امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داســتآنک گربـهـ را دم حجلـهـ کَشــتن ××

#1
میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به

ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و

تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند

دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله

میشوند و.... چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند . گربه

ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار میکند که ای

گربه برو و برای من آب بیاور. گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان

نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه

جدا میکند. سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب بیار....
شما نه جنگیدینو بردین


ما جنگیدیم و باختیم ..
پاسخ
 سپاس شده توسط رکسانا h/2 ، یزدان شیر
آگهی
#2
حالا دختره رفت براش اب بیاره؟؟
داســتآنک گربـهـ را دم حجلـهـ کَشــتن ×× 1
پاسخ
 سپاس شده توسط Dead Silence
#3
(16-05-2014، 16:11)رکسانا h/2 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
حالا دختره رفت براش اب بیاره؟؟

احتـمآلـاََ Exclamation
شما نه جنگیدینو بردین


ما جنگیدیم و باختیم ..
پاسخ
 سپاس شده توسط رکسانا h/2


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان