04-07-2014، 16:10
پاسخهای امیرحسین به سؤالات خیلی جالب و دور از انتظار است. شاید باورتان نشود که او فوبیای هدیه و عکس گرفتن دارد، متنفر نميشود و دروغ نميگوید. با پاسخهاي او شگفتزده ميشوید. این گفتوگو را از دست ندهید.
آخرین فیلميکه دیدی؟
فیلميبه نام نیتی.
آخرین نمایشی که دیدی؟
نمایش هملت.
آخرین کتابی که خواندی؟
کتاب معنی قرآن به فارسی که هنوز هم به اتمام نرسیده است.
آخرین موسیقی که گوش دادی؟
آهنگ خوشبختی از حمید عسکری
آخرین کنسرتی که رفتی؟
کنسرت بابک جهانبخش.
آخرین باری که از ته دل خندیدی؟
چند وقت پیش مسافرت بودم و در آن سفر خیلی خندیدم.
آخرین باری که گریه کردی؟
دیشب.
آخرین باری که دلت شکست؟
امشب.
آخرین باری که دل کسی را شکستی؟
قراره فردا بشکنم.
آخرین باری که قهر کردی؟
ظاهرا آدم قهررویی هستم اما در واقع از قهر کردن متنفرم و اصلا اهل قهر کردن نیستم.
آخرین باری که ترسیدی؟
امروز سر فیلمبرداری با موتور از عرض چهارراه رد شدم و به جای ترمز کردن گاز دادم و نه من بلکه تمام عوامل ترسیدند.
آخرین باری که یک کار خلاف انجام دادی؟
دیشب یک ماشین جلوی من حرکت ميکرد و با اینکه خیابان باز بود او عجلهای برای رفتن نداشت مدتی را صبر کردم اما وقتی دیدم توجهی نميکند، از او سبقت غیرمجاز گرفتم و رد شدم.
آخرین سفری که رفتی؟
دو، سه هفته پیش سفری به خارج از کشور داشتم.
آخرین باری که دروغ گفتی؟
از دروغ واقعا متنفرم ، تمام تن و بدنم را ميلرزاند. دروغ نميگویم.
آخرین باری که بيمار شدی؟
یک ماه پیش که شبانه و تنهایی رفتم سرم زدم.
آخرین باری که آمپول زدی؟
از آمپول ميترسم و تا مجبور نباشم نميزنم و ترجیح ميدهم به صورت وریدی و از طریق سرم مشکلم را حل کنم.
آخرین مهمانی که رفتی؟
در همان آخرین سفری که داشتم یک مهمانی کوچک هم رفتم.
آخرین هدیهای که گرفتی؟
در زندگیم از دو چیز ميترسم یکی عکس گرفتن و دیگری هدیه گرفتن است. از عکس ميترسم برای اینکه فکر ميکنم اگر در آینده عکسهايم را ببینم حتما ناراحت ميشوم و از هدیه ميترسم به خاطر اینکه هدیهها ميمانند و صاحبان هدیه ميروند و این روند خیلی احمقانه است. پس ترجیح ميدهم هدیه نگیرم اما اگر بخواهم به سؤال شما جواب بدهم سر یک کار بودم که به مناسبت تولدم دوستان سورپرایزم کردند و برای جشن تولدم هدیه گرفتند.
آخرین باری که نه گفتی؟
قبل از تماس شما با یک تهیهکننده در شیراز صحبت ميکردم و ميخواستم به او بگویم که نميآیم تمام تلاشم را کردم و یک ساعت و نیم صحبت کردم اما در نهایت نتوانستم نه بگویم . بلد نیستم نه بگم.
آخرین باری که حرص خوردی کی بود؟
همین امشب .
آخرین رستوران/کافه که رفتی کجا بود؟
رستوران فوت کورد در جام جم و کافه بونینگ تون
آخرین باری که با دوستانت نشستی کی بود؟
جمعه شب در همان فوت کورد.
آخرین بار چه خریدی کردی؟
یک جفت کفش برای خودم خریدم.
آخرین باری که نوشتی کی بود؟
دیشب دلم گرفته بود و چند خطی برای خودم نوشتم.
آخرین باری که ازت چیزی دزدیدند کی و چه بود؟
7 ماه پیش موبایلم را دزدیدند.
آخرین شعر/داستان/مطلبی که خواندی چه بود؟
امروز خودم یک خط نوشتم و برای یکی از دوستانم که خارج از کشور است، فرستادم و او هم آن جمله را در دنیای مجازی و در صفحه شخصی خودش به اشتراک گذاشت و آن جمله این بود: برای کسی برو وسط جهنم که مطمئن باشی وقتی نیستی بهشت هم براش جهنمه.
آخرین باری که ورزش کردی؟
امروز بعدازظهر بعد از فیلمبرداری.
آخرین باری که سوار مترو شدی؟
چند وقت پیش خارج از کشور سوار مترو شدم.
آخرین جمله تاثیرگذاری که شنیدی چه بود؟
تقریبا دو ساعت پیش یکی از دوستانم تماس گرفت و خبر درست شدن کارم برای رفتن به مکه را داد و من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم چون دفعه پیش که رفته بودم مکه از او خداحافظی نکردم و گفتم که برمیگردم.
آخرین باری که متنفر شدی کی بود؟
شاید شده باشم اما نميخواهم با خودم یادآوری کنم تنفر اصلا چیز خوبی نیست.
آخرین باری که درددل کردی کی بود؟
دیشب با خدا درد دل کردم.
آخرین باری که اتاقت رو تمیز کردی کی بود؟
خانهام را معمولا تمیز ميکنم اما یک خانه دیگر دارم که دیگر شبیه یک انباری شده است و باید آنجا را تمیز کنم.
آخرین باری که برای خودت وقت گذاشتی کی بود؟
دلم برای خودم ميسوزد …. بریم سؤال بعدی لطفا.
آخرین باری که از خوشحالی گریه کردی کی بود؟
آبان ماه پارسال
آخرین باری که سورپرایز شدی کی بود؟
12 بهمن روز تولدم.
آخرین کاری که آن را قبول کردی؟
فیلم دکتر سه سوت فیلمياز کاظم راستگفتار.
آخرین باری که به خودت افتخار کردی کی بود؟
یک ساعت پیش.
آخرین باری که احساس مهم بودن کردی؟
همان یک ساعت پیش.
آخرین باری که غصه خوردی؟
همین الان در حال غصه خوردنم من همیشه از دست دنیا در حال غصه خوردنم.
آخرین باری که آشپزی کردی؟
هفته پیش نیمرو درست کردم.
آخرین باری که غذای بدمزه/خوشمزه خوردی؟
غذای خوشمزه در رستوران خانه مزه و غذای بدمزه در یک رستوران که نامش را نميگویم یک چیزبرگر بدمزه خوردم.
آخرین باری که احساس نوستالژی داشتی؟
همین امروز سر لوکیشن بودم یادم افتاد که 2 سال پیش برای یک فیلم دیگر در همان لوکیشن بودم. حس عجیبی داشتم به این فکر کردم که در آن سالها به چی فکر ميکردم و حالا ذهنم درگیر چیست و اینکه آن موقع ریشهايم سفید نشده بود اما الان شده است.
آخرین باری که دلتنگ شدی؟
دلتنگی همیشه همراه منه و آخرین نداره.
آخرین جادهای که رفتی؟
جاده فرودگاه امام(ره).
آخرین باری که به طبیعت رفتی؟
2 ماه پیش رفتم درکه.
آخرین باری که به پدر و مادرت سر زدی ؟
پریشب.
آخرین کاری که انجام دادی و از اون کار پشیمونی؟
من از کاری که ميکنم پشیمون نمی شم حتی اگر اذیت شوم.
آخرین تلفنی که زدی؟
با خود شما تماس گرفتم.
آخرین باری که از تنهاییات لذت بردی؟
امشب که تنهایی رفتم بنزین بزنم.
آخرین باری که دوستداشتی جای کس دیگری باشی؟
دوست داشتم جای پسرم بودم
آخرین باری که نا امید شدی؟
اساسا نا امید نمیشم چون به خالقم امید دارم.