امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ملا نصردین molla nasredin

#1
[rtl]مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیزدعوت کرده بودند .[/rtl]
[rtl]وقتی می خواست وارد شود، در مقابل او دو درب وجودداشت با اعلانی بدین مضمون: از این درب عروس و داماد وارد می شوند و ازدرب دیگر دعوت شدگان.[/rtl]
[rtl]ملا از درب دعوت شدگان وارد شد.[/rtl]
[rtl]در انجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر : از ایندرب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند.[/rtl]
[rtl]ملا طبعا از درب دومی وارد شد.[/rtl]
[rtl]ناگهان خود را در کوچه دید،همان جایی که وارد شدهبود. !!![/rtl]
[rtl]این داستان حکایت زندگی ماست.[/rtl]
  
[rtl]کسانی را به زندگی مان دعوت می کنیم(رابطه هایی راآغاز می کنیم) اما وقتی متوجه می شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود ، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم.[/rtl]
[rtl]روابط عاطفی ما چیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسباتتجاری و اقتصادی نیست. عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گراست. اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتن های ما قید و شرط و تبصره دارد.حساب و کتاب دارد .[/rtl]
[rtl]اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیواننیازمان پر شود .اگر رابطه ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.[/rtl]
چه ستمگر است انکه از جیبش به تو می بخشد، تا از قلبتو چیزی بگیرد
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قرارداد مشارکت
پاسخ
 سپاس شده توسط ♣yas♣ ، baxbu
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  20داستان خنده دار از ملا نصردین

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان