امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شایـــــــــــــد...

#61
بِہ اِنْتِهآےِ بُـפּدَنَمْ رِسیـבهـ اَمْ...


اَمآ...


اشک نِمی ریزَمْ...



پِنْهآטּ شُـבهـ اَمْ پُشْتِ لَبْـخنْدے کِہ בرْב می ڪــُنَـב!!!
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
پاسخ
 سپاس شده توسط Apathetic
آگهی
#62
ساده ی ساده ...


از دست می روند ..!


همه ی آن چیز ها که .....


سخت سخت ... به دست آمدند !..
پاسخ
 سپاس شده توسط Apathetic
#63
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingUndecidedSleepySleepySleepySleepySleepyAngryAngryAngryAngryUndecidedBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinTongueTongueTongueTongueWinkبا
پاسخ
 سپاس شده توسط Apathetic
#64
چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد
از لبان تو شنید :
”زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست “..
خوب، ولی اشتباه...
پاسخ
#65
ممنونم از شب رویا
که بازم وقت دلتنگی به دادم میرسه....!
ممنون از غم كه همیشه و هر جا با منه وتنهام نمی ذاره...
پاسخ
#66
پروانه شدن چه زيبا بود


وقتي با تو و عطر بودنت زندگي مي کردم.


دفتر شعرم به اعتبار حضورت هيچگاه با غبار اندوه مه آلود نشد.


اما...


دست تقدير تو را در من کشت


و من بعد از هجرتي سرد و غمگين از تمام آرزوهايم آرامگاهي ساختم


و آنجا بود که از ياد سهراب نيم اجازه اي گرفتم


و بر روي مزارت نوشتم:


"فقط تا تو هستي زندگي بايد کرد"
+من از اینجا פֿــوـاهــم رفت..

و فرقے هــم نمے ڪنـב فانـوــωـے בاشتـہ باشم یا نهــ!

 ڪـωـے ڪـہ میگریزב..

 از گُم شـבن نمے هــراـωــב..
 
پاسخ
#67
این نیـــــــــز ...

نه!

بزرگوارانه دروغ نخواهم گفت؛

این نیـــــــــز

نمیگذرد ...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شایـــــــــــــد... 7
پاسخ
#68
گفتمش:اغاز درد عشق چیست؟ گفت: اغازش سراسر بندگیست!

گفتمش: پایان ان را هم بگو؟ گفت: پایانش همه شرمندگیست!

گفتمش: درمان دردم را بگو؟ گفت: درمانی ندارد بی دواست!

گفتمش:یک اندکی تسکین ان؟ گفت: تسکینش همه سوز و فناست!

(:  ......  nobody  is  #perfect
پاسخ
#69
دوستم نداشت دروغ ميگفت

هر بار که بسراغم می آمد با گريه ميگفتم راستش را بگو اگر مهر بديگری داری ترا می بخشم .

و بار خنده ای ميکرد و ميگفت جز تو مهر بکسی ندارم. تا اينکه يکروز با گريه بسراغم آمد . گفت مرا ببخش بتو دروغ گفتم . دل بديگری دارم.

خنده تلخی کردم و گفتم من هم بتو دروغ گفتم

ترا نمی بخشم !!!!!

cryingcryingcryingcrying
+من از اینجا פֿــوـاهــم رفت..

و فرقے هــم نمے ڪنـב فانـوــωـے בاشتـہ باشم یا نهــ!

 ڪـωـے ڪـہ میگریزב..

 از گُم شـבن نمے هــراـωــב..
 
پاسخ
 سپاس شده توسط ashkyakhee
#70
.همیشه نباید همه چیز را توضیح داد...

وقتی کسی برای نداشته هایت بهانه میگیرد

بهتر است او را هم نداشته باشی تا به نداشته هایت اضافه شود....
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ
ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نت هاي آشفته
پاسخ
 سپاس شده توسط nazi98


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان