25-04-2013، 13:14
امام محمد غزالی :
بستانی که تماشاگاه عارف است کرانه ندارد ؛ و آسمان و زمین کرانه دارد!
بایزید بسطامی :
اگر عرش و آنچه در اوست ، در گوشه دل عارف گذر کند ، عارف از آن خبر نیابد.
ژنده پیل :
آن را دهد که خواهد. نه به گفت ماست و نه به کرد ما دهد و نه به خواست ما دهد.
به فضل و عنایت خویش دهد و آن را دهد که داند که باید داد.
بهاء ولد :
در هر دمی که ذکر می گویی ، به هوش باش تا ببینی که از تو چه آتشها می
جوشد و چه گلها می روید.
ذوالنون مصری :
از هر چه گذشت و از هر چه هنوز نیامده است ، اندیشه مکن و نقد وقت را باش.
عین القضات همدانی :
مجنون صفتی باید ، اولاً ، تا در دام لیلی تواند افتاد.
شمس تبریزی :
سبحان الله! همه فدای آدمی! و آدمی فدای خویش!
میبدی :
یکی در غرقاب ، یکی در آرزوی آب! نه غرقه آب سیراب ، نه تشنه را خواب!
واسطی :
هر سخنی که مستمع را مفلس نکند و هر دو عالم را از دست وی بیرون نکند ، آن
سخن به فتوای نفس می گوید.
از جنید بغدادی پرسیدند که «دل خوش کی بود؟» گفت : «آن وقت که او در دل
بود.»
خواجه عبدالله انصاری :
تجلّی حق ناگاه آید ؛ اما بر دل آگاه آید.
شمس تبریزی :
خنک آن که چشمش بخسبد و دلش نخسبد ، و وای بر آنکه چشمش نخسبد و
دلش بخسبد!
بستانی که تماشاگاه عارف است کرانه ندارد ؛ و آسمان و زمین کرانه دارد!
بایزید بسطامی :
اگر عرش و آنچه در اوست ، در گوشه دل عارف گذر کند ، عارف از آن خبر نیابد.
ژنده پیل :
آن را دهد که خواهد. نه به گفت ماست و نه به کرد ما دهد و نه به خواست ما دهد.
به فضل و عنایت خویش دهد و آن را دهد که داند که باید داد.
بهاء ولد :
در هر دمی که ذکر می گویی ، به هوش باش تا ببینی که از تو چه آتشها می
جوشد و چه گلها می روید.
ذوالنون مصری :
از هر چه گذشت و از هر چه هنوز نیامده است ، اندیشه مکن و نقد وقت را باش.
عین القضات همدانی :
مجنون صفتی باید ، اولاً ، تا در دام لیلی تواند افتاد.
شمس تبریزی :
سبحان الله! همه فدای آدمی! و آدمی فدای خویش!
میبدی :
یکی در غرقاب ، یکی در آرزوی آب! نه غرقه آب سیراب ، نه تشنه را خواب!
واسطی :
هر سخنی که مستمع را مفلس نکند و هر دو عالم را از دست وی بیرون نکند ، آن
سخن به فتوای نفس می گوید.
از جنید بغدادی پرسیدند که «دل خوش کی بود؟» گفت : «آن وقت که او در دل
بود.»
خواجه عبدالله انصاری :
تجلّی حق ناگاه آید ؛ اما بر دل آگاه آید.
شمس تبریزی :
خنک آن که چشمش بخسبد و دلش نخسبد ، و وای بر آنکه چشمش نخسبد و
دلش بخسبد!