او لین کاری که باید انجام بدیم اینه که وابستگیمونو به نفت کم کنیم
الان 70 در صد اقتصاد کشور به نفت وابسته هست
این تقصیر محمد رضا شاه است که تا الان ادامه داشته
برا همینه الان امریکا داره پدرمونو در میاره
واین با عث تنبل شدنمون شده
یعنی دیگر نیازی به نبوغ و فناوری نیست
نفت مشکلو حل میکنه
دومین بد بختیمون اینه که حس وطن دوستی نداریم درست بر خلاف ژاپنی ها
یه موشت تاجر خیانت کار سود جو که تنها چیزی که میبینند پوله اقتصاد کشور را به گند کشیدند
مردمم عاشق جنس خارجی اند
تاجر هم به فکر پوله
در نتیجه پیشرفت صنعت مال چینی ها و اروپایی ها میشه سود هم برا تاجرها
این تقصیر نداشتن حس وطن دوستیمونه
اینجاست که میگم ایرانی ها ی بعد از قرون وسطی به هر دلیلی بی غیرت ترین و سود جو ترین مردم دنیا شدن
بدون داشتن هیچ حس وطن دوستی ای
در ضمن قابل توجه نیکلای اقتصاد کشور ما تقریبا کمونیستیه
همه چیز تحت اختیار و تسلط دولته
بنابراین اگر کشور خوب بشه مسببش دولته اگر هم بد بشه بازم مسببش دولته
. صدا و سیما از دولت فرمان میگیره رسانه ها در راسش اینترنت. از سرویسهای اینترنت که میگیریم که تحت اختیار مخابرات (خود مخابرات مون هم دولتیه) هست تا فیلترینگ سایتها که بازم تحت اختیار و کنترل دولته. صنایع کشورمون دولتی ان از صنایع نفت و فولاد مبارکه که صنعت مادرمون هست. راه و تراربری کاملا دولتیه راه آهن و فرودگاهها. ورزش و باشگهاههای بزرگ مون دولتی ان. بورس و مدیریت صنایع مون همه دولتی ان
در نتیجه اگه دولت بخواد واقعا میتونه وضع کشورو درست کنه
خیلی ساده
اقتصاد یعنی در آلمانی نازی همه مردم حتی کارگران در بهترین شرایط زندگی کنند حال اینکه الان قشر متوسط جامعه هم داره رو به فقر میره اما در مقابل تااجران سود جو و کسانی که تیشه به ریشه این کشور زدند دارند تمام سو استفاده رو میکنند
سازمان های خصوصی به ظاهر خصوصی هستن ولی در واقع دولتی اند
اما چطور همین چیزی ممکنه
اقتصاد نازیسمی چگونه است
دلیلش اینه که در اقتصاد نازیسمی خوبی های اقتصاد کپیتالیستی و سوسیالیستی را میگیرن اما در اقتصاد ایران از هر چی بدی و فسادی که این دو اقتصاد دارند استفاده میکنند به نظر من اقتصاد نازیسمی بهترین اقتصاده که امتحانه خودشم پس داده
اقتصاد آلمان نازی را نه می توان مانند شوروی یک اقتصاد کاملاً سوسیالیستی دانست و نه می توان آن را مانند آمریکا یک اقتصاد سرمایه داری دانست. اقتصاد آلمان در تئوری به دنبال یک سیستم سوسیالیستی بود اما از سرمایه گذاری خصوصی در چهاچوب خواستههای دولت نیز پشتیبانی می کرد. زمانی که نازیها به قدرت رسیدند نرخ بی کاری حدود ۳۰٪ بود که از همان ابتدای تشکیل کابینه توسط هیتلر وی هیالمار شاخت را ابتدا به عنوان رئیس رایش بانک و سپس به عنوان وزیر اقتصاد انتخاب کرد. سیاستهای اقتصادی هیالمار شاخت و برنامههای دقیق دولت هیتلر کمک بسیاری در مهار و کاهش بی کاری و تورم داشت، یکی از برنامههای اقتصادی در دوران رایش سوم پایین آوردن نرخ بهره بود که موجب گردش مالی بهتر و در نتیجه مهار رکود بزرگ اقتصادی در آلمان شد.از سیاستهای دیگر دولت در کاهش بی کاری می توان به از سرگیری ساخت و تولید در صنایع نظامی اشاره کرد که نقش بسیار برجسته ای در مهار و کاهش نرخ بی کاری داشت اما با وجود کاهش بی کاری و تورم نرخ دستمزدها نیز در این مدت ۲۵٪ کاهش پیدا کرد، اتحادیههای کارگری و تجاری منحل شد و تجمع و اعتصاب نیز غیر قانونی و جرم محسوب می شد. دولت نازی بر روی سرمایه گذاری توجه ویژه ای داشت به این صورت که سرمایه گذاریها در بخشهای گوناگون باید تنها با اجازه دولت و بر طبق خواستههای دولت انجام می گرفت. در سال ۱۹۳۷ هرمان گورینگ به جای هیالمار شاخت به عنوان وزیر اقتصاد معرفی شد. برنامه هرمان گورینگ که یک برنامه چهار ساله بود بر خودکفایی ملی تاکید می کرد که در طول ایجاد این برنامه باید واردات به حداقل می رسید و دستمزدها و قیمتها تثبیت می شد
الان 70 در صد اقتصاد کشور به نفت وابسته هست
این تقصیر محمد رضا شاه است که تا الان ادامه داشته
برا همینه الان امریکا داره پدرمونو در میاره
واین با عث تنبل شدنمون شده
یعنی دیگر نیازی به نبوغ و فناوری نیست
نفت مشکلو حل میکنه
دومین بد بختیمون اینه که حس وطن دوستی نداریم درست بر خلاف ژاپنی ها
یه موشت تاجر خیانت کار سود جو که تنها چیزی که میبینند پوله اقتصاد کشور را به گند کشیدند
مردمم عاشق جنس خارجی اند
تاجر هم به فکر پوله
در نتیجه پیشرفت صنعت مال چینی ها و اروپایی ها میشه سود هم برا تاجرها
این تقصیر نداشتن حس وطن دوستیمونه
اینجاست که میگم ایرانی ها ی بعد از قرون وسطی به هر دلیلی بی غیرت ترین و سود جو ترین مردم دنیا شدن
بدون داشتن هیچ حس وطن دوستی ای
در ضمن قابل توجه نیکلای اقتصاد کشور ما تقریبا کمونیستیه
همه چیز تحت اختیار و تسلط دولته
بنابراین اگر کشور خوب بشه مسببش دولته اگر هم بد بشه بازم مسببش دولته
. صدا و سیما از دولت فرمان میگیره رسانه ها در راسش اینترنت. از سرویسهای اینترنت که میگیریم که تحت اختیار مخابرات (خود مخابرات مون هم دولتیه) هست تا فیلترینگ سایتها که بازم تحت اختیار و کنترل دولته. صنایع کشورمون دولتی ان از صنایع نفت و فولاد مبارکه که صنعت مادرمون هست. راه و تراربری کاملا دولتیه راه آهن و فرودگاهها. ورزش و باشگهاههای بزرگ مون دولتی ان. بورس و مدیریت صنایع مون همه دولتی ان
در نتیجه اگه دولت بخواد واقعا میتونه وضع کشورو درست کنه
خیلی ساده
اقتصاد یعنی در آلمانی نازی همه مردم حتی کارگران در بهترین شرایط زندگی کنند حال اینکه الان قشر متوسط جامعه هم داره رو به فقر میره اما در مقابل تااجران سود جو و کسانی که تیشه به ریشه این کشور زدند دارند تمام سو استفاده رو میکنند
سازمان های خصوصی به ظاهر خصوصی هستن ولی در واقع دولتی اند
اما چطور همین چیزی ممکنه
اقتصاد نازیسمی چگونه است
دلیلش اینه که در اقتصاد نازیسمی خوبی های اقتصاد کپیتالیستی و سوسیالیستی را میگیرن اما در اقتصاد ایران از هر چی بدی و فسادی که این دو اقتصاد دارند استفاده میکنند به نظر من اقتصاد نازیسمی بهترین اقتصاده که امتحانه خودشم پس داده
اقتصاد آلمان نازی را نه می توان مانند شوروی یک اقتصاد کاملاً سوسیالیستی دانست و نه می توان آن را مانند آمریکا یک اقتصاد سرمایه داری دانست. اقتصاد آلمان در تئوری به دنبال یک سیستم سوسیالیستی بود اما از سرمایه گذاری خصوصی در چهاچوب خواستههای دولت نیز پشتیبانی می کرد. زمانی که نازیها به قدرت رسیدند نرخ بی کاری حدود ۳۰٪ بود که از همان ابتدای تشکیل کابینه توسط هیتلر وی هیالمار شاخت را ابتدا به عنوان رئیس رایش بانک و سپس به عنوان وزیر اقتصاد انتخاب کرد. سیاستهای اقتصادی هیالمار شاخت و برنامههای دقیق دولت هیتلر کمک بسیاری در مهار و کاهش بی کاری و تورم داشت، یکی از برنامههای اقتصادی در دوران رایش سوم پایین آوردن نرخ بهره بود که موجب گردش مالی بهتر و در نتیجه مهار رکود بزرگ اقتصادی در آلمان شد.از سیاستهای دیگر دولت در کاهش بی کاری می توان به از سرگیری ساخت و تولید در صنایع نظامی اشاره کرد که نقش بسیار برجسته ای در مهار و کاهش نرخ بی کاری داشت اما با وجود کاهش بی کاری و تورم نرخ دستمزدها نیز در این مدت ۲۵٪ کاهش پیدا کرد، اتحادیههای کارگری و تجاری منحل شد و تجمع و اعتصاب نیز غیر قانونی و جرم محسوب می شد. دولت نازی بر روی سرمایه گذاری توجه ویژه ای داشت به این صورت که سرمایه گذاریها در بخشهای گوناگون باید تنها با اجازه دولت و بر طبق خواستههای دولت انجام می گرفت. در سال ۱۹۳۷ هرمان گورینگ به جای هیالمار شاخت به عنوان وزیر اقتصاد معرفی شد. برنامه هرمان گورینگ که یک برنامه چهار ساله بود بر خودکفایی ملی تاکید می کرد که در طول ایجاد این برنامه باید واردات به حداقل می رسید و دستمزدها و قیمتها تثبیت می شد