ارسالها: 2,158
موضوعها: 89
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 12094
سپاس شده 17465 بار در 8411 ارسال
حالت من: هیچ کدام
مشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
از تو
خلاصه کردم
ای کاش می شد
یک بار بگویم ” دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم ”
ای کاش فقط
تنها همین یک بار
تکرار می شد!
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15380 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
چــشمــان تــــــــــــــو
تمام زنــدگی من
نــیـمـه جــان مــی شــوم
وقــتـی چــشـمک مــی زنـی
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24894 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
[b]ببـــیــــــن
این اسمش دلــــــه !
اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی
اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه …
میشد مغــــــــز !
دلـــــه ..
نمی فهمــــــه … !
خواستم اطلاع بدم....[/b]
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15380 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است
و بهترین قسمت زندگی داشتن
کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد . . .
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24894 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
کجا بــودی وقتی برات شکستـم یخ زده بود شـاخه گُلم تو دستـــم
کجــا بـودی وقتــی غریبــی و درد داشت مـن تنها رو دیوونه میـــکـرد
کجــا بودی وقتی کنـار عکســـات شبا نشستم به هوای چشمـــات
کجا بــودی ببینی مــن میســـوزم عیــن چشــات سیـاهه رنـگ روزم
ســـرزنشــــای مردمـــو شنیـــدم هــر چــی که باورت نمیشه دیـدم
کنـــایه هــاشونــو به جون خریدم نبــود ستــاره ام شبـا گریه چیـدم
کجا بودی وقتی اشکــام میریخت خون جای گریه از چشام میـریخت
کجـــا بودی وقتـــی آبـــروم مـــرد امــا به خـاطر چشات قسم خـورد
کجـــا بودی وقتی که پرپر شـــدم سوختم و از غمت خاکستر شدم
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24894 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت
باز من ماندم و یك مشت هوس
باز من ماندم و یك مشت امید
یاد آن پرتو سوزنده عشق
كه ز چشمت به دل من تابید
باز در خلوت من دست خیال
صورت شاد ترا نقش نمود
بر لبانت هوس مستی ریخت
در نگاهت عطش طوفان بود
یاد آن شب كه ترا دیدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من دید در آن چشم سیاه
نگهی تشنه و دیوانه عشق
یاد آن بوسه كه هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
یاد آن خنده بیرنگ و خموش
كه سراپای وجودم را سوخت
رفتی و در دل من ماند به جای
عشقی آلوده به نومیدی و درد
نگهی گمشده در پرده اشك
حسرتی یخ زده در خنده سرد
آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از كف ندهم آسانت
ترسم این شعله سوزنده عشق
آخر آتش فكند بر جانت
ارسالها: 3,918
موضوعها: 325
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 6360
سپاس شده 15380 بار در 6331 ارسال
حالت من: هیچ کدام
آفتاب که میتابد،پرنده که میخواند و نسیم که می وزد،با خودم میگویم حتما حال تو خوب است که جهان این همه زیباست!
ارسالها: 1,877
موضوعها: 34
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 5513
سپاس شده 6600 بار در 3565 ارسال
حالت من: هیچ کدام
از هــَر کهـ خجالــَت بکشــَم از خودم که نمیتــَوانم!
صادقانهـ میگویــَم به دِلـــَم: دِلــَکمـــ .. مـ ـُحتاج در آغوشــ گرفتـَنشــ نباش...
به دِلــَت میمآنـ ــَد هاااااا...!