اصلاحاتی که باید در اقتصاد انجام بشه

[1939]

او لین کاری که باید انجام بدیم اینه که وابستگیمونو به نفت کم کنیم
الان 70 در صد اقتصاد کشور به نفت وابسته هست
این تقصیر محمد رضا شاه است که تا الان ادامه داشته
برا همینه الان امریکا داره پدرمونو در میاره
واین با عث تنبل شدنمون شده
یعنی دیگر نیازی به نبوغ و فناوری نیست
نفت مشکلو حل میکنه

دومین بد بختیمون اینه که حس وطن دوستی نداریم درست بر خلاف ژاپنی ها
یه موشت تاجر خیانت کار سود جو که تنها چیزی که میبینند پوله اقتصاد کشور را به گند کشیدند
مردمم عاشق جنس خارجی اند
تاجر هم به فکر پوله
در نتیجه پیشرفت صنعت مال چینی ها و اروپایی ها میشه سود هم برا تاجرها
این تقصیر نداشتن حس وطن دوستیمونه
اینجاست که میگم ایرانی ها ی بعد از قرون وسطی به هر دلیلی بی غیرت ترین و سود جو ترین مردم دنیا شدن
بدون داشتن هیچ حس وطن دوستی ای
در ضمن قابل توجه نیکلای اقتصاد کشور ما تقریبا کمونیستیه
همه چیز تحت اختیار و تسلط دولته
بنابراین اگر کشور خوب بشه مسببش دولته اگر هم بد بشه بازم مسببش دولته
. صدا و سیما از دولت فرمان میگیره رسانه ها در راسش اینترنت. از سرویسهای اینترنت که میگیریم که تحت اختیار مخابرات (خود مخابرات مون هم دولتیه) هست تا فیلترینگ سایتها که بازم تحت اختیار و کنترل دولته. صنایع کشورمون دولتی ان از صنایع نفت و فولاد مبارکه که صنعت مادرمون هست. راه و تراربری کاملا دولتیه راه آهن و فرودگاهها. ورزش و باشگهاههای بزرگ مون دولتی ان. بورس و مدیریت صنایع مون همه دولتی ان

در نتیجه اگه دولت بخواد واقعا میتونه وضع کشورو درست کنه
خیلی ساده

اقتصاد یعنی در آلمانی نازی همه مردم حتی کارگران در بهترین شرایط زندگی کنند حال اینکه الان قشر متوسط جامعه هم داره رو به فقر میره اما در مقابل تااجران سود جو و کسانی که تیشه به ریشه این کشور زدند دارند تمام سو استفاده رو میکنند
سازمان های خصوصی به ظاهر خصوصی هستن ولی در واقع دولتی اند
اما چطور همین چیزی ممکنه
اقتصاد نازیسمی چگونه است
دلیلش اینه که در اقتصاد نازیسمی خوبی های اقتصاد کپیتالیستی و سوسیالیستی را میگیرن اما در اقتصاد ایران از هر چی بدی و فسادی که این دو اقتصاد دارند استفاده میکنند به نظر من اقتصاد نازیسمی بهترین اقتصاده که امتحانه خودشم پس داده
اقتصاد آلمان نازی را نه می توان مانند شوروی یک اقتصاد کاملاً سوسیالیستی دانست و نه می توان آن را مانند آمریکا یک اقتصاد سرمایه داری دانست. اقتصاد آلمان در تئوری به دنبال یک سیستم سوسیالیستی بود اما از سرمایه گذاری خصوصی در چهاچوب خواسته‌های دولت نیز پشتیبانی می کرد. زمانی که نازی‌ها به قدرت رسیدند نرخ بی کاری حدود ۳۰٪ بود که از همان ابتدای تشکیل کابینه توسط هیتلر وی هیالمار شاخت را ابتدا به عنوان رئیس رایش بانک و سپس به عنوان وزیر اقتصاد انتخاب کرد. سیاست‌های اقتصادی هیالمار شاخت و برنامه‌های دقیق دولت هیتلر کمک بسیاری در مهار و کاهش بی کاری و تورم داشت، یکی از برنامه‌های اقتصادی در دوران رایش سوم پایین آوردن نرخ بهره بود که موجب گردش مالی بهتر و در نتیجه مهار رکود بزرگ اقتصادی در آلمان شد.از سیاست‌های دیگر دولت در کاهش بی کاری می توان به از سرگیری ساخت و تولید در صنایع نظامی اشاره کرد که نقش بسیار برجسته ای در مهار و کاهش نرخ بی کاری داشت اما با وجود کاهش بی کاری و تورم نرخ دستمزدها نیز در این مدت ۲۵٪ کاهش پیدا کرد، اتحادیه‌های کارگری و تجاری منحل شد و تجمع و اعتصاب نیز غیر قانونی و جرم محسوب می شد. دولت نازی بر روی سرمایه گذاری توجه ویژه ای داشت به این صورت که سرمایه گذاری‌ها در بخش‌های گوناگون باید تنها با اجازه دولت و بر طبق خواسته‌های دولت انجام می گرفت. در سال ۱۹۳۷ هرمان گورینگ به جای هیالمار شاخت به عنوان وزیر اقتصاد معرفی شد. برنامه هرمان گورینگ که یک برنامه چهار ساله بود بر خودکفایی ملی تاکید می کرد که در طول ایجاد این برنامه باید واردات به حداقل می رسید و دستمزدها و قیمت‌ها تثبیت می شد

[☭Nicola☭]

اقتصاد باید به شکل دولتی باشه واین در کشوری مثل شوروی جواب داد وابرقدرت دنیا شد وآلمان نازی را از بین برد وتوطئه های داخلی را نابود

کرد وکشور را از حالت فئودالی وعقب ماندگی بیرون آورد.

دیگر ساست اقتصادی سیاست NEPاست که اصلا جواب نمی دهد واگر هم جواب بدهد ناچیز است ونمی تواند کشور را به جهش بزرگ برساندو

استالین این سیاست را تدریجی از1925 ورسما در1928تغییر داد وبا سیاست اقتصادی پولیت بورو وجهش بزرگ کشور را به اندازه ای قدرتمند

ساخت که روسیه عقب مانده وضعیف وآسیب دیده از جنگ مبدل به ابرقدرت شد وآلمان نازی را نابود کرد.

اما بدترین نوع سیاست اقتصادی افزایش تورم وسیاست های مربوط به کالخوز است که نه تنها نتیجه نمی دهد بلکه باعث نابودی محض می

شود واین سیاست اشتباه در شوروی لنین انجام شد وقحطی بروز کرد وباعث مرگ مردم شد وبه این خاطر بود که لنین یک رهبر انقلاب بود نه یک

اقتصاد دان اما سیاست اقتصادی آرمانی مارکسیستی را اجرا کرد وکاملا نتیجه غلط داد.

اشتباه بزرگ وبدترین اشتباه اقتصادی واگذاری به سهام خصوصی واصولا ایجاد اقتصاد خصوصی است که خلاصه اش این است که کشور به

گرداب فساد اقتصادی واختلاص ودزدی می افتد وسرمایه های آن کشور از بن نابود می شود.اما بعضی از کشور ها مثل امریکا با تنظیم توازن

بین اقتصاد دولتی وخصوصی باقی مانده اند اما بحران های اقتصادی آنها را می بینیم که ناشی از سرمایه داری خصوصی است وتمام

کشورهای خصوصی را در بر می گیرد منتهی کشور ما زرنگ تر بوده واقتصاد خود را بیش تر بر دولتی استوار ساخته ومیدان کمی به سرمایه

خصوصی داده وآنها را کنترل می کند همین باعث شده تا ما دچار بحران اقتصادی نشویم مثل کشور های غربی.

اگر سرمایه داری خصوصی در کشور ما ریشه کن شود تمام مشکلات اندک اقتصادی رفع می شود وما از درون کشورمان باقدرت ساخته میشه

[.ali.]

اقای nicola شکست المان که بحثش جداست
من با اقا عرفان موفقم

[☭Nicola☭]

یکی از عوامل شکست آلمان نازی قدرت شوروی است.حال این قدرت از کجا آمده بود؟چه چیزی باعث ابر قدرت شدن شوروی شد؟جوابش اقتصاد

دولتی است وکاملا مربوطه.

شما فرض کن شوروی عقب مونده لنین با سیاست NEPجلو میرفت وسیاست عوض نی شد وهیچ کا رصنعتی وپاکسازی صورت نمی

گرفت.کشور دچار بحران می شد وبسیار ضعیف ودر آستانه فروپاشی وبایک کودتا سقوط می کرد چه برسه به جنگ جهانی وتهاجم آلمان.استالین

برای قدرتمند سازی کشورش اقتصاد دان های باتجربه یهود را آورد ودر اقتصاد دولتی به کار برد عقل لنین اصلا به این چیزی قد نمی داد.اگر این

اصلاحات اقتصادی در شوروی انجام نمی د قطعا شوروی با تهاجم آلمان نابود می شد اما به دلیل اقتصاد دولتی که انجام شده بود وکشور قدرتمند

شده بود ایستاد وهر بحرانی را نابود کرد

از این رو شکست آلمان دلیلش قدرت شوروی است وقدرت شوروی دلیلش سرمایه داری دولتی وپولیت بورو است وکاملا به هم مربوطند

[FARID.SHOMPET]

اوه اوه باز هم اقای نیکلا گفت اقتصاد کمونی یا همون دولتی خوبه. این جور اقتصاد ها پر فساد هست. اگر به اخر های دوران استالین و دیگر رهبران کمونی دقت کنید می بینید که فساد بسیار زیاد بوده.

[1939]

20 میلیون به 1/5 میلیون با کمک های شدید امریکا و انگلیس و با استفاده از منابع بیشمار ایران به زور به پیروزی رسید
ماشاالله ماشاالله
چه پیروزی مقتدرانه ای
اقا بحث به انحراف کشیدی جوابتو دادم
اقتصاد کنونی ایران کمونیستی هست
باید از سرمایه دار حمایت بشه تا بتونه رشد کنه
همین شرکت رانی اول میخواست تو ایران باشه حمایتش نکردند رفت تو کشورهای عربی
چقدر میتونستیم سود کنیم
اقتصاد فقط المان نازی طی 4 سال کشور را از یک کشور جنگ زده بیکار به ابر قدرت اروپا تبدیل کرد واین فجایع را سر کمونیست و شوروی اورد

[FARID.SHOMPET]

اقای نیکلا من در گذشته هم به شما گفتم تبلیغ و رواج اندیشه ها و عقاید کمونی در انجمن پذیرش ندارد. ما طبق قوانین کشورمون کار میکنیم وگرنه فیل_تر میشیم.

[1939]

مقایسه اقتصاد ها

در مورد روش اقتصادی المان نازی باید این را بدانید که جکومت در این روش تنها صنایع سنگین را تحت کنترل مستقیم خود دارد و در مورد باقی صنایع دولت خود را به عنوان یک مشاور وارد صنعت می کند همان جور که می دانید درستی و دقت یک مشاوره به میزان اگاهی مشاوره دهند از در خواست یک کالا و کم بود ان است. از انجای که دولت بالاترین سطح اگاهی از در خواست و کمبود و نیاز های بازار دارد می تواند بهترین مشاور برای فرد سرمایه گذار باشد این مشاور باعث پایین امدن ریسک سرمایه می شود از طرفی دولت سعی می کند با ایجاد تسهیلات بیشتر برای سرمایه گذار زمینه بهتری برای سرمایه گذاری را فراهم کند در عوض فرد سرمایه گذاز هم بخشی از نیاز کشور را تامین می کند و بخاطر داشتن بازار مناسب سود خوبی را کسب می کند.
از طرف دیگر دولت سعی کرده است با ایجاد امکانات رفاهی برای کارگران و کارمندان و از طرف دیگر با برقرار کردن حقوق مناسب برای کارگران رضایت مندی نیروی تولید کننده را ایجاد کن..
یکی از اساسی ترین علت پیشرفت المان نازی امکانات رفاهی است که برای عموم مردم در نظر گرفته....
اصلی ترین و مهمترین امکانات رفاهی که یک دولت باید به عموم مردم بدهد اموزش رایگان و مناسب به افراد یک اجتماع است این کار باعث می شود که دولت در اصل برای خود و صاحبین کارخانه ها سرمایه گذاری بلند مدت کرده باشد .دومین عامل پیشرفت ایجاد سلامت روانی و جسمی برای عموم مردم به ویژه کارگران است این دو کار باید برای عموم مردم به صورت رایگان و یا خیلی ارزان ارائه شود همین کار باعث می شود بازده نیرو کار بیشتر شود و از طرف دیگر بسیاری از هزینه ها برای دولت و کارفرما کاهش پیدا کند...
که متاسفانه در ایران هیچ کدوم از این کار ها نه تنها نمی شود بلکه از انجای که خود دولت چون سهم بزرگی از این جریانات می برد خود قیمت این نوع کالا های خدماتی را بالا ببرد و از طرفی چون اکثریت کارخانه ها در مالیکیت دولت به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم واقع است حقوق کارگران را در پایین سطح نگه داشته این خود باعث ایجاد نارضایتی کارگران می شود ,ضعف اموزش که به علت گران بودن و کیفیت پایین اموزش از سوی دیگر و عدم سلامت جسمی و روانی کارگران باعث می شود که در دراز مدت افت نولید کارخانه ها و بازده کمتر نیرو کار را ایجاد کند
در مورد اینکه می بینید اکنون تولید کنند گان ما رو به تجارت و دلالی اورده اند باید بدانید تنها مقصر اصلی این تغییر روند خود دولت است.متاسفانه دولت بخاطر کسب سود بیشتر و ایجاد وجهه بین المللی برای خود از واقعی کردن قیمت ارز های خارجی خود داری می کند .این کار باعث می شود پول کشور که در حقیقت ارزش واقعی ان خیلی پایین است در بازار های جهانی در ظاهره ارزش غیر واقعی بالاتری داشته باشد.
(به طور مثال شما می توانید ماشینی را در بیرون از ایران به قیمت 15 میلیون تومان بخرید در حالی که این ماشین در ایران قیمت واقعیش 40 تا 50 میلیون تومان است.)
دولت با ثابت نگه داشتن ارز در دراز مدت باعث می شود که قیمت پول ایران در بازار های جهانی با ارزش تر از ارزش واقعی خود جلو کند. همین امر باعث می شود کالای خارجی قیمت ارزان تری نسبت به کالای داخلی پیدا کند . همین موضوع باعث می شود که تاجران تشویق به وارد کردن کالای خارجی شوند
(به زبان ساده شما می توانید یک کالا را 15میلیون در خارج بخرید و ان را در داخل 40 تا 50 میلیون ویا بیشتر بفروشید و سود فراوانی به جیب بزنید)
از طرفی دولت مجبور است برای جلوگیری از سرازیر شدن کالا های خارجی برای ورود کالا گمرکی های سنگینی ایجاد کند که بیشتر از این که مانع ورود کالا به ایران شود برای دولت تبدیل به یک منبع در امد شده است
این واقعی نبودن قیمت ارز خارجی باعث می شود تا تولید کنند قادر به رقابت در بازار های خارجی نباشد چرا که جنس تولید شده ان از نظر قیمت تمام شده بخاطر تفاوت ارزش پول ایران در داخل و خارج بیشتر جنس مشابه باشد.
همین گرانی قیمت تولید شده باعث می شود که تولید کنند دست از صادرات بر دارد و تنها بازار موجود را در نظر بگیرد که بازار داخلی است .
این نگاه به داخل تولید کننده و ایجاد گمرکی سنگین توسط دولت باعث عدم داشتن رقیب خارجی در بازار داخلی برای کارخانه تولیدی می شود و از سوی دیگر بخاطر یک نواختی سلیقه و سطح زندگی مشتری در ایران کارخانه از نو اوری و تولید محصول های با کیفیت بیشتر و تازه خود داری می کند.
اما در سال ها اخیر ورود کالا قاچاق از یک سو و سیاست اجازه ورود کالا خارجی به داخل باعث ایجاد یک جو رقابتی کاذب در بازار ایران شده است. هر چند که جنس تولید شده خارجی به علت گمرکی سنگین به نسبت جنس داخلی از قیمت بیشتری برخوردار است اما با این وجود بخاطر کیفیت بیشتر و امکانات بیشتر مورد استقبال مشتری داخلی واقعه می شود اجناس قاچاق هم بخاطر قیمت تمام شده ارزان ونگرفتن گمرکی بسیار ارزان تر از جنس ایرانی عرضه می شود و بخاطر قیمت ارزان خود هر چند که از نظر کیفتی درسطح پایین تری از محصولات مشابه ایرانی است اما مورد استقبال طبقه های با سطح در امد پایین قرار می گیرد.
(اما ورود درامد نفتی زیاد در سال های گذشته و عدم سرمایه گذاری در بخش های مختلف باعث شد تا یک قدرت خرید زیادی برای طیقه ای خاصی از اجتماع بوجود اید)
این بازار رقابتی کاذب باعث می شود تولید کننده ایرانی که قدرت رقابت را ندارد با احساس خطر از دست دادن بازار داخلی دست به اقداماتی بزند از ان سو که تولید کنندگان داخلی طی سال ها بدون رقیب بوده اند قدرت افزایش کیفیت و نو اوری خود را از دست داده اند برای هیمن مجبور هستند که قیمت تمام شده جنس تولیدی خود را کاهش بدهند و یا ثابت نگه دارند از انجای که نمی توان قیمت انرژی و مواد اولیه را کاهش داد و برای تولید کننده که سال ها سود فراوانی برده است تحمل سود کمتر غیر ممکن است.
تنها راه باقی مانده کاهش نیروی کار و افزایش ساعت کار برای کارگران و کاهش دستمزد کارگران از یک سو و از سوی دیگر استفاده از مواد اولیه ارزان تر که به طور حتم از کیفیت کمتری از مواد اولیه گران تر برخورد دار است را در دستور کار خود قرار دهد که این کار ها باعث افت کیفیت و نارضایتی بیشتر مشتری و نیرو کار می شود.
اما متاسفانه دولت در سال های گذشته بخاطر تکیه و بر درامد نفتی زیادی که داشته بیش از اندازه بزرگ شده است . وبا گذشت زمان و تحریم های که بخاطر موارد سیاسی برای ایران بوجود امد وعدم مدیریت استراتزیک و راهبردی که هیچ گونه اینده نگری و سرمایه گذاری مناسب را انجام نداده است. باعث شده است که صنایع نفتی ایرانی دچاره فرسودگی و عقب افتادگی فن اوری شود و قیمت تمام شد هر بشکه نفت تا 14 برابر دیگر کشور های تولید کننده ان افزایش پیدا کند.
از طرف دیگر این تحریم ها باعث شده تا ایران نتواند نفت و گاز خود را به قیمت واقعی بفروشید و میزان در امد لازمه را به دست اورد.
برای هیمن دولت سعی بر جایگزین کردن در امدی دیگر بجای در امد کاهش یافته نفت و گاز برای خود را دارد در همین راستا دولت مالیات ها را افزایش و مالیات ها را سنگین تر ومتنوع تر کرده است این کار باعث تورم بیشتر و افزایش قیمت کالا می شود
باید به این مشگلات فاجعه دیگری نیز اضاف کنم و انهم برداشتن یارانه ها از انژری است که به خودی خود قیمت مواد اولیه ،دست مزده ها و قیمت تمام شده را حاصل می شود. طرح اقتصادی که اکنون مدتی است در کشور اجرا می شود بخشی از پیش شرط سازمان جهانی اقتصاد برای مذاکرات عضویت ایران است این پیش شرط شامل چند مورد دیگر از جمله برداشتن گمرک به صورت کامل و واقعی کردن قیمت ارز خارجی است .
برداشتن گمرکی برای کالا باعث سرازیر شدن کالا های خارجی می شود و عملا باقی مانده صنعت ایران نیز در اینده با مشگلات فراوانی روبرو خواهد شد. و عملا در اینده ما تنها می توانیم بروی نفت انهم در صورت نو سازی صنعت نفت ، صنایع دستی و کشاورزی ان هم باز در صورت نو سازی صنایع کشاورزی و تنها در مورد بعضی از محصولات تکیه کنیم

---

باید مدارس خصوصی برداشته بشه و اموزش برا همه یکسان باشه

---

[☭Nicola☭]

اقای نیکلا من در گذشته هم به شما گفتم تبلیغ و رواج اندیشه ها و عقاید کمونی در انجمن پذیرش ندارد. ما طبق قوانین کشورمون کار میکنیم وگرنه فیل_تر میشیم.

ولی نازیسم مثل اینکه پذیرش دارد.من کلا طرف دولتم واسه همین من چیزی نمی گم ف ی ت ر شیم. وبه نظرم دولت باید خصوصی ها رو تو

ایران محدود تر کنه این هم برای مردم خوبه هم برای خودش.دولت همون طور که گفتم تحت نظارت مطبوعات وزیر ذره بین مردمه اما سازمان

های خصوصی نه.هیچ کدوم زیر سوال نیستن.دولت استالین هیچ فساد اقتصادی نداشت وجدا از اندیشه های مذهبی نادرست استالین او

شخصی بود که به پاکی اقتصادی وحفظ منابع کشور اعتقاد داشت.

شما رو چه مبنایی میگین اقتصاد ایران کمونیستی است؟در ایران اصلا سوسیالیسم برقرار نیست چه برسه به کمونیسم.ایران نه سیاست

مزرعه اشتراکی(کالخوز)داره ونه سیاست نیپ ونه سیاست پولیت بورو.هیچ کدوم از این ها رو در ایران شاهد نیستیم.دولت ایران کلی بودجه

به سازمان ها وارگان های خصوصی داده نمونه اش بورس که ما آزادی سرمایه گذاری کنی.در کشور کمونیستی واقعی بورس وبانک وسرمایه

داری خصوصی ممنوعه اما شما تو ایران آززادی شرکت خصوصی بزنی وسرمایه داری کنی.میلیون ها شرکت خصوصی در ایران فعالند وبه

دولت وکشور ضربه می خوره با فعالیت اونا زیرا اکثرا قوانین رسمی دولتی رو رعایت نمی کنن وباعث میشه فاسد شن

20میلیون به 1/5 میلیون با کمک های شدید امریکا و انگلیس بتا منابع بیشمار ایران به زور به پیروزی رسید
ماشاالله ماشاالله

برتری نفرات رو قبول دارم اما تجهیزات آلمان قوی تر بود وانگلیس وامریکا کمکی نمی کردند واگر هم می گفتند کمک می کنیم بلف می

زدند.شوروی با سیاست های قدرتمند اجرا شده یک کشور صنعتی وابرقدرت شده بود.کمک های ایران هم ناچیز بود در مقابل کمک هایی که

به آلمان نازی می شد کم تر بود .چرچیل می خواست با درگیری شوروی وآلمان جفتشون از بین برن وهمراه امریکای جنایتکار جهان رو

استعمار کنه اما شوروی بسیار قدرتمند تر از اون چیزی شده بود که همه فکر می کردن ومتفقن توقع نداشتن شوروی فاتح جنگ شه وفکر

می کردن مثل جنگ جهانی اول حسابش رسیده میشه به هر نحوی اما شوروی از درون با زور محافظت می شد وکوچکترین انقلاب ضد

کمونیستی حتی بحثش نمی شد چه برسه به اقدام این یعنی قدرت تمام.

قتصاد فقط المان نازی طی 4 سال کشور را از یک کشور جنگ زده بیکار به ابر قدرت اروپا تبدیل کرد واین فجایع را سر کمونیست و شوروی اورد

اقتصاد آلمان مثل شوروی طی پنج سال پیشرفت کرد نه 4سال ودقیقا مشابه سیاست پنجساله استالین بود وهیتلر از شوروی استالین بای

پیشرفت تقلید میکرد.البته هیتلر این پیشرفت از لحاظ اقتصادی را بهتر جلوبرد و توانست تورم را از بین ببرد وقبول دارم آلمان نازی اقتصاد

عالی داشت.به نظر من تنها وجه مشترک آلمان نازی وشوروی سوسیالیسم بود وسوسیالیسم باعث پیشرفت دو کشور شد.

اوه اوه باز هم اقای نیکلا گفت اقتصاد کمونی یا همون دولتی خوبه. این جور اقتصاد ها پر فساد هست. اگر به اخر های دوران استالین و دیگر رهبران کمونی دقت کنید می بینید که فساد بسیار زیاد بوده.

دوران استالین ورهبان قدرتمند ومخالف فساد اقتصادی دولتی مثل مائو واستالین هیچ فسادی نبود وکشور تماما پیشرفت می کرد شما

تایپیک بمب اتم شوروی که همین قسمت هست رو ببین.استالین کشورش مدام در حال پیشرفت بود وسریع قدرتمند تر وقدرتمند تر می شد.

اما پس از دوران استالین وبویژه دوران گورباچف در شوروی فساد بوجود اومد چون شخص راس دولت کمونیستی به اقتصاد پاک کم تر اعتقاد

پیدا می کرد از این جهت اگه دیکتاتور کشور سرومایه داری دولتی شخص فاسدی باشد کل کشور به فساد کشیده می شود واین تنها بدی

سرمایه داری دولتی است.پس باید حزب شخص سالمی را برای دبیر حزب شدن انتخاب کنه اما گورباچف صلاحیتش را نداشت به دلایلی که

گفتم.

هروقت غربی ها مسئله ای درمورد فسادشوروی مطرح می کردن استالین در مقابل فساد های اونا رو فاش می کرد واز قضیه هیروشیما کلی

بر علیه امریکا استفاده کرد وفعالیت هسته ای کشورش رو تضمین کرد گرچه او خودش هنگام بمباران هیروشیما از قضیه خبر داشت اما

همکاری نکرد وجلوگیری هم نکرد.او می خواست از بدی های امریکا علیهش جبهه بگیره وبه نفع کشور خود قضیه رو تموم کنه اما اون وسط

چرچیل مشکل بود که اکثر حقه های استالین رو می فهمید وتاثیر رو کم می کرد.

---

باید مدارس خصوصی برداشته بشه و اموزش برا همه یکسان باشه

این خوبه منم موافقم یعنی آموزش دولتی این عالیه.

[FARID.SHOMPET]

اموزش دولتی به شرطی خوبه که امکانات و سرمایه در دست رس باشه. متاسفانه بیشتر مدارس و مراکز تحصیلی و دانشی ما از حداقل امکانات بهره مند هستن. و خیلی هاشون اصلا استاندارد نیستن از هر لحاظ که اندیشه کنید.