ارسالها: 1,242
موضوعها: 134
تاریخ عضویت: Oct 2011
سپاس ها 2915
سپاس شده 3454 بار در 1276 ارسال
حالت من: هیچ کدام
05-03-2012، 21:38
(آخرین ویرایش در این ارسال: 05-03-2012، 22:05، توسط ~SoLTaN~.)
در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد
در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد
ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان
سبزی صد چمن ، سرخی خون من ، سپیدی طلوع سحر ، به پرچمت نشسته
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
بمان که تا ابد هستیم ، به هستی تو بسته
ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان
در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد
---------------------------------------------------------
نابود باد کمونیسم نابود باد صیهونیسم
卐
卐
卐
卐
卐
卐
卐
卐
عضو گروه تاریخ انجمن
ارسالها: 1,242
موضوعها: 134
تاریخ عضویت: Oct 2011
سپاس ها 2915
سپاس شده 3454 بار در 1276 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ما برای پرسيدن نام گلی ناشناس ، چه سفرها کرده ايم .
چه سفرها کرده ايم .
ما برای بوسيدن خاک سر قله ها ، چه خطرها کرده ايم .
چه خطرها کرده ايم .
----------------------------------------
ما برای اينکه ايران خانه ی خوبان شود ، رنج دوران برده ايم .
رنج دوران برده ايم .
ما برای اينکه ايران گوهری تابان شود ، خون دلها خورده ايم .
خون دلها خورده ايم.
----------------------------------------
ما برای بوييدن بوی گل نسترن ، چه سفرها کرده ايم .
چه سفرها کرده ايم .
ما برای نوشيدن شورابه های کوير ، چه خطرها کرده ايم .
چه خطرها کرده ايم .
----------------------------------------
ما برای خواندن اين قصه ی عشق به خاک ، رنج دوران برده ايم .
رنج دوران برده ايم .
ما برای جاودانه ماندن اين عشق پاک ، خون دلها خورده ايم .
خون دلها خورده ايم .
----------------------------------------
ما برای روييدن گلهای سرخ در جهان ، چه سفرها کرده ايم .
چه سفرها کرده ايم .
ما برای رساندن پيام صلح در جهان ، چه خطرها کرده ايم .
چه خطرها کرده ايم .
----------------------------------------
ما برای اينکه دنيا خانه ی خوبان شود ، رنج دوران برده ايم .
رنج دوران برده ايم .
ما برای اينکه دنيا گوهری تابان شود ، خون دلها خورده ايم .
خون دلها خورده ايم.
-----------------------------------------------------------
کسی فایل صوتی این اهنگ را ندارد(باصدای اقای نوری)
نابود باد کمونیسم نابود باد صیهونیسم
卐
卐
卐
卐
卐
卐
卐
卐
عضو گروه تاریخ انجمن
ارسالها: 542
موضوعها: 131
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 8577
سپاس شده 6103 بار در 2686 ارسال
حالت من: هیچ کدام
من ازین قولایه الکی به کسی نمیدم اگه هم بدم تا اخرش پاش وا میستم
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
ارسالها: 224
موضوعها: 52
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 542
سپاس شده 862 بار در 271 ارسال
حالت من: هیچ کدام
07-03-2012، 18:29
(آخرین ویرایش در این ارسال: 07-03-2012، 18:30، توسط AFEE BOZORG.)
روزی ز تویله الاغی به برون خاست / واندر طلب یونجه سرو پا بیا راست
به راستی سم نظر کرد و چنین گفت/ امروز همه روی صحرا زیر سم ماست
بر دور چو دو کنم از نظر خویش/میبینم اگر یونجه ای اندر ته صحراست
بر سر بارم یکی پشه بجنبد / جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
بسیار خری کرد و زتقدیر نترسید/ بنگر که این چرخ جفا پیشه چه بر خاست
ناگاه ز چراگاه یکی سخت الاغی / جفتک ز قضای بد بگشاد براو راست
بر بار الاغ آمد آن جفتک خر دوز / وز روی پشتش به سوی خاک فرو کاست
بارش بیفتاد و بغلتید چو یک خرس / آن گاه پا وسم خویش بگشود از چپ از راست
گفتا این که عجب است زیابو و زقاتر/ این جفتک و تیزی و پریدن از کجا خاست
پشتش نگاه کرد و بار خویش بر او دید/ گفتا که ز نالیم که از ماست که بر ماست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواهش میکنم حذف نکنید چون نه تکراری نه بی کیفیت
خودم سرودمش...
به سه چیز تکیه نکن
غرور، دروغ و عشق
آدم با غرور می تازد
با دروغ می بازد
و با عشق می میرد
ارسالها: 1,705
موضوعها: 116
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 2019
سپاس شده 7492 بار در 2207 ارسال
حالت من: هیچ کدام
07-03-2012، 18:34
(آخرین ویرایش در این ارسال: 07-03-2012، 18:43، توسط serpico.)
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست / واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
راستی بال نظر کرد و چنین گفت: //«امروز همه روی زمین زیر پر ماست،
بـر اوج فلک چون بپرم -از نظـر تــیز- /میبینم اگر ذرهای اندر ته دریاست
گر بر سر خـاشاک یکی پشّه بجنبد /جنبیدن آن پشّه عیان در نظر ماست.»
بسیار منی کـرد و ز تقدیر نترسید/ بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست:
ناگـه ز کـمینگاه، یکی سـخت کمانی،/ تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست،
بـر بـال عـقاب آمـد آن تیر جـگر دوز / وز ابر مر او را بسوی خاک فرو کاست،
بر خـاک بیفتاد و بغلـتید چو ماهی / وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست،
گفتا: «عجب است! این که ز چوب است و ز آهن! / این تیزی و تندیّ و پریدنش کجا خاست؟!»
چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید/ گفتا: «ز که نالیم که از ماست که بر ماست.»