22-04-2014، 16:49
این هــــوا ، هـــــوای ـ خوبی است برای ...
د لـ ــتـ ــنـــگ بودن !...
من بغــــض هایم را با روح ـ زخمیم می آورم ..!
تو آغــــــوشت را ...
...با بــــــوسه هایت ...
بگــــــــــذار دست کشیدن از تــــو همچنان غیر ـ ممکن باشــــد !
کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،
به نام بغض….
عشق گم شده من..
نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز
تکرارنمی شوند….
وتو آنگونه ای…
فقط همین…
سکوت می کنیم....
به یاد تمام "دوستت دارم" هایی که در گلو ماند !
سکوت می کنیم...
به احترام تمام خاطراتی که درودیوار زندگی را آذین بسته اند !
سکوت می کنیم...
برای لحظه ای بیشتر باهم بودنمان . . . .
و سکوت انگار سخت ترین کار ِ دنیاست !
سکوت می کنیم !
آخ !
دیدی چه شد ؟
من با همین کلمات سکوتم را شکستم....
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد
وسعت تنهائیم را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
گریه پنهانیم را حس نکرد
در هجوم لحظه های بی کسی
درد بی کس ماندنم را حس نکرد
آن که با آغاز من مانوس بود
لحظه پایانیم را حس نکرد
می دونست دلم اسیره ولی رفت
می دونست گریه ام می گیره ولی رفت
می دونست تنهایی سخته ، می دونست
می تونست باهام بمونه ، نتونست
می دونست دلم شکسته ولی رفت
غم اون تو دل نشسته ولی رفت
شاید این تو نبوده ای که رفته ای
شاید این منم که باید برگردم
بیا قراری بگذاریم
هردو به سمت هم قــدم برداریم
دنیا کوچک است
میدانم بهم دیگر میرسیم...
خـوابَم نِمے بَــرَد
بِه هَمـه چیز فِکر کَـرده اَم
بیشتَر بِه تُــو
وَ می دانَــم کِه خوابــے
وَ قَبل اَز بَسته شُدَن چَشــم هآیَـتــــ
بِه هَمه چیــز فِکــر کَرده ای
جُـــز مَـن!!!
شب سرבے ست و هوا مـنـتظر باراטּاست
وقتפֿـواب است وבلم پیش تو سرگرבاטּاست
شب بـפֿـیر اے نفست شرح پریشانے مـטּ
ماه پیشانـے مـטּבلبر بارانـے مـטּ
*_*
خــدایـــــا ...
گـِـــله نـمی کــنم
ولــی ...
کـمـی آرامــتــر امتحانم کُــن !!
بـه خـودتــ قَسَـمــ خســتـهـ ام. . .
ایـن روزهـا،
بـا تـو،
بـه وسـعـت تـمـام نـداشـتـه هـایـم،
حـرف دارم…
امـا مـجـالـی نـیـسـت تـا بـنـشـیـنـی بـه پـای ایـن هـمـه حـرف،
دلـم تـنـگ اسـت،
فـقـط بـرای حـرف زدن بـا تـو…
دیـگـر نـمـیـدانـم چـه کـنـم، یـا چـه بـگـویـم…
هر شب در خواب هایم هستی ...
هرشب به سویت میدوم
هر شب به سویم میدوی
- در رویا -
و من
همیشه قبل از رسیدن به تو از خواب می پرم
از خواب می پرم که مبادا . . .
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی ....
ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری
که با رفتن بعضیا از چشمت جاری میشه
اگه نیایی
می دونم آسمون رنگ چشای تو داره
می دونی شب مهتابی پیش تو کم می یاره
می دونم مرغهای ساحل واسه تو دم میزنن
می دونی شن های ساحل واسه تو جون میبازن
می دونم اگه بری همه اونا دق می کنن
می دونی بدون تو یه کنج غربت میمیرم
می دونم با رفتنت آرزوهام سراب میشه
می دونی اگه نیای بدون تو چه ها میشه
می دونم اگه بخوای می تونی باز تو بیای
تو بیای پا بزاری بازم روی دوتا چشام
آره زندگیم همینه
دیگه چاره ای ندارم
صبح تا شب این شده کارم
یا تو باشی و بخندم
یا نباشی و ببارم
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺻﺪﺍﮮ ﭘﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﻣـــﮯ ﺷﻨﻮﻣـــ
ﺍﻣـــﺎ ...
ﻫـﯿﭽﻜﺪﺍﻣـــ ﺗـــ♥ــــﻮ ﻧﯿﺴﺘــــﮯ
" ﺩﻟــ♥ـــﻢ "
ﺧﻮﺵ ﻛﺮﺩﻫـ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻬـ ﺍﯾﻦ ﻓﻜﺮ
ﻛﻬـ ﺷﺎﯾﺪ " ﭘﺎ ﺑﺮﻫـﻨﻬـ " ﺑﯿﺎﯾﮯ ..
دنیاے بدون تو
شباهَت عَجیبــے با این غروب هاے لعنتـے دارد!
دلـگیـر و دل گیــر و دل گیـر...!