یه جمله برای عشقت بنویس ...

[خانوم گل]

دیونه ای بابا دیگه از گفتن دوست دارم خسته شدم میخوام بگم میخوام خودمو برات بکشم و تمام نفسهامو از خدا میخوام که بعد از مرگم بده به تو .
چون یه عالمه میخوامت .
بوووووووووووووووووووووووووووووووس

اینم یه دونه قلبمونه چون قلب منو تو نداره هر دوتاش یکی شده و هر دوتامون توش هستیم .مث آلونکی که در آینده اذان ما میشه .

این دیگه عشق نیست...جنونه...مواظب باش...

عشقم میخوامت...

[msit723]

الو
عشقم کجایی؟؟ اینجایی؟؟اگه هستی جواب بده!!!!!!

فکر کنم عشقت تاریخه که همه جا هست

[خانوم گل]

بابا یه چیزی برای عشقش نوشته کم گیر بدین بهش...طفلی الان پشیمون میشه ازنوشتش...

[FARID.SHOMPET]

نه دوستان این در جست و جوی حقیقت رفیق منه من می شناسمش رګه پیام نوشتنش بګیره دیګه ول نمی کنه.
این عشق ما رو کسی ندیده؟؟؟؟

[خانوم گل]

عشقت کیه ؟بگو تا بگم دیدمش یانه!

[در جستجوی حقیقت]

نه دوستان این در جست و جوی حقیقت رفیق منه من می شناسمش رګه پیام نوشتنش بګیره دیګه ول نمی کنه.
این عشق ما رو کسی ندیده؟؟؟؟

فدات
به قول دوستان این عشق ما تاریخه ولی یه جا و دو جا نیست
باید بگردم جمعش کنم یه جا

[FARID.SHOMPET]

عشقت کیه ؟بگو تا بگم دیدمش یانه!

نه نمی ګم اګه بګم واسم و واسش حرف در میارن بده زشته نه نمیشه....

[خانوم گل]

داری نازمیکنی؟آدم نباید به حرف مردم زیاداهمیت بده...
اگه نمیگی پس چرااین سوالوپرسیدی؟

[مایسا]

دیونه ای بابا دیگه از گفتن دوست دارم خسته شدم میخوام بگم میخوام خودمو برات بکشم و تمام نفسهامو از خدا میخوام که بعد از مرگم بده به تو .
چون یه عالمه میخوامت .
بوووووووووووووووووووووووووووووووس

اینم یه دونه قلبمونه چون قلب منو تو نداره هر دوتاش یکی شده و هر دوتامون توش هستیم .مث آلونکی که در آینده اذان ما میشه .

این دیگه عشق نیست...جنونه...مواظب باش...

عشقم میخوامت...

کی میگه جنونه این ابراز علاقه شدیده اگه عاشق واقعی باشی درک میکنی .(قصد توهین ندارم)

[خانوم گل]

میدونم گلم...جنون وعشق شدی چه فرقی باهم دارن؟چرا مجنون مجنون شده؟ازعشق زیادی به لیلی که همون جنونه.




گفتی:
برای رسیدن به تو همیشه می مانم ، تا ابد
پرسیدم : واقعا ؟
خندیدی و گفتی : انگار نمی دانی چقدر دوستت دارم
روزی که رفتی
نوشته بودی :چون دوستت دارم ، می روم
خوب من
حیران مانده ام
کدام را باور کنم ؟
ماندنت ، حرفهایت ، یا دوست داشتنت را
به نظر می آید
تنها حقیقت قابل باور
رفتن تو بود
که آن را هم ، هنوز باور نکرده ام ....

---

عشق من رو به سوي فردا کرد و رفت
نامه هاي کهنه را تا کرد و رفت
خسته شد از من دلش طاقت نداشت
اشک چشمم مثل دريا کرد و رفت
از من و شادي من بيزار بود
گريه هايم را تماشا کرد و رفت
با حضورش غصه ها زخمي شدند
زخم غم ها را مداوا کرد و رفت
قلب من در دست او هم مي تپيد
قلب را خاک کف پا کرد و رفت
دل به زير پاي او فرياد زد
سر به سوي آسمان ها کرد و رفت
گفتمش چشم انتظارم تا ابد
انتظارم را چه زيبا کرد و رفت....