امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اعترافات صمیمانه(طنز)

#1
*اعتراف می کنم به این سن که رسیدم هنوز وقتی می خوام از در خونه برم بیرون اگه جورابم سوراخ باشه عوضش می کنم با این فکر که اگر تصادف کردم و آمبولانس اومد و منو گذاشتن رو برانکارد و مردم دورم جمع شدن سوراخ جورابم ضایع نباشه...

*اعتراف می کنم امشب بعد از 1 سال به این معما پی بردم که آقاجونم مسواکش رو کجا قایم می کنه که من نمی بینم. بارها دیدم که داره مسواک می زنه اما به محض اینکه بعدش می رم مسواک بزنم مسواکش غیب می شه. خب زیاد پیچیده نیست از مسواک من استفاده می کرده!

*اعتراف می کنم که هفته قبل یکی از فامیل هامون اومده بود ایران و اصلا فارسی بلد نبود. من رو برد که از سوپرمارکت سر کوچه سیگار بگیریم. منم گفتم آقا یه بسته سیگار کنت با یک دونه اسپری مو بدید. بنده خدا پرسید این چیه؟ منم خیلی خونسرد گفتم این جایزه سیگاره!

*اعتراف می کنم اولین باری که ویندوزم پرید من کل سیستم از مانیتور گرفته تا موس رو بردم شرکت تا برام ویندوز عوض کنند. بی معرفت ها بهم نگفتند که فقط باید کیس رو بیارم. این کار یه دو سه بار دیگه هم تکرار شد!

*اعتراف می کنم تو اسباب کشی همسایه مون من نشسته بودم پشت وانت یه طرفم گلدونشون بود یه طرف هم تلویزیون ماشین که رفت تو چاله من گلدونه رو محکم گرفتم و تلویزیونه پخش شد کف آسفالت!

*اعتراف می کنم تا سن 13-12 سالگی با روسری می نشستم جلو تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت می کشیدم. زیاد می خندید، فکر می کردم بهم نظر داره.

*اعتراف می کنم بچه که بودم خیلی وراج بودم. برای همین تا از مدرسه می اومدم همه خودشون رو به خواب می زدن.

*اعتراف می کنم رفته بودم واسه امتحان رانندگی، خیلی هم استرس داشتم. نوبت من که شد افسر بهم گفت دنده عقب برو. من هم که کلی هول شده بودم به جایاینکه دستم رو بذارم پشت صندلی و برگردم عقب رو نگاه کنم دستم رو انداختن پشت گردن افسر و محکم داشتم می کشیدمش طرف خودم!

*اعتراف می کنم اولین باری که رفتم کارواش من هم همراه کارگرها داشتم ماشین رو می شستم که مسئول کارواش اومد خجالت زده جمعم کرد! خوب چی کار کنم فکر کردم زشته اونا ماشین من رو بشورن و من وایستم نگاه کنم.

*اعتراف می کنم بزرگترین لذت دوران بچگی من این بود که روزهای بارونی تو راه مدرسه با او چکمه طوسی پلاستیکی که تا زیر زانوم بود مثل خل ها از جاهایی رد می شدم که آب جمع شده. وقتی قابلیت چکمه هام رو می دیدم که تا عمق زیاد هم پام خیس نمی شه کلی کیف می کردم. حس ماشین شاسی بلند بهم دست می داد.

*اعتراف می کنم 2 ماه به همه گفتم خطم سوخته. خواهرم نگاه کرد دید سیم کارت رو برعکس انداختم تو گوشی.

*اعتراف می کنم مامان بزرگ خدا بیامرزم توی 95 سالگی فوت کرد. صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه می کردن. جمعیت هم زیاد بود. من و داداشم تو بغل هم داشتیم گریه می کردیم. اشک فراون بود و خلاصه جو گریه بود. یکهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید: مامان بزرگ زود رفتی! این رو که گفت کل خونه رفت رو هوا... حالا خندمون قطع نمی شد.
پاسخ
 سپاس شده توسط D-: ، aCrimoniouSs ، ابراهم ، پسر ایزانی2 ، مبینا11 ، ЯèŽvÀń ، arslan001 ، ωøŁƒ ، مهوش ، azary ، شیدا18
آگهی
#2
ممنون قشنگ بود.فقط سعی کن وقتایی که مطلبت طولانیه سایز نوشتتو زیاد کنی.Angel
                             هیـچ میدانـی؟
جای "عزیزم غصه نخور"های تو را
دیازپام گرفته؟
پاسخ
 سپاس شده توسط سایه2 ، مبینا11
#3
یه کم مسخره بود Undecided
اعترافات صمیمانه(طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط سایه2 ، مبینا11
#4
منم اعتراف میکنم که وختی بچه بودم و کسی توسالن خونه نبود...
عین دیوونه ها میرقصیدم!
یهو یادم میومد خدا داره نگام میکنه خجالت میکشیدم میرفتم یگوشه عین بچه آ دم میشستم...Big Grin
اعترافات صمیمانه(طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط سایه2 ، مبینا11 ، kimia1381
#5
واقعا که دستت درد نکنه HeartHeartHeart
ا

پاعترافات صمیمانه(طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط سایه2 ، مبینا11 ، kimia1381
#6
مرسی.........
کاش می شد...

یک لحظه جایمان را عوض کنیم...

شاید تو می فهمیدی چه قدر بی انصافی.

و منم می فهمیدم چرآ
پاسخ
 سپاس شده توسط سایه2 ، مبینا11
#7
خیلی خیلی خنده دار بود.25r3025r3025r3025r3025r30
پاسخ
 سپاس شده توسط سایه2 ، kimia1381
#8
نظر بدینcrying
پاسخ
 سپاس شده توسط kimia1381
#9
ممنونBig Grin
اگر تنهاترین تنها شوم، ...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQStziSgjXyhj-4BlvONEvr2nVceahnkgeAc4qhUtz23s6bbvY8kXHv6EBv
پاسخ
 سپاس شده توسط سایه2
#10
ممنون باحال بود سپاسیدم
من اونیم که سایه هم نداشت ...

پاسخ
 سپاس شده توسط سایه2


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  استاتوس های طنز و خنده دار فیسبوک (طنز جدید اعترافات خنده دار طنز اول مهر طنز مورد د
  طنز خنده دار و جدید اعترافات مسخره
  اعترافات جالب و خنده دار طنز (90) مجموعه : مطالب طنز اعترافات جالب و خنده دار طنز (90
  اعترافات جالب و خنده دار
  اعترافات طنز بیا 2
  اعترافات خنده دار اعتراف میکنم
  اعترافات خنده دار (شماهم اعتراف کنید)
Thumbs Up اعترافات خنده دار
  اعترافات باحال!
  اعترافات 1

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان