13-08-2013، 22:26
یارب و یارب کنان روی سوی آسمان
آب ز دیده روان بر رخ زردت چو رود
آب ز دیده روان بر رخ زردت چو رود
|
مشاعره (نسخه دوم) |
||
13-08-2013، 22:26
یارب و یارب کنان روی سوی آسمان
آب ز دیده روان بر رخ زردت چو رود
13-08-2013، 22:32
در همان لحظه که ره بر روی سیل دشمنان بسته
و گشاد سیل شان چون جوری کوری
13-08-2013، 22:59
یارب سببی ساز که یارم به سلامت باز اید و برهاندم از بند ملامت
13-08-2013، 23:00
تا سوی شهر خاموش
قافله جای برد بفروشد کالا و ازو باز خرد
13-08-2013، 23:04
دوستی را دوست معنی میدهد قهر هم با دوست معنی میدهد
13-08-2013، 23:05
دستش ارام و سبک میگذرد
بر جیبش مغرور
13-08-2013، 23:09
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
13-08-2013، 23:09
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبروبا یار وفادارچه کرد
13-08-2013، 23:11
درنهان جای سراغ
گرچه میکاهد از روغن در دل افسرده چراغ
13-08-2013، 23:12
(آخرین ویرایش در این ارسال: 13-08-2013، 23:13، توسط ∆ MeRzaD ∆.)
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پياده آمده بودم پياده خواهم رفت | ||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|