امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعر رهگذر فروغ فرخزاد

#1
شعر رهگذر فروغ فرخزاد 1


یکی مهمان ناخوانده
ز هر درگاه رانده، سخت وامانده

رسیده نیمه شب از راه، تن خسته، غبارآلود
نهاده سر بروی سینهء رنگین کوسن هائی

که من در سالهای پیش
همه شب تا سحر می دوختم با تارهای نرم ابریشم

هزاران نقش رویائی بر آنها در خیال خویش
و چون خاموش می افتاد بر هم پلک های داغ و سنگینم

گیاهی سبز می روئید در مرداب رویاهای شیرینم
ز دشت آسمان گوئی غبار نور برمی خاست

گل خورشید می آویخت بر گیسوی مشکینم
نسیم گرم دستی ، حلقه ای را نرم می لغزاند

در انگشت سیمینم
لبی سوزنده لبهای مرا با شوق می بوسید

و مردی مینهاد آرام، با من سر بروی سینهء خاموش
کوسن های رنگینم

کنون مهمان ناخوانده
ز هر درگاه رانده، سخت وامانده

بر آنها می فشارد دیدگان گرم خوابش را
آه، من باید بخود هموار سازم تلخی زهر عتابش را

و مست از جامهای باده می خواند: که آیا هیچ
باز در میخانه لبهای شیرینت شرابی هست

یا برای رهروی خسته
در دل این کلبهء خاموش عطرآگین زیبا
جای خوابی هست؟

منبع:namakstan.ir
پاسخ
 سپاس شده توسط مهربان ترین دختر دنیا
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  شعر نماز از فروغ فرخزاد
  احمد شاملو | فروغ فرخزاد
  پادکست! (فروغ-شاملو-حسین پناهی و...)
  یادداشت حمید فروغ بر رمان یک نفر که عضو پینک فلوید نبود
Big Grin گفت‌وگوی دانشجویی درباره آثار فروغ فرخزاد در شبکه سه
  شعر زیبای فروغ فرخزاد درباره ی خدا *حتما بیا*
  نگاهی به شعر و اندیشه فروغ فرخزاد و امیلی دیکنسون
  ردپای کودکی در اشعار پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد
  فروغ فرخزاد و فمینیست
  شعر از یاد رفته از فروغ فرخزاد

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان