18-04-2012، 14:34
ناخدای هلندی جیکوب روگوین در تمام زندگیش چنین صحنه عظیمی را ندیده بود جزیرهای در میانه اقیانوس اطلس که پر بود از غولهای غظیم به ارتفاع تقریبی 9 متر بنظر میرسید که غولها بر روی سکویی بلند که شباهت به کنگرههای عظیم الجثه دژهای نظامی داشت ایستاده بودند و دریا را نظاره میکردند.
وقتی روگوین سه کشتی تحت فرماندهی خود را جلو برد متوجه شد که غولها مجسمههایی بیش نیستند و آدمهایی با اندازه معمولی دورو بر آنها حرکت میکنند. روز بعد روگوین با دستهای کوچک به ساحل رفت و دانست که بر روی هر سکو مجسمه مردی با گوشهای بلند و سر قرمز قرار دارد.
روز عید پاک سال 1722 بود بنابراین روگین جزیره را ایستر نامید 50 سال بعد اروپاییها دوباره به آن جزیره پا نهادند و یکصد سال قبل تحقیقات جدی آغاز شد. در آن هنگام مجسمهها آنطور که روگوین آنها را دیده بود سر پا نبودند در طی جنگهای میان قبایل بیشتر آنها از روی پایه هایشان به زمین افتاده بودند.
مجسمههای غول آسا از سنگهای آذرین که در آتشفشان رانوراراکو یافت میشود تراشیده شده، بیش از سیصد تای آنها بر فراز آتشفشان تراشیده شده، سپس در طول شیب از آنجا پایین آورده شده بود و با شیوه های مخصوص سر پا شده بودند.
درون دهانه آتشفشان 400 مجسمه ناتمام پیدا شد بعضی از آنها اندکی تراش خورده و مابقی تقریبا آماده حمل بودند. تبر و تیشههایی از جنس سنگهای آتشفشانی – متعلق به حجاران عهد باستان در دهانه آتشفشان پیدا شد. نحوه جاماندن این ابزار به نوعی بود مثل آنکه قرار است روزی حجاران باز گردند و کار را از سر بگیرند. در جادهای که از دهانه آتشفشان به پایین منتهی میشد مجسمههایی نا تمام قرار داشت و هر 45 متر یکی از آنها بر زمین افتاده بود.
بعضی از آنها 30 تن وزن و 4 متر ارتفاع دارد یکی از مجسمههای ناتمام 5 تن وزن و 20 متر ارتفاع دارد.
بعضی از مجسمهها 10 مایل دورتر از دهانه آتشفشان قرار دارند تا امروز متخصصین نتوانسته اند بفهمند که مردم آن روزگار چگونه مجسمهها را تا چنین مسافتی حمل و آنها را سر پا میکردند.
فرضیههایی مبنی بر آنکه الوار گرد در زیر مجسمهها به عنوان چرخ مورد استفاده قرار میگرفته، رد شده است.
آزمایشات نشان میدهد که خاک ایستر نمیتواند درختانی با اندازه مورد لزوم برای حمل مجسمهها بپروراند. این احتمال که برای حمل مجسمهها از نوعی طناب الیاف استفاده میشده غیر قابل قبول است هیچ الیاف قادر به کشاندن سی تن وزن نیست. خرابه اقامتگاههای باستانی نشان میدهد که این جزیره روزگاری 2 تا 5000 هزار سکنه داشته، سنگنگاره نشان میدهد که دو طبقه در این جزیره میزیستهاند. گوش درازها، فرمانروایانی که مجسمهها به شکل آنها ساخته شده و به گوشهای خود وزنه میآویختند تا آنها را دراز کنند و گوش کوتاهها که زیر دست آنها محسوب میشدند.
رسم دراز کردن گوش در تمدن اینکاها پرو قبل از ور ود فاتحین وجود داشته است اما ساکنان قبلی جزیره بیشتر به مردم پولینری شباهت دارند تا به مردم آمریکای جنوبی. پیشینه جزیره ایستر احتمالا در قرن نوزدهم توسط تاجران برده پرویی که 1000 نفر از مردم بومی و آخرین پادشاه جزیره را به اسارت بردند نابود شد. کسی نمیداند چه بر سر آن مردم آمد شاید بعضی از آنها به جزیره بازگشتند و با خود بیماریهای آوردند که مابقی افراد جزیره را نابود کرد. با ناپدید شدن آنها پاسخ به این سوال که چگونه مردم عهد حجر مجسمههایی چنان غولآسا خلق کردند بی جواب مانده است.
وقتی روگوین سه کشتی تحت فرماندهی خود را جلو برد متوجه شد که غولها مجسمههایی بیش نیستند و آدمهایی با اندازه معمولی دورو بر آنها حرکت میکنند. روز بعد روگوین با دستهای کوچک به ساحل رفت و دانست که بر روی هر سکو مجسمه مردی با گوشهای بلند و سر قرمز قرار دارد.
روز عید پاک سال 1722 بود بنابراین روگین جزیره را ایستر نامید 50 سال بعد اروپاییها دوباره به آن جزیره پا نهادند و یکصد سال قبل تحقیقات جدی آغاز شد. در آن هنگام مجسمهها آنطور که روگوین آنها را دیده بود سر پا نبودند در طی جنگهای میان قبایل بیشتر آنها از روی پایه هایشان به زمین افتاده بودند.
مجسمههای غول آسا از سنگهای آذرین که در آتشفشان رانوراراکو یافت میشود تراشیده شده، بیش از سیصد تای آنها بر فراز آتشفشان تراشیده شده، سپس در طول شیب از آنجا پایین آورده شده بود و با شیوه های مخصوص سر پا شده بودند.
درون دهانه آتشفشان 400 مجسمه ناتمام پیدا شد بعضی از آنها اندکی تراش خورده و مابقی تقریبا آماده حمل بودند. تبر و تیشههایی از جنس سنگهای آتشفشانی – متعلق به حجاران عهد باستان در دهانه آتشفشان پیدا شد. نحوه جاماندن این ابزار به نوعی بود مثل آنکه قرار است روزی حجاران باز گردند و کار را از سر بگیرند. در جادهای که از دهانه آتشفشان به پایین منتهی میشد مجسمههایی نا تمام قرار داشت و هر 45 متر یکی از آنها بر زمین افتاده بود.
بعضی از آنها 30 تن وزن و 4 متر ارتفاع دارد یکی از مجسمههای ناتمام 5 تن وزن و 20 متر ارتفاع دارد.
بعضی از مجسمهها 10 مایل دورتر از دهانه آتشفشان قرار دارند تا امروز متخصصین نتوانسته اند بفهمند که مردم آن روزگار چگونه مجسمهها را تا چنین مسافتی حمل و آنها را سر پا میکردند.
فرضیههایی مبنی بر آنکه الوار گرد در زیر مجسمهها به عنوان چرخ مورد استفاده قرار میگرفته، رد شده است.
آزمایشات نشان میدهد که خاک ایستر نمیتواند درختانی با اندازه مورد لزوم برای حمل مجسمهها بپروراند. این احتمال که برای حمل مجسمهها از نوعی طناب الیاف استفاده میشده غیر قابل قبول است هیچ الیاف قادر به کشاندن سی تن وزن نیست. خرابه اقامتگاههای باستانی نشان میدهد که این جزیره روزگاری 2 تا 5000 هزار سکنه داشته، سنگنگاره نشان میدهد که دو طبقه در این جزیره میزیستهاند. گوش درازها، فرمانروایانی که مجسمهها به شکل آنها ساخته شده و به گوشهای خود وزنه میآویختند تا آنها را دراز کنند و گوش کوتاهها که زیر دست آنها محسوب میشدند.
رسم دراز کردن گوش در تمدن اینکاها پرو قبل از ور ود فاتحین وجود داشته است اما ساکنان قبلی جزیره بیشتر به مردم پولینری شباهت دارند تا به مردم آمریکای جنوبی. پیشینه جزیره ایستر احتمالا در قرن نوزدهم توسط تاجران برده پرویی که 1000 نفر از مردم بومی و آخرین پادشاه جزیره را به اسارت بردند نابود شد. کسی نمیداند چه بر سر آن مردم آمد شاید بعضی از آنها به جزیره بازگشتند و با خود بیماریهای آوردند که مابقی افراد جزیره را نابود کرد. با ناپدید شدن آنها پاسخ به این سوال که چگونه مردم عهد حجر مجسمههایی چنان غولآسا خلق کردند بی جواب مانده است.