، کولی ها، فرقه مذهبی شاهدان یهوه، همجنس گرایان و یا افراد متهم به اعمال "غیراجتماعی" یا رفتار نابهنجار.
پس از انضمام اتریش به آلمان در مارس ١٩٣٨، نازی ها، یهودیان آلمانی و اتریشی را دستگیر کرده و آنها را در اردوگاه های کار اجباری داخائو، بوخنوالت و زاكسن هاوزن در آلمان زندانی کردند. نازیها پس از کشتارهای دسته جمعی گسترده و خشونت آمیز "شب شیشه های شکسته" در نوامبر ١٩٣٨، مردان بزرگسال یهودی را به طور گروهی دستگیر کرده و آنها را برای مدت کوتاهی در اردوگاه ها زندانی کردند.
در اردوگاه های اسارت بطور معمول یک سری سربازخانه قرار داشت که با سیم خاردار احاطه شده بود و نگهبانان محیط پیرامون را از طریق برج های مراقبت تحت نظر داشتند تا مانع فرار زندانیان شوند. زندانیان در اتاقهای مملو از جمعیت زندگی می کردند و روی تختهای چوبی سه طبقه می خوابیدند. در اردوگاه های کار اجباری زندانیان بطور معمول روزی 12 ساعت کار سنگین بدنی انجام می دادند. به آنها غذای کمی داده می شد و همواره در هراس از مجازات های بدنی به سر می بردند.
بیماران، سالخوردگان و کسانی که قادر به ادامه کار نبودند با گاز یا تزریق سم یا تیرباران کشته می شدند. برخی نیز برای آزمایش های به اصطلاح علمی دستچین می شدند که اغلب به مرگ آنها منجر می شد.
زندانیانی که از سوی نازی ها موزلمنر نام می گرفتند سرنوشتی حتی رقت بارتر از سایرین داشتند. این زندانیان اسکلت متحرک بودند و در بسیاری موارد قبل از اعدام جان می باختند .
در سال 1945 هنگامی که متفقین اسارتگاههای نازی در داخائو، برگن بلزن، بوخنوالت، زاکسن هاوزن، آشویتس و سایر نقاط را آزاد کردند، جهانیان از مشاهده تصاویر تلی از اجساد در کنار نیمه مردگانی که در این اردوگاه ها بودند، مبهوت و متحیر شدند. این بود آثار جنایات هولناک نازی ها که انسان ها را صرفا به خاطر این که با خودشان متفاوت بودند اسیر می کردند و از آنها بیگاری می کشیدند.
اردوگاه های اسارت با اردوگاه های مرگ تفاوت داشتند، چرا که اردوگاه های مرگ فقط با هدف نابودی زندانیان بنا شده بودند. با این حال، حتی در اردوگاه های اسارت زندانیان هزار هزار بر اثر بیماری، گرسنگی یا گاه تیرباران جان می باختند.
اغلب زندانیان اولیه دراردوگاه های کار اجباری عبارت بودند از: کمونیست ها، سوسیالیست ها، سوسیال دموکراتها، کولی ها، فرقه مذهبی شاهدان یهوه، همجنس گرایان و یا افراد متهم به اعمال "غیراجتماعی" یا رفتار نابهنجار.
پس از انضمام اتریش به آلمان در مارس ١٩٣٨، نازی ها، یهودیان آلمانی و اتریشی را دستگیر کرده و آنها را در اردوگاه های کار اجباری داخائو، بوخنوالت و زاكسن هاوزن در آلمان زندانی کردند. نازیها پس از کشتارهای دسته جمعی گسترده و خشونت آمیز "شب شیشه های شکسته" در نوامبر ١٩٣٨، مردان بزرگسال یهودی را به طور گروهی دستگیر کرده و آنها را برای مدت کوتاهی در اردوگاه ها زندانی کردند.
در اردوگاه های اسارت بطور معمول یک سری سربازخانه قرار داشت که با سیم خاردار احاطه شده بود و نگهبانان محیط پیرامون را از طریق برج های مراقبت تحت نظر داشتند تا مانع فرار زندانیان شوند. زندانیان در اتاقهای مملو از جمعیت زندگی می کردند و روی تختهای چوبی سه طبقه می خوابیدند. در اردوگاه های کار اجباری زندانیان بطور معمول روزی 12 ساعت کار سنگین بدنی انجام می دادند. به آنها غذای کمی داده می شد و همواره در هراس از مجازات های بدنی به سر می بردند.
بیماران، سالخوردگان و کسانی که قادر به ادامه کار نبودند با گاز یا تزریق سم یا تیرباران کشته می شدند. برخی نیز برای آزمایش های به اصطلاح علمی دستچین می شدند که اغلب به مرگ آنها منجر می شد.
زندانیانی که از سوی نازی ها موزلمنر نام می گرفتند سرنوشتی حتی رقت بارتر از سایرین داشتند. این زندانیان اسکلت متحرک بودند و در بسیاری موارد قبل از اعدام جان می باختند .