01-05-2014، 5:36
ين سوال خيلي از كساني است كه مفهوم وحقيقت وجود و هستي برايشان حل نشده و درك درستي از حقيقت هستي ندارند . به طور خلاصه بايد عرض كنم وجود و هستي در ذات خود نياز به وجود آمدن ندارد و حقيقت وجود، ازليت و ابديت و كمال مي باشد . يعني اگر ما موفق به درك درست مفهوم وجود باشيم خود به خود مي فهميم كه وجود بايد ازلي و ابدي و كامل باشد و آن چيزي كه نياز به وجود آمدن دارد وجود ناقص مي باشد مانند وجود انسان و كرات و ..... مي باشد نه وجود خدايي كه از هر جهت كامل است. اين سوال كه ( خدا چگونه به وجود آمد؟ ( مستلزم تناقضات زير مي باشد :
1: اگر قرار باشد كه خدا نيز آفريده شده باشد آن وقت يكي از اين سه حالت بايد اتفاق بيفتد : الف ) يا كسي او را نيافريده است و از هيچ بوجود آمده است. ب) يا خودش ، خودش را آفريده است ج ) يا اينكه كس ديگري او را آفريده است . اين سه حالت همگي محال و غير ممكن است .
چرا حالت الف محال است ؟ اگر او آفريده شده باشد و كسي در آمدن او نقشي نداشته باشد قانون عقلي عليت نقض مي شود و با اين فرض هر اتفاقي ممكن است . و جايي براي عقل و تفكر باقي نمي ماند
چرا حالت ب محال است ؟ اگر كسي خودش را خلق كند بدين معناست كه او هم موجود باشد و هم موجود نباشد و اين هم تناقض است.
چرا حالت ج محال است ؟ اگر كسي او را آفريده باشد در آن صورت خدا مخلوق بوده و آن كس كه خدا را آفريده خالق و خداي اصلي خواهد بود .
2: اگر خدا آفريده شده باشد آن وقت او بايد موجودي ناقص باشد در حاليكه ميدانيم خدا بايد موجودي كامل باشد
پس بنا بر اين هر كه اين سوال را مي كند خدا را هم كامل مي داند و هم ناقص . و اين تناقضي آشكار است.
نتيجه مي گيريم كه خدا آفريده نشده است و او وجودي هميشگي و ابدي است و چنين تصوراتي در مود او ناشي از مقايسه خدا با خودمان و ديگر مخلوقات مي باشد در حاليكه چنين مقايسه اي به لحاظ عقلي باطل است.
1: اگر قرار باشد كه خدا نيز آفريده شده باشد آن وقت يكي از اين سه حالت بايد اتفاق بيفتد : الف ) يا كسي او را نيافريده است و از هيچ بوجود آمده است. ب) يا خودش ، خودش را آفريده است ج ) يا اينكه كس ديگري او را آفريده است . اين سه حالت همگي محال و غير ممكن است .
چرا حالت الف محال است ؟ اگر او آفريده شده باشد و كسي در آمدن او نقشي نداشته باشد قانون عقلي عليت نقض مي شود و با اين فرض هر اتفاقي ممكن است . و جايي براي عقل و تفكر باقي نمي ماند
چرا حالت ب محال است ؟ اگر كسي خودش را خلق كند بدين معناست كه او هم موجود باشد و هم موجود نباشد و اين هم تناقض است.
چرا حالت ج محال است ؟ اگر كسي او را آفريده باشد در آن صورت خدا مخلوق بوده و آن كس كه خدا را آفريده خالق و خداي اصلي خواهد بود .
2: اگر خدا آفريده شده باشد آن وقت او بايد موجودي ناقص باشد در حاليكه ميدانيم خدا بايد موجودي كامل باشد
پس بنا بر اين هر كه اين سوال را مي كند خدا را هم كامل مي داند و هم ناقص . و اين تناقضي آشكار است.
نتيجه مي گيريم كه خدا آفريده نشده است و او وجودي هميشگي و ابدي است و چنين تصوراتي در مود او ناشي از مقايسه خدا با خودمان و ديگر مخلوقات مي باشد در حاليكه چنين مقايسه اي به لحاظ عقلي باطل است.