سکوت واژه ها

[ICe Angele]

لم گرفته آسمون * نمیخوام که گریه کنم * خنده به من نیومده * مجبورم که باور کنم * تو آسمونه بی کسیم * نیستی و پرسه میزنم * وقتی دله من میگیره * اسمتو فریاد میزنم * دلم میخواد بهت بگم * دوست دارم خیلی زیاد * اگه یه روز نبینمت * غم و غصه یادم میاد * اما وقتی پیشم میای * غم های قلبم میمیره * نمیدونم چرا ولی * بی خودی گریم میگیره * انگاری با تو بی دردم * وجودم رو بغض میگیره * اما وقتی آروم میشم * میبینم تو گریه ت گرفت * همین دیوونه بازی هات * از اول چشم مو گرفت * * * *

[ÐeaÐ GiЯl]

گـاهـﮯ دلمـ آنقـدر از زنـدگـﮯ

سیـر مـﮯ شـود ڪہ ؛

مـﮯ خـواهمـ تـا اوج آسمـاטּ پـرواز ڪنمـ

و روﮮ ابـرهـا دراز بڪشمـ !

آرامـ و آسـوده ؛

مثـل مـاهـﮯ حـوضمـاטּ ڪہ

چنـد روزیستــ روﮮ آبــ خـوابیـده استــ...

[*Nafas*]

با کسی باش که
وقتایی که دلت گرفته
حوصله نداری
ناراحتی
حس میکنی یه دنیا غم داری
بلد باشه شادت کنه
راه قلبتو بلد باشه
تنهات نزاه

[ICe Angele]

من به یک کلمه نیاز دارم .. یک حرف که مرا کامل کند



یک حرف که مرا بفهمد .. یک کلمه که همدم من باشد



یک کلمه که پشت و پناهم باشد .. یک کلمه که آرام جانم باشد



من... دلم یک آرزوی روشن میخواهد...



یک اتفاق شیرین...



من یک " تو " میخواهم....

[ÐeaÐ GiЯl]

یکــ فنجآن چاے داغ

وَ نگاهِ خیره اَمــ به آن

که عرق بــِ چهره فنجآن نشانده!

از این چاےِ داغ همــ کمترے آیا؟

که حتے ضجه هایمــ نیز مانعتــ نشد

چه رسد به عرقِ شرم کردنتـــ از هُرمــِ نگاهم!!!

[*Nafas*]

وفای شمع را نازم که بعد از سوختن ... به صد خاکستری در دامن پروانه می ریزد ...
نه چون انسان که بعد از رفتن همدم ... گل عشقش درون دامن بیگانه می ریزد
♥♥

[ÐeaÐ GiЯl]

سمفونی مرگ می سراید تمام ِ ذهن من .

و این قبرستان ِ تو خالی ِ دل است که مرا در خود چال می کند !

[ICe Angele]

گفتی : " تا شقایق هست ٬ زندگی باید کرد. "

شقایق هست ٬ تو نیستی. چه باید کرد ؟!

[*Nafas*]

امـ ـشـــــــــــ ـب بـ ـه رسـ ـم عـ ـاشـ ـقـ ـی یـ ـادیـ ز یـ ـاران مـ ـیـ ـکـ ـنـ ـم
در غربتی تاریک و سرد ، از غم حکایت میکنم
امشب وجودم خسته است ، از سردی دلهای سرد
آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد؟

[L.A.78]

بچه بودیم از آسمان باران می آمد

بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!!

بچه بودیم دل درد ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند

بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم ...

هیچ کس نمی فهمد....

بچه بودیم بستنیمان را گاز می زدند قیامت به پا می کردیم!

چه بیهوده بزرگ شدیم...
روحمان را گاز میزنند می خندیم