14-08-2013، 10:58
دیشب پدر بزرگم آمد به خانه ی ما باز او مرا بغل کرد بوسید صورتم را
|
مشاعره (نسخه دوم) |
|||||||||||||||||
14-08-2013، 10:58
دیشب پدر بزرگم آمد به خانه ی ما باز او مرا بغل کرد بوسید صورتم را
14-08-2013، 11:05
از زمانی کز ره دیوار ها فرتوت
که به زیر سایه ان رقص حیرانی غلامان راست
14-08-2013، 11:11
تـــا تـــواني دلــي بــه دســـت آور
دل شــكســتن هــنــر نمـــي باشــــد
14-08-2013، 11:13
در تمام طول شب
کاین سیاه سال خورد انبوه دندان هاش میریزد
14-08-2013، 11:21
درایــن ســرای بــی کــسی،کــسی بــه درنمــیزنـــد
بـــه دشــت پــرمــلال مــآ پــرنــده پــر نمیـــزنـــد
14-08-2013، 11:26
در غبار الود دودخاطش اما
لیک چون در پیکر خاکستری اتش
14-08-2013، 11:30
شیـــرین تر از آنی به شکر خنده که گویم
ای خـــسرو خوبان که تو شیـــرین جهانی
14-08-2013، 11:35
یک شب گرم چو در دوزخ گور
یا بیفروخته گرد از دوزخ در همه ناحیه جنگل و دشت
14-08-2013، 11:35
تنهایی ، شوری اشكهایم
زخم صورتم را میسوزاند این زخم زندگی است كه مدتها مرا همراهی میكند دست سردی نیست تا اشكهایم را پاك كند ومرهم زخمم باشد در بسته است نگاهم به در خیره مانده است اتاق سرد است همه چیز سرد است گرما ، بدنم را میسوزاند كسی نیست خاموشم كند ولی این بار دیگر صورتم نمیسوزد تنم از این همه تنهایی آتش میگیردو میسوزد
14-08-2013، 11:37
| |||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|