15-08-2013، 16:02
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-08-2013، 16:04، توسط deadpool.ps.)
شوخي كردم زيادم خوف نيست
اون داستان اخرين انسان زمين رو يادته
ها
يادته
ده جواب بده ديگه
اگه يادت نيست من برات بازگو ميكنم
اخرين انسان دنيا تو خونه نشسته بود كه در زدند
حالا من ميخوام ادامه بدم
اماده اي
ده جواب بده
اخرين انسان دنيا تو خونه نشسته بود كه در زدند
اون وقتي درو باز كرد چشمشو بست كه تعجب كنه و در حالي كه چشمش بسته بود اين هركتو كرد :hje:
بعد ديد يه زامبي است
زود دويد
اين قيافش موقع دويدنه
دويد تو اشپزخونه و يه چماق برداشت چماقش اين شكلي بود
زد تو سرش
ولي اون هيچي نشد
قيافه اون وقتي چماق شكست :493:
و دويد بيرون از خونه
و ديد يه عالمه زامبي اونجا است
بعد ديد رعيس اون هارا ديد
رعيسشون اين شكلي بود:vil:
بعد دويد و دويد
بعد ديد دورش زامبي ها هستند
و زامبي ها او را خوردند
بهتر بگم تيكه تيكه كردند
حالا يه چيزي ميگم خنده ميكني
ميخواي بعد داستان رو بشنوي
و او از خواب بيدار شد
قيافه اون وقتي از خواب بيدار شد
و قيافه من وقتي تو سپاس بدي
اون داستان اخرين انسان زمين رو يادته
ها
يادته
ده جواب بده ديگه
اگه يادت نيست من برات بازگو ميكنم
اخرين انسان دنيا تو خونه نشسته بود كه در زدند
حالا من ميخوام ادامه بدم
اماده اي
ده جواب بده
اخرين انسان دنيا تو خونه نشسته بود كه در زدند
اون وقتي درو باز كرد چشمشو بست كه تعجب كنه و در حالي كه چشمش بسته بود اين هركتو كرد :hje:
بعد ديد يه زامبي است
زود دويد
اين قيافش موقع دويدنه
دويد تو اشپزخونه و يه چماق برداشت چماقش اين شكلي بود
زد تو سرش
ولي اون هيچي نشد
قيافه اون وقتي چماق شكست :493:
و دويد بيرون از خونه
و ديد يه عالمه زامبي اونجا است
بعد ديد رعيس اون هارا ديد
رعيسشون اين شكلي بود:vil:
بعد دويد و دويد
بعد ديد دورش زامبي ها هستند
و زامبي ها او را خوردند
بهتر بگم تيكه تيكه كردند
حالا يه چيزي ميگم خنده ميكني
ميخواي بعد داستان رو بشنوي
و او از خواب بيدار شد
قيافه اون وقتي از خواب بيدار شد
و قيافه من وقتي تو سپاس بدي