30-06-2012، 21:08
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خطاطی
قلام ستّه (شش قلم) شامل ثلث، نسخ، محقق، توقيع، رقاع و ريحان است. اين اقلام توسط ياقوت مستعصمى از بين اقلام مختلف انتخاب شد. وى در زيبا کردن اين خطوط ابتکاراتى بخرج داد و در واقع اين خطوط توسط وى ظهور کرد. اين اقلام به خطوط اصول نيز مشهورند.
کوفی
ریحان
توقیع
رقاع
ثلث
نسخ
محقق
کوفى
نخستين نوع خوشنويسى که قرآن به آن نوشته شد کوفى بود. بعد از ظهور اسلام در ايران، اين خط نيز رواج يافت.
با تأسيس شهرهاى کوفه و بصره در دومين دههٔ شکوفايى اسلام، دانشمندان گرانقدرى بوجود آمدند که توجه زيادى به زبان و خط عربى داشتند و کوفه نقش تعيينکنندهاى در خط مکّى - مدينهاى داشت؛ و خط جديدى پديد آمد که بنام خط کوفى مشهور شد.
خط کوفى در نيمه دوم قرن اول هجرى به اوج خود رسيد و سه قرن دوام يافت.
بطورکلى خط کوفى در دو نوع ظاهر شده است. يکى تحريري، کتابتي، ساده و تزئينى و موشّح و ديگرى کوفى بنّايى ومعقّلي.
خط کوفى تزئيني، از قرن دوم هجرى عامل بسيار مهمى در هنر اسلامى براى سورههاى قرآن مجيد، نوشتههاى روى سکهها و لوحههاى يادبود بشمار مىآمد. اما مهمترين جلوۀ خط کوفى تزئينى را بايد در قرن چهارم هجرى در کتيبههاى سلجوقى که در اواخر حکومت خلفاى عباسى فعاليت داشتند، جستوجو کرد. از قرن چهارم به بعد خط کوفى به تنهايى شکل تزئينى يافت و اين تحول تا اواخر قرن پنجم هجرى ادامه يافت. از اين زمان به بعد خط کوفى عملکرد اصلى خود را از دست داد و صرفاً تزئينى گشت.
خط بنايى يا معقلى خطى است بدون دور و متکى بر سطح. خط بنايى تشکيل شده از خطوط مستقيم عمود برهم که زوايايى را بوجود مىآورد.
اصل و منشأ خط کوفى از خط سريانى است. خط کوفى ايرانى نيز براساس نتايج برخى پژوهندگان معاصر در آثار بازمانده کشف شده است. اين خط کوفى شيوهٔ خاصى داشته با حروف منفصل که با خاطى مويين به يکديگر پيوسته و در آن شباهتى با خط اوستايى و پهلوى يافت شده است که آن را کوفى شيوهٔ ايرانى ناميدهاند.
خط کوفى در ايران تا مدت پنج قرن معمول بوده است که بيشتر در کتابت قرآن و تزئين ابنيه و کتب، ظروف و ... بکار مىرفته است.
خطاطی
ثلث
خط ثلث با ساختارى ايستا و موقر، بيشتر در تزئين کتابها و کتيبهها بکار مىرفته است. انواع گوناگون ثلث تزئينى توسط ابنبواب و ياقوت ابداع شده که براى کتابت قرآن و ديگر کتب مذهبى بکار مىرفته است. ابنبواب زيبايى و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد.
خط ثلث در ايران براى نوشتن عنوان سورههاى قرآن کريم، پشت جلدنويسي، سرلوحهها، و بخصوص در کتيبهها و کاشىکارىها بکار رفته است و هنوز نيز رايج مىباشد.
ريحان
خط ريجان از خط نسخ مشتق شده است؛ اما از خط ثلث نيز بهره گرفته است ولى از آن ظريفتر است. خط ريحانى بسيار نزديک به خط محقق است. اين خط از ابداعات على ابن - عبيدالله ريحانى است و به همين دليل نام ريحانى گرفته است. برخى نيز آن را به ابنبواب نسبت مىٔهند، زيرا براى اين خط و زيباسازى آن تلاشهاى شايانى کرده است.
برخى نيز خط ريحان را مشتق از خط محقق مىدانند که سالها پس از آن پديد آمده است. اين خط همهٔ محاسن و ويژگىهاى خط محقق را دارد. ولى ظريفتر از آن نوشته مىشود و به ظرافت و لطافت ممتاز است
__________________
تلخیص از پی سی ورد.
در میان خطوط اسلامی و فارسی خط نستعلیق از جایگاه ویژه ای برخوردار است و از همین لحاظ به عروس خطوط اسلامی شهرت یافته است.
خطوط هفتگانه که از دو خط معقّلی و کوفی بوجود آمدهاند و شامل خطوط : « ثلث، نسخ، محقّق، ریحان،توقیع، رقاع و تعلیق » میباشد که اغلب در کشورهای عربی متداولند و بعضی از آنها دیگر منسوخ شده است. در بین این خطوط نستعلیق به اذعان اکثر خوشنویسان و هنرمندان زیباترین این خطوط است.
خط نستعلیق از ترکیب دو خط « نسخ و تعلیق » بوجود آمده است. و سابقه ای آن به حدود قرن هفتم هجری میرسد و در دورهی تیموریان توسط میرعلی تبریزی مدون و قانونمند شد و به دست میرعماد الحسنی (درگذشت ۱۰۲۴ ه.ق.) به اوج زیبایی خود رسید.
از استادان چیره دست این خط می توان میرعماد حسنی و میرزا غلامرضای اصفهانی و میر حسین و ... نام برد.
در اوایل سده یازدهم سومین خط ویژه فارسی بوجود آمد. و چون بیشتر شکلهای آن از نستعلیق گرفته شده بود به نام شکستهٔ نستعلیق شهرت یافت. عدهای «مرتصی قلی خان شاملو» و برخی دیگر «محمد شفیع هروی» معروف به شفیعا را ابداع کنندهٔ این خط دانسته اند. در نیمهٔ دوم سده دوازدهم هنرمندی به نام «درویش عبدالمجید طالقانی» شکستهٔ نستعلیق را به اوج تکامل رسانید.
و اکنون از استادان طراز اول این خط می توان به استاد یدالله کابلی خوانساری اشاره کرد که ضمن ارتقا بخشیدن به این خط، شاگردان زیادی را نیز تربیت و تحویل جامعه هنر داده است.
لزوم قواعد و اهمیت آن در خطاطی
مقدمه
همانگونه كه قوانین برای اداره ی اجتماعات بشری اهمیت و ارزش دارد، برای علوم و صنایع و حرفه ها نیز بسیار حائز اهمیت است. از قوانین موضوعه ی بشری، چه اجتماعی و چه فنی آنچه كه بر پایه و اساس علمی استوار و مترقّی و مفید باشد، دوامش بیشتر خواهد بود.
اگر قانون در علوم و صنایع نباشد و ضابطه های آن رعایت نشود، عدم پیشرفت و ركود، بیم زوال و فنا آنرا تهدید می كند. لذا وجود قوانین و رعایت اجرای آن ضامن بقا و دوام علوم فنون و موضوعات آن می شود.
فنّ خط هم كه از نظری علم و از نظر دیگر صنعت و هنر است متكی به قوانین علمی و فنّی ابن مقله و ضابطه ها و اصطلاحات نوابغ فنّ است كه تا امروز دوام یافته و قابل تعلیم و تعلّم می باشد.
شالوده ی قواعدی كه ابن مقله برای خط ریخته مورد پسند همگان و زمینه ی مساعدی برای ترقی و پیشرفت آن گردید، كه استادان توانستند بر آن اساس، پایه و مایه ی خط را بحد نهایی برسانند و آن را یكی از بهترین هنرهای زیبا جلوه دهند.
از این رو قواعد خط ابن مقله مثل شَجَرَةٍ طَیبةٍ اَصلُها ثابتٌ و فَرعُها فِی السّماء است كه وصف آن تُؤتیُ اُكَلَها كُلَّ حین ٍ را به دنبال داشته است.
نكته ی دیگر آنكه چون تعلیم و تعلمّ خط فنی، به وسیله ی قواعد و ضوابط حاصل می شود و راه آن آسان می گردد، تردیدی نیست كه از همین طریق ترویج شده، دوام پیدا می كند و با پشتیبانی قواعد خود استعدادها را شكوفا ساخته دوستدار نظم و اعتدال بار می آورد و از سوی دیگر باز به وسیله همین قواعد ارزش و اهمیت هنر شناخته و روشن می گردد.
آقای جلال الدین هُمایی استاد دانشمند دانشگاه تهران در مقدمه ی لغت نامه دهخدا چنین فرموده است:
«هر نوع علم و فنّی اگر چه در فطرت و نهاد انسان نهفته باشد، چون جامه ی اصول وضوابط پوشید جلوه و رونقی خواهد داشت.
و فهم آن برای كسی كه نشانی از دانش و فرهنگ دارد یعنی از دانستن لذت می برد و از نادانی آزرده می شود، موجب نشاط و شكفتگی خاطر خواهد بود.»
از این مختصر گفتار لزوم و اهمیّت قواعد خط به خوبی دانسته شد و اكنون وارد بحث آن می شویم:
قواعد خطوط اسلامی
برای خطوط اسلامی دو دسته قواعد است: قواعد عمومی و كلّی، قواعدِ خصوصی. قواعد خصوصی یا ویژه ی هر خط در فصول آینده گفته خواهد شد. امّا قواعد عمومی و كلّی بدین شرح است:
قواعد عمُومی و كلّی
می دانیم همه خطوط اسلامی به یك اصل و ریشه منتهی می شود و آن اصل الفبایی است كه تقریباً از اَشكال هندسی یا اشكالی كه در طبیعت موجود است گرفته شده و به منزله ی پیكری در جامه های گوناگون جلوه كرده است. این جامه های گوناگون خطوط متنوعی است و از این رو می تواند تحت یك قاعده ی عمومی و كلی بررسی شود؛ زیرا همه در اصل و ریشه شریكند و به عبارت دیگر همچون خانواده هایی هستند در یك جامعه و كشور و تحت یك قانون.
نگارنده پس از مطالعات و دقت و تجزیه و تحلیل ها به این نكته برخورده ام كه قواعد دوازده گانه، به اضافه ارسال و صعود و نزول حقیقی و تشمیر و سواد و بیاض با ملحقات و لوازم آنها، همه به چهار قاعده ی (اصول، نسبت، تركیب، كُرسی) بازگشت كرده و در این چهار خلاصه می شوند. و به عبارت دیگر تمام آنها مندرج در تحتِ این چهار و از اجزای آنها و یا ملحقات آنها محسوبند.
اصول و نسبت بیان حُسن ِ تشكیل، و تركیب و كرسی، بیان حُسن وضع می كند. و این دو «حُسن» از حُسن و زیبائی خداداد انسانی الهام یافته است.
فهرست و خلاصه ی قواعد كلّی خطّ :
اصول
نسبت
تركیب
كرسی
اُصول (كه شامل یازده جزء است):
قوّت، ضعف، سطح، دور، صعود مجازی (تشمیر)، نزول مجازی، صعود حقیقی، نزول حقیقی، رعایت سواد و بیاض حلقه ها و گره ها، ارسال، دسته بندی الفبا
نسبت (كه شامل چهار جزء است):
یكسان نویسی در مفردات همجنس، یكسان نویسی در مركبات مشابه، اعتدال و تناسبِ اندام مفردات و مركبات ، اندازه گیری با موازین مُعیّنه
تركیب (كه شامل ده جزء است ):
تركیب در حرف و كلمه، تركیب در جمله و سطر، تركیب در سطور و صفحات، رعایت فواصل (سواد و بیاض در زمینه ی خط)، سنجش قلم با زمینه ی آن، رعایت حُسن مجاورت و نظم و اعتدال، رعایت مدّات و قرار آنها، دانستن طریقه ی مركبات (مقطّعات) برای تمرین، رعایت حركات و ضوابط، رعایت نشانه گذاری دستوری.
كُرسّی (كه شامل دو جزء است):
رعایت كرسی بالا و وسط و پائین، قرینه سازی
**تفصیل و شرح هر یك از قواعد عمومی درفصل بعدی خواهد آمد.
تذكُّر :جزء دیگری كه ا زملحقات و لوازم دو قاعده ی (اصول و تركیب) محسوب است، طرز قلم گرفتن و قلم راندن و برگرفتن مركّب می باشد كه بیان آن خواهد آمد.
خطاطی
قلام ستّه (شش قلم) شامل ثلث، نسخ، محقق، توقيع، رقاع و ريحان است. اين اقلام توسط ياقوت مستعصمى از بين اقلام مختلف انتخاب شد. وى در زيبا کردن اين خطوط ابتکاراتى بخرج داد و در واقع اين خطوط توسط وى ظهور کرد. اين اقلام به خطوط اصول نيز مشهورند.
کوفی
ریحان
توقیع
رقاع
ثلث
نسخ
محقق
کوفى
نخستين نوع خوشنويسى که قرآن به آن نوشته شد کوفى بود. بعد از ظهور اسلام در ايران، اين خط نيز رواج يافت.
با تأسيس شهرهاى کوفه و بصره در دومين دههٔ شکوفايى اسلام، دانشمندان گرانقدرى بوجود آمدند که توجه زيادى به زبان و خط عربى داشتند و کوفه نقش تعيينکنندهاى در خط مکّى - مدينهاى داشت؛ و خط جديدى پديد آمد که بنام خط کوفى مشهور شد.
خط کوفى در نيمه دوم قرن اول هجرى به اوج خود رسيد و سه قرن دوام يافت.
بطورکلى خط کوفى در دو نوع ظاهر شده است. يکى تحريري، کتابتي، ساده و تزئينى و موشّح و ديگرى کوفى بنّايى ومعقّلي.
خط کوفى تزئيني، از قرن دوم هجرى عامل بسيار مهمى در هنر اسلامى براى سورههاى قرآن مجيد، نوشتههاى روى سکهها و لوحههاى يادبود بشمار مىآمد. اما مهمترين جلوۀ خط کوفى تزئينى را بايد در قرن چهارم هجرى در کتيبههاى سلجوقى که در اواخر حکومت خلفاى عباسى فعاليت داشتند، جستوجو کرد. از قرن چهارم به بعد خط کوفى به تنهايى شکل تزئينى يافت و اين تحول تا اواخر قرن پنجم هجرى ادامه يافت. از اين زمان به بعد خط کوفى عملکرد اصلى خود را از دست داد و صرفاً تزئينى گشت.
خط بنايى يا معقلى خطى است بدون دور و متکى بر سطح. خط بنايى تشکيل شده از خطوط مستقيم عمود برهم که زوايايى را بوجود مىآورد.
اصل و منشأ خط کوفى از خط سريانى است. خط کوفى ايرانى نيز براساس نتايج برخى پژوهندگان معاصر در آثار بازمانده کشف شده است. اين خط کوفى شيوهٔ خاصى داشته با حروف منفصل که با خاطى مويين به يکديگر پيوسته و در آن شباهتى با خط اوستايى و پهلوى يافت شده است که آن را کوفى شيوهٔ ايرانى ناميدهاند.
خط کوفى در ايران تا مدت پنج قرن معمول بوده است که بيشتر در کتابت قرآن و تزئين ابنيه و کتب، ظروف و ... بکار مىرفته است.
خطاطی
ثلث
خط ثلث با ساختارى ايستا و موقر، بيشتر در تزئين کتابها و کتيبهها بکار مىرفته است. انواع گوناگون ثلث تزئينى توسط ابنبواب و ياقوت ابداع شده که براى کتابت قرآن و ديگر کتب مذهبى بکار مىرفته است. ابنبواب زيبايى و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد.
خط ثلث در ايران براى نوشتن عنوان سورههاى قرآن کريم، پشت جلدنويسي، سرلوحهها، و بخصوص در کتيبهها و کاشىکارىها بکار رفته است و هنوز نيز رايج مىباشد.
ريحان
خط ريجان از خط نسخ مشتق شده است؛ اما از خط ثلث نيز بهره گرفته است ولى از آن ظريفتر است. خط ريحانى بسيار نزديک به خط محقق است. اين خط از ابداعات على ابن - عبيدالله ريحانى است و به همين دليل نام ريحانى گرفته است. برخى نيز آن را به ابنبواب نسبت مىٔهند، زيرا براى اين خط و زيباسازى آن تلاشهاى شايانى کرده است.
برخى نيز خط ريحان را مشتق از خط محقق مىدانند که سالها پس از آن پديد آمده است. اين خط همهٔ محاسن و ويژگىهاى خط محقق را دارد. ولى ظريفتر از آن نوشته مىشود و به ظرافت و لطافت ممتاز است
__________________
تلخیص از پی سی ورد.
در میان خطوط اسلامی و فارسی خط نستعلیق از جایگاه ویژه ای برخوردار است و از همین لحاظ به عروس خطوط اسلامی شهرت یافته است.
خطوط هفتگانه که از دو خط معقّلی و کوفی بوجود آمدهاند و شامل خطوط : « ثلث، نسخ، محقّق، ریحان،توقیع، رقاع و تعلیق » میباشد که اغلب در کشورهای عربی متداولند و بعضی از آنها دیگر منسوخ شده است. در بین این خطوط نستعلیق به اذعان اکثر خوشنویسان و هنرمندان زیباترین این خطوط است.
خط نستعلیق از ترکیب دو خط « نسخ و تعلیق » بوجود آمده است. و سابقه ای آن به حدود قرن هفتم هجری میرسد و در دورهی تیموریان توسط میرعلی تبریزی مدون و قانونمند شد و به دست میرعماد الحسنی (درگذشت ۱۰۲۴ ه.ق.) به اوج زیبایی خود رسید.
از استادان چیره دست این خط می توان میرعماد حسنی و میرزا غلامرضای اصفهانی و میر حسین و ... نام برد.
در اوایل سده یازدهم سومین خط ویژه فارسی بوجود آمد. و چون بیشتر شکلهای آن از نستعلیق گرفته شده بود به نام شکستهٔ نستعلیق شهرت یافت. عدهای «مرتصی قلی خان شاملو» و برخی دیگر «محمد شفیع هروی» معروف به شفیعا را ابداع کنندهٔ این خط دانسته اند. در نیمهٔ دوم سده دوازدهم هنرمندی به نام «درویش عبدالمجید طالقانی» شکستهٔ نستعلیق را به اوج تکامل رسانید.
و اکنون از استادان طراز اول این خط می توان به استاد یدالله کابلی خوانساری اشاره کرد که ضمن ارتقا بخشیدن به این خط، شاگردان زیادی را نیز تربیت و تحویل جامعه هنر داده است.
لزوم قواعد و اهمیت آن در خطاطی
مقدمه
همانگونه كه قوانین برای اداره ی اجتماعات بشری اهمیت و ارزش دارد، برای علوم و صنایع و حرفه ها نیز بسیار حائز اهمیت است. از قوانین موضوعه ی بشری، چه اجتماعی و چه فنی آنچه كه بر پایه و اساس علمی استوار و مترقّی و مفید باشد، دوامش بیشتر خواهد بود.
اگر قانون در علوم و صنایع نباشد و ضابطه های آن رعایت نشود، عدم پیشرفت و ركود، بیم زوال و فنا آنرا تهدید می كند. لذا وجود قوانین و رعایت اجرای آن ضامن بقا و دوام علوم فنون و موضوعات آن می شود.
فنّ خط هم كه از نظری علم و از نظر دیگر صنعت و هنر است متكی به قوانین علمی و فنّی ابن مقله و ضابطه ها و اصطلاحات نوابغ فنّ است كه تا امروز دوام یافته و قابل تعلیم و تعلّم می باشد.
شالوده ی قواعدی كه ابن مقله برای خط ریخته مورد پسند همگان و زمینه ی مساعدی برای ترقی و پیشرفت آن گردید، كه استادان توانستند بر آن اساس، پایه و مایه ی خط را بحد نهایی برسانند و آن را یكی از بهترین هنرهای زیبا جلوه دهند.
از این رو قواعد خط ابن مقله مثل شَجَرَةٍ طَیبةٍ اَصلُها ثابتٌ و فَرعُها فِی السّماء است كه وصف آن تُؤتیُ اُكَلَها كُلَّ حین ٍ را به دنبال داشته است.
نكته ی دیگر آنكه چون تعلیم و تعلمّ خط فنی، به وسیله ی قواعد و ضوابط حاصل می شود و راه آن آسان می گردد، تردیدی نیست كه از همین طریق ترویج شده، دوام پیدا می كند و با پشتیبانی قواعد خود استعدادها را شكوفا ساخته دوستدار نظم و اعتدال بار می آورد و از سوی دیگر باز به وسیله همین قواعد ارزش و اهمیت هنر شناخته و روشن می گردد.
آقای جلال الدین هُمایی استاد دانشمند دانشگاه تهران در مقدمه ی لغت نامه دهخدا چنین فرموده است:
«هر نوع علم و فنّی اگر چه در فطرت و نهاد انسان نهفته باشد، چون جامه ی اصول وضوابط پوشید جلوه و رونقی خواهد داشت.
و فهم آن برای كسی كه نشانی از دانش و فرهنگ دارد یعنی از دانستن لذت می برد و از نادانی آزرده می شود، موجب نشاط و شكفتگی خاطر خواهد بود.»
از این مختصر گفتار لزوم و اهمیّت قواعد خط به خوبی دانسته شد و اكنون وارد بحث آن می شویم:
قواعد خطوط اسلامی
برای خطوط اسلامی دو دسته قواعد است: قواعد عمومی و كلّی، قواعدِ خصوصی. قواعد خصوصی یا ویژه ی هر خط در فصول آینده گفته خواهد شد. امّا قواعد عمومی و كلّی بدین شرح است:
قواعد عمُومی و كلّی
می دانیم همه خطوط اسلامی به یك اصل و ریشه منتهی می شود و آن اصل الفبایی است كه تقریباً از اَشكال هندسی یا اشكالی كه در طبیعت موجود است گرفته شده و به منزله ی پیكری در جامه های گوناگون جلوه كرده است. این جامه های گوناگون خطوط متنوعی است و از این رو می تواند تحت یك قاعده ی عمومی و كلی بررسی شود؛ زیرا همه در اصل و ریشه شریكند و به عبارت دیگر همچون خانواده هایی هستند در یك جامعه و كشور و تحت یك قانون.
نگارنده پس از مطالعات و دقت و تجزیه و تحلیل ها به این نكته برخورده ام كه قواعد دوازده گانه، به اضافه ارسال و صعود و نزول حقیقی و تشمیر و سواد و بیاض با ملحقات و لوازم آنها، همه به چهار قاعده ی (اصول، نسبت، تركیب، كُرسی) بازگشت كرده و در این چهار خلاصه می شوند. و به عبارت دیگر تمام آنها مندرج در تحتِ این چهار و از اجزای آنها و یا ملحقات آنها محسوبند.
اصول و نسبت بیان حُسن ِ تشكیل، و تركیب و كرسی، بیان حُسن وضع می كند. و این دو «حُسن» از حُسن و زیبائی خداداد انسانی الهام یافته است.
فهرست و خلاصه ی قواعد كلّی خطّ :
اصول
نسبت
تركیب
كرسی
اُصول (كه شامل یازده جزء است):
قوّت، ضعف، سطح، دور، صعود مجازی (تشمیر)، نزول مجازی، صعود حقیقی، نزول حقیقی، رعایت سواد و بیاض حلقه ها و گره ها، ارسال، دسته بندی الفبا
نسبت (كه شامل چهار جزء است):
یكسان نویسی در مفردات همجنس، یكسان نویسی در مركبات مشابه، اعتدال و تناسبِ اندام مفردات و مركبات ، اندازه گیری با موازین مُعیّنه
تركیب (كه شامل ده جزء است ):
تركیب در حرف و كلمه، تركیب در جمله و سطر، تركیب در سطور و صفحات، رعایت فواصل (سواد و بیاض در زمینه ی خط)، سنجش قلم با زمینه ی آن، رعایت حُسن مجاورت و نظم و اعتدال، رعایت مدّات و قرار آنها، دانستن طریقه ی مركبات (مقطّعات) برای تمرین، رعایت حركات و ضوابط، رعایت نشانه گذاری دستوری.
كُرسّی (كه شامل دو جزء است):
رعایت كرسی بالا و وسط و پائین، قرینه سازی
**تفصیل و شرح هر یك از قواعد عمومی درفصل بعدی خواهد آمد.
تذكُّر :جزء دیگری كه ا زملحقات و لوازم دو قاعده ی (اصول و تركیب) محسوب است، طرز قلم گرفتن و قلم راندن و برگرفتن مركّب می باشد كه بیان آن خواهد آمد.