پروانه

[(-_-)]

[ltr]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داستان پروانه [/ltr]

[ltr]          
يك روز سوراخ كوچكي در يك پيله ظاهر شد. شخصي نشستو چند ساعت[/ltr]

[ltr] به جدال پروانه براي خارج شدن از سوراخ كوچك ايجادشده درپيله نگاه كرد.[/ltr]

[ltr] سپس فعاليت پروانه متوقف شد و به نظر رسيد تمامتلاش خود را انجام داده[/ltr]

[ltr] و نمي تواند ادامه دهد،آن شخص تصميم گرفت به پروانهكمك كند و با قيچي[/ltr]

[ltr] پيله را باز كرد.  پروانه به راحتي از پيلهخارج شد اما بدنش ضعيف و بالهايــش[/ltr]

[ltr] چروك بود . آن شخص باز هم به تماشاي پروانه ادامهداد چون انتظار داشت كه بالهـــــاي[/ltr]

[ltr] پروانه باز، گسترده و محکم شوند و از بدن پروانهمحافظت كنند،اما هيچ اتفاقی[/ltr]

[ltr] نيفتاد! در واقع پروانه بقيه عمرش به خزيدن مشغولبود و هرگز نتوانست پرواز[/ltr]

[ltr] کند . چيزی که آن شخص با همه مهربانيش نميدانست اينبود که محدوديت پيلـــه و[/ltr]

[ltr] تلاش لازم برای خروج از سوراخ آن،  راهی بودکه خدا برای ترشح مايعاتــــی از[/ltr]

[ltr] بدن پروانه به بالهايش قرار داده بود تا پروانه بعداز خروج از پيله بتواند پرواز کند.[/ltr]

[ltr] گاهی اوقات تلاش تنها چيزيست که در زندگی نيازداريم.[/ltr]

[ltr] اگر خدا اجازه می داد که بدون هيچ مشکلی زندگی کنيمفلج ميشديم، به اندازه[/ltr]

[ltr] کافی قوی نبوديم و هرگز نميتوانستيم پرواز کنيم.[/ltr]