بازی آنلاین
آپلود عکس
04-05-2012، 10:05
زبان عبری قدیمی ترین زبان دنیا است.زبانی که اکثر پیامبران الهی بوسیله آن تکلم می کردند.در این مقاله به بررسی ماهیت واقعی و وجودی شیطان در اسناد قدیمی عبری می پردازیم.
اکثر مردم دنیا شیطان را می شناسند. اما بعضی از مسائل در رابطه با حقیقت وجودی شیطان مطرح است که موشکافانه هنوز مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.این داستان به گوش افراد تمام ادیان الهی اعم از مسلمان ،مسیحی ،یهودی آشناست، منظورم همان داستان درخت زندگی و بیرون شدن آدم و هوا از بهشت.
شیطان را در زبان عبری به صورت שטן می نویسند.کلمه شیطان این ذهنیت را بوجود می آورد که مظهر تاریکیست و مخالف نور است. نام شیطان با 3 حرف نوشته می شود ש شین که نمادی از آتش است،ט Teth تت که در واقع در زبان عبری سنبل مار و نیروی جنسی یا همان شهوت است و آخرین حرف آن ן معنای پایین ترین می دهد.
کتب عهد عتیق یهودیان ،بخصوص کتاب ایوب پرده از بسیاری از زوایای ارتباط شیطان با خداوند بر می دارد. در برخی از کتب دینی و عرفانی یهود شیطان را به نام شاهزاده تاریکی می شناسند. مسیح در کتاب خود می گوید : شیطان پدر دروغ است به عبارت دیگر هرجا که حقیقتی وجود داشته باشد شیطان بصورت خودکار در تقابل با آن قرار می گیرد.
همه مردم فکر می کنند که اول نور خلق شده و بعد از آن تاریکی بوجود آمده در صورتیکه چنین چیزی بر اساس متون اسلامی،مسیحی و یهودی صحت ندارد.خداوند در قرآن می فرماید: ما سایه را خلق کردیم و سپس نور را دلیل آن قرار دادیم. پس خلقت تاریکی مقدم بر خلقت نور است. در انجیل هم آمده که اول تاریکی بود و خداوند نور را بوجود آورد . وخدا نور را از تاریکی بوجود آورد(پیدایش1).
بنابراین این شیطان یا همان شاهزاده تاریکی نه تنها در درون ما هست بلکه تاریکی است که منشاء نوری ابدی شده است. در واقع شیطان در تمامی زوایای تاریک وجود آدمی تا زمانیکه همه آن زوایا تبدیل به نور شوند حضور دارد.
در واقع شیطان از چیزی خلق شده که در بعد ما و دردنیای سه بعدی ما ماهیت آتش بخود می گیرد. در واقع شیطان در همان محدوده تاریک خود اختیار عمل داشته و خداوند از هر جهت دست اورا باز گذاشته تا وقت معین و معلوم از اختیاراتش استفاده کند.
تاریکی و نور،بله و خیر،شب و روز،درست و نادرست،خوب و بد همانطور که می بینید دنیای ما از وحدت این مفاهیم متضاد درست شده.آنچه که هدف از پیدایش این دنیا هست آن است که از دل این تاریکی دنیا نور ظهور کندو تکامل پیدا کرده و به کمال خود برسد.اگر تاریکی در دنیای ما نباشد هیچ بستری برای رشد نورانیت نخواهد بود. تمامی ادیان الهی تمام تلاششان را می کنند تا برای انسانها محدودیت ایجاد کنند. شاید بارها این سوال را از خودتان پرسیده باشید.این محدودیتها و باید ها و نبایدها برای آن است که انسان روحا به نوعی تعادل دست پیدا کند.انسان در صورتی قادر خواهد بود که نور و تاریکی را تشخیص دهد که به تعادل کامل رسیده باشد.
تاریکی و نور برای همه موجودات یکسان است ،مگر برای انسان. خدا انسان را در کمال زیبایی خود آفرید. مشکلی که پیش آمد آن بود که شیطان می خواست در کمال مانند انسان باشد. او انسان را با این وعده که مانند خدا می شود فریفت و خودش نیز بر علیه خدا شورش کرد به همین دلیل هر دوی آنها از بهشت اخراج شدند.
درواقع خوب و بد را خدا خلق کرد . ملائکه بغیر از خوبی را نمی توانستند تشخیص دهند. فقط خدا بود که توان تمیز خیر از شر را داشت. در واقع شیطان سعی کرد که با استفاده از انسان پی به ماهیت شر ببرد و با وعده دادن به او کاری کند که هر دوی آنها بتواند مفهوم خیر و شر را درک کند.تا از این راه بخیال خود بتواند به مقام انسانی برسد.
شیطان بعد از خروج از بهشت به نام لوسیفر تغییر نام داده و در طبقات پایین و در خارج از عدن قرار گرفت. امام مشکل اینجا بود که انسان بعنوان شاهزاده به طبیعت زمین پا گذاشت ولی شیطان چنین به او نمایانید که او پادشاه طبیعت است.
اینکه می گویند که انسان اشرف مخلوقات بوده و بر ملائکه برتری دارد بخاطر آن است که خداوند بسیاری از فرامین و قدرتهای خود را به انسان آموخت. توانایی هایی که هیچ کدام از ملائکه از آنها اطلاعی نداشتند.
دلیل برتری جنس مرد به زن آن بود که از آنجایی که هدف ایجاد تعادل بود جنس مرد را بر اساس گرایش ذاتی به نور و زن را ذاتا دارای گرایش به سمت تاریکی خلق شده اند.برای همین اگر زنی بتواند مدارج ترقی را در عالم طی کرده و به مقام قرب پروردگار برسد مقام و مرتبه اش به مراتب از مردان هم رده خود بالاتر است.
اگر زن یا مردی به مقام قرب خداوند نزدیک شود قدرت خداوند در ستون فقراتش تجلی می کند و به مانند آتشی از تاج سرش مدام در حال جوش و خروش خواهد بود که به این نیروی بسیار قدرتمند الهی در اسلام،مسحیت و یهودیت ،کرامت و در زبان سانسکریت به آن کندالینی می گویند. در واقع نزول روح بر انسان که در قرآن و انجیل و تورات از آن یاد شده همین نیروی عظیم است که تاکنون کسی نتوانسته پی به ماهیت آن ببرد. در واقع همین نیرو است که عامل اتصال انسان به بهشت می باشد.
متاسفانه انسانها مانند شوالیه ها در محیط بیرون بدنبال خدا می گردند قافل از اینکه اگر خدا را بهتر می شناختند آنرا در درون خود جستجو می کردند. اگر انسان نتواند از تاریکی بیرون آمده و به عالم نور قدم نهد به عالم آتش یا همان عالم تاریک سقوط خواهد کرد. حال ببینیم شیطان چگونه انسان را فریب می دهد.
اول این نکته را متذکر شوم که شیطان هرگز قادر نیست انسانی را که در حالت تعادل قرار دارد را گمراه کند، مگر آنکه حالتی بوجود آورد که تعادل او را برهم زند. گوشهای شیطان در درون آدم قرار داشته و بسیار تیز است و لحظه به لحظه افکار انسان را می خواند و از کوچکترین فرصتی که بتواند تعادل انسان را برهم زند استفاده کرده و وارد می شود و بر او می تازد.
همه فکر می کنند آتش نور است و روشنایی ولی در عالم دیگر آتش مظهر تاریکیست و هیچ نورانیتی ندارد. شیطان به انسان می گوید : آیا تو نور می خواهی فضیلت می خواهی و می خواهید مانند خدای خود شوید . شما نمی دانید که چگونه فضیلت پیدا کنید ،من شهوت،خشم و غرور را به شما هدیه می کنم و شما را به تاریکی رهنمون می شود با فرار انسان از ظلمات تاریک یک عمل تاریک آن تاریکی برای انسان تبدیل به نور می شود.و انسان با این مبارزه و به قدرت خدا از عالم ظلمات داخل در عالم نور و نورانیت می شود. همه می گویند که چرا وجود زن تاریک است و چرا مرد تاریک نیست. پاسخ این است که شیطان از طریق حوا توانست آدم را بفریبد.
شاید این سوال را از خود پرسیده باشید که چرا اینقدر به ازدواج توصیه شده است . این به آن خاطر است که ازدواج کردن تاثیر بسیار زیادی بر افزایش میزان انرژی کندالینی موجود در بدن انسانها دارد. درواقع به همین خاطر است که اسلام،یهودو مسیحیت بر آن اینقدر پافشاری دارند. درواقع آتش و تاریکی شیطان نیز به هنگام آمیزش زن و مرد با آنها است .همانگونه که خدا در آیات کتب آسمانی به شیطان اجازه داده در همه چیز با انسانها شریک باشد.
استفاده نکردن از روشهای صحیح برای عمل جنسی و فساد در بین آدمها باعث کاهش طول عمر افراد آن جامعه به مرور زمان شده و نسل به نسل عمر انسانها کمتر و کمتر می شود.(تمامی ادیان مسحیت و یهود و اسلام متفقا بر این مسئله تاکید دارند).
زمانیکه شما نیت می کنید که وارد عالم نور شوید ،شیطان وارد عمل شده و مدام از شما تست می گیرد. مهار نکردن شهوت از راه نادرست باعث بروز خصایل زشتی مانند: غرور،تنبلی،شکم پرستی در انسان می شود که همه این خصایل ماهیتی تاریک دارند. شما سعی می کنید عفت پیشه کنید و در مسیر درست گام بردارید ناگهان شیطان وارد عمل شده و به شما می گوید به آن زن یا مرد نگاه کن،زیباست نه؟ شما به خود می گویید درست نیست. او می گوید ولش کن. بنابراین همانطور که می بینید دشمنی شیطان با انسان بسیار سخت و آشکار است. از دست شیطان ناراحت نباشید چون اگر او نبود انسان هرگز نمی توانست مسیر سعادت و کمال را طی کند.
همیشه بیاد داشته باشید که شهوت آغاز تمامی بلایا و مصیبتها و بدبختی های و گناهان مختلف بشر است. در واقع شیطان بنوعی مانند سایه خدا عمل می کند که با نگاه کردن در شکل تاریک او بعد نورانی که همان صراط مستقیم خداوند است را می توانیم پیدا کنیم.
اکثر مردم دنیا شیطان را می شناسند. اما بعضی از مسائل در رابطه با حقیقت وجودی شیطان مطرح است که موشکافانه هنوز مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.این داستان به گوش افراد تمام ادیان الهی اعم از مسلمان ،مسیحی ،یهودی آشناست، منظورم همان داستان درخت زندگی و بیرون شدن آدم و هوا از بهشت.
شیطان را در زبان عبری به صورت שטן می نویسند.کلمه شیطان این ذهنیت را بوجود می آورد که مظهر تاریکیست و مخالف نور است. نام شیطان با 3 حرف نوشته می شود ש شین که نمادی از آتش است،ט Teth تت که در واقع در زبان عبری سنبل مار و نیروی جنسی یا همان شهوت است و آخرین حرف آن ן معنای پایین ترین می دهد.
کتب عهد عتیق یهودیان ،بخصوص کتاب ایوب پرده از بسیاری از زوایای ارتباط شیطان با خداوند بر می دارد. در برخی از کتب دینی و عرفانی یهود شیطان را به نام شاهزاده تاریکی می شناسند. مسیح در کتاب خود می گوید : شیطان پدر دروغ است به عبارت دیگر هرجا که حقیقتی وجود داشته باشد شیطان بصورت خودکار در تقابل با آن قرار می گیرد.
همه مردم فکر می کنند که اول نور خلق شده و بعد از آن تاریکی بوجود آمده در صورتیکه چنین چیزی بر اساس متون اسلامی،مسیحی و یهودی صحت ندارد.خداوند در قرآن می فرماید: ما سایه را خلق کردیم و سپس نور را دلیل آن قرار دادیم. پس خلقت تاریکی مقدم بر خلقت نور است. در انجیل هم آمده که اول تاریکی بود و خداوند نور را بوجود آورد . وخدا نور را از تاریکی بوجود آورد(پیدایش1).
بنابراین این شیطان یا همان شاهزاده تاریکی نه تنها در درون ما هست بلکه تاریکی است که منشاء نوری ابدی شده است. در واقع شیطان در تمامی زوایای تاریک وجود آدمی تا زمانیکه همه آن زوایا تبدیل به نور شوند حضور دارد.
در واقع شیطان از چیزی خلق شده که در بعد ما و دردنیای سه بعدی ما ماهیت آتش بخود می گیرد. در واقع شیطان در همان محدوده تاریک خود اختیار عمل داشته و خداوند از هر جهت دست اورا باز گذاشته تا وقت معین و معلوم از اختیاراتش استفاده کند.
تاریکی و نور،بله و خیر،شب و روز،درست و نادرست،خوب و بد همانطور که می بینید دنیای ما از وحدت این مفاهیم متضاد درست شده.آنچه که هدف از پیدایش این دنیا هست آن است که از دل این تاریکی دنیا نور ظهور کندو تکامل پیدا کرده و به کمال خود برسد.اگر تاریکی در دنیای ما نباشد هیچ بستری برای رشد نورانیت نخواهد بود. تمامی ادیان الهی تمام تلاششان را می کنند تا برای انسانها محدودیت ایجاد کنند. شاید بارها این سوال را از خودتان پرسیده باشید.این محدودیتها و باید ها و نبایدها برای آن است که انسان روحا به نوعی تعادل دست پیدا کند.انسان در صورتی قادر خواهد بود که نور و تاریکی را تشخیص دهد که به تعادل کامل رسیده باشد.
تاریکی و نور برای همه موجودات یکسان است ،مگر برای انسان. خدا انسان را در کمال زیبایی خود آفرید. مشکلی که پیش آمد آن بود که شیطان می خواست در کمال مانند انسان باشد. او انسان را با این وعده که مانند خدا می شود فریفت و خودش نیز بر علیه خدا شورش کرد به همین دلیل هر دوی آنها از بهشت اخراج شدند.
درواقع خوب و بد را خدا خلق کرد . ملائکه بغیر از خوبی را نمی توانستند تشخیص دهند. فقط خدا بود که توان تمیز خیر از شر را داشت. در واقع شیطان سعی کرد که با استفاده از انسان پی به ماهیت شر ببرد و با وعده دادن به او کاری کند که هر دوی آنها بتواند مفهوم خیر و شر را درک کند.تا از این راه بخیال خود بتواند به مقام انسانی برسد.
شیطان بعد از خروج از بهشت به نام لوسیفر تغییر نام داده و در طبقات پایین و در خارج از عدن قرار گرفت. امام مشکل اینجا بود که انسان بعنوان شاهزاده به طبیعت زمین پا گذاشت ولی شیطان چنین به او نمایانید که او پادشاه طبیعت است.
اینکه می گویند که انسان اشرف مخلوقات بوده و بر ملائکه برتری دارد بخاطر آن است که خداوند بسیاری از فرامین و قدرتهای خود را به انسان آموخت. توانایی هایی که هیچ کدام از ملائکه از آنها اطلاعی نداشتند.
دلیل برتری جنس مرد به زن آن بود که از آنجایی که هدف ایجاد تعادل بود جنس مرد را بر اساس گرایش ذاتی به نور و زن را ذاتا دارای گرایش به سمت تاریکی خلق شده اند.برای همین اگر زنی بتواند مدارج ترقی را در عالم طی کرده و به مقام قرب پروردگار برسد مقام و مرتبه اش به مراتب از مردان هم رده خود بالاتر است.
اگر زن یا مردی به مقام قرب خداوند نزدیک شود قدرت خداوند در ستون فقراتش تجلی می کند و به مانند آتشی از تاج سرش مدام در حال جوش و خروش خواهد بود که به این نیروی بسیار قدرتمند الهی در اسلام،مسحیت و یهودیت ،کرامت و در زبان سانسکریت به آن کندالینی می گویند. در واقع نزول روح بر انسان که در قرآن و انجیل و تورات از آن یاد شده همین نیروی عظیم است که تاکنون کسی نتوانسته پی به ماهیت آن ببرد. در واقع همین نیرو است که عامل اتصال انسان به بهشت می باشد.
متاسفانه انسانها مانند شوالیه ها در محیط بیرون بدنبال خدا می گردند قافل از اینکه اگر خدا را بهتر می شناختند آنرا در درون خود جستجو می کردند. اگر انسان نتواند از تاریکی بیرون آمده و به عالم نور قدم نهد به عالم آتش یا همان عالم تاریک سقوط خواهد کرد. حال ببینیم شیطان چگونه انسان را فریب می دهد.
اول این نکته را متذکر شوم که شیطان هرگز قادر نیست انسانی را که در حالت تعادل قرار دارد را گمراه کند، مگر آنکه حالتی بوجود آورد که تعادل او را برهم زند. گوشهای شیطان در درون آدم قرار داشته و بسیار تیز است و لحظه به لحظه افکار انسان را می خواند و از کوچکترین فرصتی که بتواند تعادل انسان را برهم زند استفاده کرده و وارد می شود و بر او می تازد.
همه فکر می کنند آتش نور است و روشنایی ولی در عالم دیگر آتش مظهر تاریکیست و هیچ نورانیتی ندارد. شیطان به انسان می گوید : آیا تو نور می خواهی فضیلت می خواهی و می خواهید مانند خدای خود شوید . شما نمی دانید که چگونه فضیلت پیدا کنید ،من شهوت،خشم و غرور را به شما هدیه می کنم و شما را به تاریکی رهنمون می شود با فرار انسان از ظلمات تاریک یک عمل تاریک آن تاریکی برای انسان تبدیل به نور می شود.و انسان با این مبارزه و به قدرت خدا از عالم ظلمات داخل در عالم نور و نورانیت می شود. همه می گویند که چرا وجود زن تاریک است و چرا مرد تاریک نیست. پاسخ این است که شیطان از طریق حوا توانست آدم را بفریبد.
شاید این سوال را از خود پرسیده باشید که چرا اینقدر به ازدواج توصیه شده است . این به آن خاطر است که ازدواج کردن تاثیر بسیار زیادی بر افزایش میزان انرژی کندالینی موجود در بدن انسانها دارد. درواقع به همین خاطر است که اسلام،یهودو مسیحیت بر آن اینقدر پافشاری دارند. درواقع آتش و تاریکی شیطان نیز به هنگام آمیزش زن و مرد با آنها است .همانگونه که خدا در آیات کتب آسمانی به شیطان اجازه داده در همه چیز با انسانها شریک باشد.
استفاده نکردن از روشهای صحیح برای عمل جنسی و فساد در بین آدمها باعث کاهش طول عمر افراد آن جامعه به مرور زمان شده و نسل به نسل عمر انسانها کمتر و کمتر می شود.(تمامی ادیان مسحیت و یهود و اسلام متفقا بر این مسئله تاکید دارند).
زمانیکه شما نیت می کنید که وارد عالم نور شوید ،شیطان وارد عمل شده و مدام از شما تست می گیرد. مهار نکردن شهوت از راه نادرست باعث بروز خصایل زشتی مانند: غرور،تنبلی،شکم پرستی در انسان می شود که همه این خصایل ماهیتی تاریک دارند. شما سعی می کنید عفت پیشه کنید و در مسیر درست گام بردارید ناگهان شیطان وارد عمل شده و به شما می گوید به آن زن یا مرد نگاه کن،زیباست نه؟ شما به خود می گویید درست نیست. او می گوید ولش کن. بنابراین همانطور که می بینید دشمنی شیطان با انسان بسیار سخت و آشکار است. از دست شیطان ناراحت نباشید چون اگر او نبود انسان هرگز نمی توانست مسیر سعادت و کمال را طی کند.
همیشه بیاد داشته باشید که شهوت آغاز تمامی بلایا و مصیبتها و بدبختی های و گناهان مختلف بشر است. در واقع شیطان بنوعی مانند سایه خدا عمل می کند که با نگاه کردن در شکل تاریک او بعد نورانی که همان صراط مستقیم خداوند است را می توانیم پیدا کنیم.
خوشم اومد 
تا حالا این همه مطلب یه جا در مورد شیطان شناسی ندیده بودم 
![[-]](http://www.flashkhor.com/forum/images/collapse.gif "[-]")
