♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥

[sanaz_jojo]

مگذار که عشق ، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود !
مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه ، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود !
عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست ، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهانِ نو شدن است و دیگرگون شدن.
تازگی ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق . چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟
عشق، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یک بار برای همیشه .
جامِ بلور ، تنها یک بار می شکند . میتوان شکسته اش را ، تکه هایش را ، نگه داشت . اما شکسته های جام ،آن تکه های تیزِ برَنده ، دیگر جام نیست .
احتیاط باید کرد . همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز .
بهانه ها جای حسِ عاشقانه را خوب می گیرند..

[serpico]

در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم میکند :

آبی اسمان را که میبینم ، میدانم که نیست

خدایی را که نمیبینم و میدانم که هست

[white angel]

خیلی قشنگه ممنون از همگی.

[sanaz_jojo]

آه خدای من، آن لحظه که دلم از درد و فشار غم در حال انفجار است به تو پناه می برم ،چون مونس و حامی بهتر از تو نمی یابم که بتوانم با او درد دل کنم .

تنها تو میدانی آنچه در دل من است وازحاجتم خبرداری و از نهانم آگاهی.

خدایا از غم دوری چنان می سوزم که هیچ دریایی قادر به خاموش کردن آتش درونم نیست.دنیا چون اتاقی تاریک و ظلماتی است . این دنیای تاریک برایم سخت و ترسناک است

ای خدا! در های رحمتت را به روی من بگشا و مرا از منجلاب تنهایی برهان. خانه قلب کوچکم انباشته از غم و غصه است ، خدایا دلم را ازغبار غم و اندوه پاک و آن را آکنده از مهرو محبت کن که محتاج آنم.

خدایا ! من در حضورت ایستاده ام در حالی که بدرگاهت زاری می کنم میدانم

من شایسته رحمتت نیستم اما خدایا تورا به فضل و کرمت قسم حاجتم را رد مکن

از تو می خواهم که روز وصل را برسانی که قلبم دیگر تحمل غم دوری را ندارد ...خدایا ندارد.

[serpico]

امشبم مثل خیلی شبای دیگه یه حاله اشک چشامو پوشونده و

نم بهاری گونه هامو تر کرده یه لکه بزرگ غم صفحه سفید ذهنمو به تاریکی کشونده .

یه حسرت عمیق مدام تو سینم چنگ میکشه.

حسرت روزای بی تو بودن شبامو بی ستاره کرده.تصور روزای بی تو بودن از روزهام شبای خاکستری ساخته.

آره باورش سخته ولی باید باور کنم که بهار با تو بودن خزون شدو عادت لمس دستات برای همیشه اسیر چمدون های خاک گرفته شد.

چطور میشه نشست و دید و دم نزد وقتی که آرزوهات یکی یکی رنگ میبازن و زندگی سیاه قلمت کمرنگ و کمرنگ تر میشه.

منو ببخش اگه کمرنگم منو ببخش اگه کمرنگم

.................. ............................................ منو ببخش منو ببخش اگه هنوزم کمرنگم
.

[sanaz_jojo]

شب شراب نيرزد به بامداد خمار...!


نگاه كن كه دلم باز زيرو رو بشود

بخند تاكه لبت غنچه ي هلو بشود

تفالي به لب تلخ من بزن شايد

كه در زلالى لبهات شست و شو بشود

بپوش صورت بى بىِّ قصه را نكند

دوباره دست دل تو برام رو بشود

هراس دارم از اين كه نباشى وآخر

مسير گونه ي من چشمه چشمه جو بشود

بخوان همين غزل عاشقانه را بامن

بخوان كه بر سر اين شعر هاى و هو بشود

هنوز مثل گذشته درآخر غزلم

كسي نشسته كه تا با تو روبه رو بشود.

.................



تقدیم به........

[serpico]

یادته گفتی فراموشم کن مثل یه شمع ساده و خاموشم کن گفتی برو چون وابسته میشی من ردت میکنم وفقط خسته میشی گفتم فراموشیت محاله گفتی این به

عهده فکرو خیاله گفتم فکرو خیالم خیلی وقته دست دلمه این دله که مشکلمه گفتی حالا برو دعا میکنم واسه دقایقت خدارو قسم میدم به قلب عاشقت فراموشم کنی و

بری دنبال زندگیت راحت بشی از مستی و دیوونگیت.گفتی اگه دوسم داری برو از تو زندگیم گفتم میرم با تموم دیوونگیم شروع کردم با سوزوندن خاطره ها بستم به روی

انتظار همه پنجره ها دیدم نه نمیشه از یاد ببرمت نمیشه لحظه ای تو رویاهم نبینمت ولی دعات عجب دعایی بود فراموشیت عجب ادعایی بود مگه عشق فراموشی هم

داره؟من بخوام این دل نمیذاره نمیام تو زندگیت ولی نگو فراموشم کن تو از من دور باش ولی من از دل به تو نزدیکتر میمونم توی عشق بی هدف و تاریک.......

[sanaz_jojo]

سببش را تو بگو


سببش را تو بگو یا گپ بزن یا رگ بزن!!

تو ز من رنجیدی به کدامین سبب؟ اه سببی کشف نشد!!

تو بگو پرسش بی پاسخ

شاهرگم در دست تو یا بفشار یا گپ بزن

خوب دانم که تو هیچ نداری سببی , سببت پیش من است , چهره ام تکراری , شعر هایم , نازهایم , دردهایم , نشست و پا شدنم , همه اش تکراریست.

سبب تو , مشکل تو , غرض تو , با من بودن تکراریم.

تو شدی بازیگر , بازی ات تکراریست کارگردانت کیست؟؟

مرد بازیگر !! مینویسم متنی ! نقش اصلی با تو

کارگردان میشود یک تیغ تیز

صحنه مان صحنه ادبیات

نقش خود بازی کن در واژه

واژه بازیگر را تیغ بزن

از چپ بزن اگر از چپ بزنی رگ مرا زده ای

ان زمان است که من راحت شوم و امیدم اینکه قصه تکراری ام برای تو در ان دنیا نو بشود.



با تشکرات فائقه از "سعید"

[(nasim)]

به چشم من نگاه نكن دوباره گريت ميگيره

ساده بگم كه عشق من بايد تو قلبت بميره

فاصله بين من و تو از اينجا تا آسموناست

خيلي عزيزي واسه من اما زمونه بي وفاست

قسم نخور كه روزگار به كام ما دوتا نبود

به هركي عاشقه بگو كه غم يكي دوتا نبود

بگو تا وقتي زنده ام نگاه تو سهم منه

هرجاي دنيا كه باشي دلم برات پر ميزنه

قسم به اين در به دري هميشه بي قرارتم

دروغ نميگم بخدا هميشه چشم به راهتم.......

[~SoLTaN~]

از هَمیــن جـــا آغـــاز مــی شــوم

از کِنـــار همیــن ردِپــــاهـــایـی کــِـه بــرنگشتـــه اند

مَگــــر چقــدر مـی شــود ســاعـت را

بــــرای نــیامَــدن « کســی » عَقــــب کشیـــد . . .