امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زندگی نامهی کورش کبیر

#1
Lightbulb 
کوروش دوم (به پارسی باستان: ) که به کوروش بزرگ و کوروش کبیر مشهور است. بنیانگذار و نخستین شاه شاهنشاهی
هخامنشی بود که در بین سالهای ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گستردهای از آسیا حکومت میکرد. کوروش در استوانه خود که در بابل کشف شده،
« فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نواده کوروش، شاه بزرگ انشان، نواده چیشپیش، شاه بزرگ انشان، از خانوادهای که همیشه پادشاه بودهاست » خودش را
معرفی میکند. به گفته هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشتهاست و بهجز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانستهاند
و گزارش دادهاند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بودهاست. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر میدانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند
رواج این روایت ریشههای سیاسی داشتهاست و هدفش این بوده که از بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمهمادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی
پارسها آشتی دهد و اصولاً رابطهای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه میدانند. ولی اخیرا سندی از کیش در بابل منتشر شده
که مورخ نوزدهم ماه ارشسمنه در سال نهم سلطنتی کوروش است که برابر با ۴ دسامبر ۵۳۰ قبل از میلاد می شود. از اینرو به نظر میرسد جنگ با ماساگت
ها در اواخر (دور) سال ۵۳۰ قبل از میلاد رخ داده باشد. ولی اخیرا سندی از کیش در بابل منتشر شده که مورخ نوزدهم ماه ارشسمنه در سال نهم سلطنتی
کوروش است که برابر با ۴ دسامبر ۵۳۰ قبل از میلاد می شود. از اینرو به عقیده داندامایف جنگ با ماساگت ها در اواخر (دور) سال ۵۳۰ قبل از میلاد رخ
داده است.
کوروش بزرگ 2
درباره کودکی و جوانی کوروش و سالهای اولیه زندگی او روایات متعددی وجود دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کردهاند، اما
شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه دادهاند، بیشتر شبیه افسانهاست. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل میکند.
ولی فقط یکی از آنها را معتبر میداند. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد مسیح یک سلسله داستانهای متفاوت درباره کوروش نقل
میشدهاست.
کوروش ابتدا علیه شاه ماد طغیان کرد و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمکهایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح
کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و بهسوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت
،« سغد » ،« باختر » ،« خوارزم » ،« هرات » ،« زرنگ » ،« پارت » فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و بهسوی
لشکر کشید. جزئیات این جنگها در تاریخ ثبت نشدهاست و اطلاع کمی درباره کیفیت این نبردها وجود دارد. « ارََخواتیش » و « ثهتَگوش » ،« گندار »
در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیده پژوهشگران، فتح بابل بدون
جنگ بودهاست و توسط یکی از فرماندهان کوروش بهنام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹
پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطه عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرتهای درگیر در آسیای غربی شد و زمینه بازگشت
یهودیان تبعیدی به میهنشان در اسرائیل را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستشگاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و
نقرهای را که نبوکدنصر از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد.
استوانه کوروش پس از شکست دادن نبونعید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزله سند و شاهد تاریخی پرارزشیاست. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل
متحد استوانه کوروش را به همه زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.
هرودوت گزارش میدهد که کوروش در جنگ با ماساگتها کشته شد؛ ولی این دیدگاه را اکثر مورخان جدید رد میکنند و معتقدند که داستان هرودوت
ساختگی است. تنها منبع موثق کهنی که غیرمستقیم به مرگ کوروش اشاره میکند، دو لوح و سند گلی یافتشده در بابل است که نخستین آن مربوط به
را نشان میدهد. سند دوم که مربوط به سی و یکم اوت ۵۳۰ پیش از « نهمین سال کورش، شاه کشورها » دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است که تاریخ آن
را بر خود دارد. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان میدهند که « سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها » ، میلاد است
کوروش در فاصله بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشتهاست و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تختنشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل
رسیدهاست.
منابع زندگانی کوروش
مهمترین منابع کلاسیک برای زندگانی کوروش، هرودوت، گزنفون و کتزیاس است. مهمترین منابع شرقی، رویدادنامه معروف نبونئید، شاه کلدانی است که از
منابع تاریخنگاری درباره هخامنشیان شامل هرودوت و کسنوفون بهویژه آناباسیس (یا
[4]کوروش شکست خورد و گزارش خود کوروش، استوانه کوروش است.
بازگشت دههزار تن)، کتزیاس و مورخان اسکندر مقدونی، آریان، کوینت کورس، دیودور سیسیلی و همچنین نویسندگان اخیرتر مانند اثر پلوتارک و اثر آشیل
(یا آیسخولوس)، پارسیان و بطلمیوس از دیدگاه جغرافیای تاریخی و البته استرابون و پلینیوس پارههایی از آثار نویسندگان نهچندان برجسته یونانی، عهد
عتیق (بویژه کتاب استر، عزرا، نحیما) نیز دارای آگاهیهایی از هخامنشیان هستند و نیز آثار اخیر سده چهارم از پاپیروسهای آرامی و سکههای فلسطینی
نیز شامل این منابع میشوند. همچنین یکی از مهمترین سندهای معتبر در بررسی زندگانی کوروش، رویدادنامه نبونعید است که به شرح نبرد و پیروزی
[5]کوروش بر آخرین پادشاه مادها میپردازد و همچنین در متن این سند به سایر نبردهای کوروش و به ویژه نبرد بابل اشاره شدهاست.
از میان منابع کهن، نوشتههای هرودوت تاحدودی قابل اعتماد است و پژوهشهای نوین باستانشناسی هم در پارهای از موارد، گفتههای او را تأیید
اما نوشتههای کتزیاس جنبه داستانسرایی و تفریحانگیز دارند و تقریباً در تمامی مواردی که هرودوت و کتزیاس درباره واقعه یکسانی صحبت
[6]میکنند.
[7]کردهاند، گفتههای آنان بسیار با هم اختلاف دارند و در مواردی که بتوان این اختلافها را از روی منابع دیگر بررسی کرد، گفتههای کتزیاس نادرست است.
کتزیاس ادعا میکند که از سالنامههای رسمی ایرانی و مشاهدات شخصیاش به عنوان پزشک دربار در نوشتن کتابش استفاده کردهاست ولی بررسیهای
بیشتر نشان داده که وی حتی به زبانهای شرقی آشنا هم نبودهاست. اگر کتزیاس از سالنامههای رسمی استفاده میکرد، ممکن نبود آنچه را که نمیداند
که وجود آنها در سالنامههای رسمی، محال محض است. با این حال، نمیتوانیم تماماً از نوشتههای کتزیاس « میداند » نداند ولی در عوض چیزهایی را
صرفنظر کنیم زیرا وی زمان درازی را در ایران هخامنشی بسر برد و با هخامنشیان زیادی رابطه داشت و روایات زیادی را شنیدهاست و گاهی در بین مطالب
[8]بیارزشی که نقل میکند، یک نام یا روایتی یافت میشود که محال است خود او جعل کرده باشد.
گزنفون در شرح احوال کوروش، کتابی به نام کورشنامه نوشته که نتیجه تخلیات وی است و حالتی داستانی دارد. کوروشنامه رمانی سیاسی درباره پرورش
[9]جوانان و آموزش فرمانروایی آرمانی برای فرمانرانی و پیشبرد یک سرزمین با خودکامگی خردمندانه در برابر بندگانی فرمانبردار و ستایشگر است.
کورشنامه نمودار بارزی از گرایش گزنفون به اندرزگویی بوده و نظرها و عقاید سلطنتخواهی وی را نشان میدهد. این کتاب در زمره رمانهای تاریخی و
اخلاقی محسوب میشود با این وجود، نمیتوان نوشتههای آن را در بررسی تاریخی کنار نهاد زیرا کلیات و ترتیب وقایع با دیگر منابع تاریخی همخوانی
[10]دارد.
کوروش بزرگ 3
نام
نوشتار اصلی:
من کوروش، شاه هخامنشی » نوشته حکاکیشده به زبان پارسی باستان، عیلامی و زبان اکدی بر ستون پاسارگاد
.« هستم
نام کوروش در منابع مختلف به صورتهای گوناگونی ذکر
شدهاست. در سنگنبشتههای هخامنشی که به خط و زبان
« کوروش » یا « کورو » پارسی باستان نگاشته شدهاند، بصورت
(به پارسی باستان: ) و در صیغهٔ
خوانده میشد. در نسخه عیلامی « کورائوش » مضافٌالیه
نوشته « کورِش » و در متون اکدی « کوراش » سنگنبشتهها
« کورِش » و « کورُش » شدهاست. این نام در تورات بصورت
میگفتهاند که « کورُس » ضبط شده و در زبان یونانی آن را
یا « سایروس » همین نام با اندکی اختلاف در اروپا
از مورخین سدههای
[11]خوانده میشود. « سیروس »
اسلامی، ابوالفرج بن عبری در کتاب مختصر الدول و
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه عن القرون الخالیه نام این
مسعودی در مروجالذهب و معادنالجوهر ،« کورُش » شاه را
« کوروش » و حمزه اصفهانی نیز در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا « کِیرُش » طبری در تاریخ الرسل و الملوک و ابن اثیر در تاریخ کامل ،« کورُس »
[12]نوشتهاند.
[13]بودهاست. مشکل بتوان گفت که این پندار بر چه پایهای استوار بودهاست. « خورشید » بنا به نوشته پلوتارک، نام کوروش در زبان پارسی باستان به معنای
بچه، » و رودیگر اشمیت عقیده دارد که معنی آن ممکن است به معنی
[14]
از سوی دیگر، برخی از پژوهشگران، نام کوروش را برگرفته از رود کُر میدانند
[15]معنا دهد. « تحقیرکننده دشمن در مباحثه کلامی » باشد و محتملتر است که به معنی « نوجوان، جوان
است. در زبان پارسی « پسر و پسربچه » بهمعنای « کوُر » در نامهای خاص مردان، بسیار رایج و معمول است؛ در کردی « کور » در لهجههای ایرانی ریشه
آمدهاست،
[16]« نوزاد اسب » و « نوزاد حیوانها » به معنای « کورَک » یا بچه گوساله و بچه شتر است. در زبان پهلوی واژه « اسب کوچک » به معنای « کُرَه »
[17]است. به نظر میرسد نام پارسی باستان کوروش از این ریشه پدید آمده باشد. « گوساله نر » به معنای « کور » در زبان اوستا نیز
تبار و خانواده
هخامنش
شاه پارس
پیشچیش
شاه پارس
آریارمنه
فرماندار پارس
کوروش یکم
شاه انشان
آرشام
فرماندار پارس
کمبوجیه یکم
فرماندار انشان
گشتاسپ
شاهزاده
کوروش دوم
شاه ایران
داریوش یکم
شاه ایران
کمبوجیه دوم
شاه ایران
بردیا
شاهزاده
آرتیستون
شاهدخت
رکسانا
شاهدخت
آتوسا
ملکه
نیای کوروش برای چندین نسل بر قبایل پارس حکمرانی میکردهاند که از حکاکیها و گزارشهای تاریخ معاصر کوروش هویدا است. در سنگنبشته کوروش
کوروش، شاه بزرگ، پسر کمبوجیه، شاه » یا « کوروش، شاه بزرگ، شاه هخامنشی » ،« من کوروش شاه هستم، شاه هخامنشی » : در پاسارگاد آمدهاست
و
[18]« کوروش، شاه تمام جهان، شاه سرزمین انشان، پسر کمبوجیه، شاه سرزمین انشان » : در حکاکیهای شهر بابل از اور اینگونه شروع میکند .« هخامنشی
کوروش بزرگ 4
فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ شهر انشان، نواده کوروش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان نواده چیش پیش، شاه بزرگ، شاه » در استوانه کوروش، کوروش خودش را
[20][19]معرفی کردهاست. « شهر انشان، از خانوادهای که همیشه پادشاه بودهاست
تندیس کوروش بزرگ در پارک المپیک سیدنی.
به گفته هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشتهاست. بهجز کتزیاس، دیگر
نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانستهاند و
گزارش دادهاند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بودهاست.
اما برخی
[22][21]برخی از پژوهشگران امروزی این روایت را معتبر میدانند.
دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشههای سیاسی داشتهاست و هدفش
این بوده که از بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمهمادی بسازد تا
مادها را با فرمانروایی پارسها آشتی دهد و اصولاً رابطهای بین ماندانا دختر
[25][24][23]آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه میدانند.
والتر هینتس در این زمینه بررسیهایی انجام داده و معتقداست که
بهسادگی میتوان به این نتیجه رسید که ماندانا مادر کوروش نبودهاست،
البته برای رسیدن به این مقصود باید اندکی به تاریخ ماد بازگردیم:
هووخشتره، شاه ماد پس از اتحاد با بابلیها در سال ۶۱۲ قبل از میلاد،
نینوا پایتخت آشور را فتح کرد. وی در سال ۵۸۵ قبل از میلاد نیز همچنان
فرمانروا بود و در این زمان با الیاتس شاه لودیه و پدر کرزوس در غرب
آسیای صغیر در حال جنگ بود. هرودوت مینویسد که در حین جنگ،
دو طرف جنگ، وحشتزده از کسوف، .« روز ناگهان تبدیل به شب شد »
دانش اخترشناسی تاریخ دقیق این
[26]بیدرنگ تصمیم به صلح گرفتند.
[28][27]واقعه را روز ۲۸ ماه مه سال ۵۸۵ پیش از میلادی تعیین میکند.
هووخشتره ۴۰ سال بر ماد فرمانروایی کرد که ۲۸ سال آن را زیر
فرمانروایی سکاهای کیمری گذراند. بنابراین آستیاگ، پسر هووخشتره،
احتمالاً در ۵۸۴ پیش از میلاد جانشین پدر شدهاست زیرا هرودوت ۳۵ سال فرمانروایی را به آستیاگ نسبت میدهد و میدانیم که او در سال ۵۵۰ پیش از
میلاد از کوروش شکست خورد. به هر روی، آستیاگ به هنگام به تختنشینی مردی میانسال بودهاست و به این ترتیب میتوانسته در حدود سال ۵۸۵
دختری دمبخت داشتهباشد و اگر فرض کنیم که خوابهای نگرانکنندهاش را درست در آغاز پادشاهیاش دیده باشد، ماندانا میتوانسته پسری که گفته
میشود کوروش است –اگر خیلی زود در نظر بگیریم– در سال ۵۸۳ پیش از میلاد به دنیا آورده باشد. اما در این هنگام کوروش تاریخی ۱۷ ساله بودهاست
زیرا در ۶۰۱ پیش از میلاد چشم بهجهان گشوده بود. این نکته را علاوه بر نوشتههای دینون و ژوستین، کتاب دانیال نیز به صراحت بیان میکند و مینویسد
[29]که کوروش، فاتح بابل به هنگام پیروزی در نبرد بابل [ ۵۳۹ پیش از میلاد] ۶۲ ساله بودهاست.
سیسرون به استناد دینون، مورخ یونانی گزارش میدهد که کوروش در چهل سالگی شاه شد و ۳۰ سال سلطنت کرد. از آنجا که او در ۵۳۰ قبل از میلاد
[30]مسیح درگذشت، در حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد به دنیا آمده و در ۵۵۹ پیش از میلاد جانشین پدرش به عنوان شاه پارس شدهاست.
داندامایف به استناد هرودوت میگوید که کوروش با کاساندان، شاهزاده هخامنشی ازدواج کرد و ۲ پسر بهنامهای کمبوجیه دوم و بردیا داشت و صاحب سه
[31]دختر به نامهای آتوسا، آرتیستونه و احتمالاً رکسانا بود.
کوروش بزرگ 5
کودکی و نوجوانی
نوشتار اصلی:
نقاشی دوران کودکی کوروش، اثر سباستیانو ریچی.
درباره کودکی و جوانی کوروش و سالهای اولیه زندگی او روایات متعددی وجود میدارد؛
اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کردهاند، اما شرحی که آنها دربارهٔ
ماجرای زایش کوروش ارائه دادهاند، بیشتر شبیه افسانهاست. هرودوت در مورد دستیابی کوروش
ولی فقط یکی از آنها را معتبر میداند که این داستان
[32]به قدرت، چهار داستان نقل میکند.
طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا چهارم
[33]هم از نظر داندامایف دارای عنصرهای فولکلور است.
[34]پیش از میلاد مسیح یک سلسله داستانهای متفاوت درباره کوروش نقل میشدهاست.
بنا به گفته هرودوت، آستیاگ (پدربزرگ کوروش) شبی در خواب دید که از دخترش آنقدر آب
خارج شد که کشور ماد و تمام آسیا را غرق کرد. مغها خواب وی را چنین تعبیر کردند که فرزند
دخترش روزی بر تمام آسیا چیره خواهد شد. از این روی، وی دخترش ماندانا را به یکی از
بزرگان پارس به زناشویی داد. پس از تولد نوهاش، وی خواب دیگری دید که تاکی از بدن ماندانا
روئیده و تمام آسیا را فراگرفتهاست پس او فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام هارپاگ
سپرد و دستور داد که کودک را نابود کند. هارپاگ، کوروش را به یکی از چوپانهای شاه به نام
میترادات (مهرداد) داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند
تا طعمه ددان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سِپاکو از موضوع
باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او،
فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را
پذیرفت و جسد مرده فرزندش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. هارپاگ هم جسد پسر چوپان را با اسمی دیگر در
[35]مقبره شاهی دفن کرد.
سالها بعد هنگامی که کوروش ده ساله شده بود و با کودکان بازی میکرد، آن کودکان وی را به عنوان پادشاه برگزیدند. وی در میان بازی، دستور داد یکی از
کودکان را تنبیه کنند. پدر آن پسر به نام آرتمبارس نزد آستیاگ شکایت کرد و اظهار داشت که یکی از بردگان وی فرزند درباریان را چوب زدهاست. کوروش
را نزد آستیاگ فرستادند تا تنبیه شود. شاه با مشاهده کوروش و شباهت وی با افراد خانواده چنین سوءظن برد که مبادا او کوروش نوه خودش باشد. شاه
طفل » : چوپان را تهدید کرد که اگر حقیقت را نگوید شکنجه خواهد شد و وی حقیقت را بیان داشت. پس از آن، شاه هارپاگ را احضار کرد و از وی پرسید
پس از آنکه طفل را به خانه بردم، خواستم طوری رفتار کنم که امر تو » : هارپاگ با دیدن چوپان پاسخ داد که «؟ دخترم را که به تو سپرده بودم، چگونه کشتی
او گفت حالا که طفل زنده مانده باید خدا را شکر کرد و ضیافتی داد و از هارپاگ خواست به این میهمانی «. اجرا شده باشد و قاتل پسر دخترت هم نباشم
بیاید و فرزندش را هم همراه بیاورد. بدین ترتیب که او را برای صرف شام دعوت کرد و بدون آنکه وی خبردار شود از بدن فرزندش که همسن کوروش بود،
غذایی تهیه کرد و به خورد پدرش داد.
مدتی بعد آستیاگ بار دیگر به جادوگران و کاهنان روی آورد و از آنها سوال کرد که آیا هنوز باید از آن خطر از جانب نوادهاش بترسد یا خیر؟ آنها پاسخ دادند
که رویای شاه هماکنون تعبیر شدهاست برای آنکه کوروش هنگامی که با کودکان دیگر بازی میکرد به عنوان شاه انتخاب شد. بنابراین دیگر نیاز نیست از وی
[36]بترسد. پس از آن آستیاگ آرام گرفت و نوادهاش را به پارس نزد پدر و مادرش فرستاد.
تقریباً همه جماعات متمدن از همان دورههای اولیه در اشعار و افسانهها، قهرمانانی از قبیل شاهان و بنیانگذاران مذاهب و سلسلههای سلطنتی و بطورکلی
قهرمانان ملی خود را ستودهاند. شباهت بهتآور و گاه یکسانبودن این افسانهها در میان اقوام مختلف که اغلب از هم فاصلههای زیادی دارند، از دیر باز معلوم
داستان هرودوت از تولد کوروش، نهتنها همانندهایی در
[37]بوده و در سبک و روال این نوع افسانههای ولادت معمولاً شباهتهایی به چشم میخورد.
داستانهای تولد شخصیتهای تاریخی دیگر مانند حکایت کودکی موسی و کودکی سارگن بزرگ (بنیانگذار بابل) دارد، بلکه درباره دودمانهای شاهی در
تاریخ ایران نیز نظیر چنین داستانهایی موجود است که داستان کوروش اولین آنهاست. داستان زادن و جوانی اردشیر بابکان نخستین پادشاه دودمان ساسانی
[38]نیز همانند داستان کوروشاست.
جنگ با مادها
اسناد موجود از منابع میخی بینالنهرین حکایت از آن دارند که کوروش پس از به تختنشینی در پارس، با بابل روابط سیاسی برقرار کرد تا از جانب غرب،
خیالش آسوده باشد و احتمالاً همزمان توجه خود را به شرق و شمال ایران نیز معطوف کردهبود. کوروش برای رهایی از یوغ مادها لشکرکشی خود را با حمله
به دژ مادی پاسارگاد آغاز کرد و به گفته هرودوت، تنها سه طایفه از شش طایفه ساکن پارس، به شورش او پیوستند امام از قرار معلوم، وی تعدادی از نجبای
در این شورش، نبرد سختی درگرفت، نیکولاس دمشقی گزارش میدهد که در ابتدا اوضاع جنگ اصلاً به سود سپاه کوروش
[39]مادی را بهطرف خود کشید.
نبوده و پارسها از برابر مادها که ار نظر تعداد سپاهیان، وضع بهتری داشتند گریخته بودند. زنان پارسی با دیدن مردانی که در حال فرار بودند بر آنان بانگ
[40]زدند که آیا میخواهید دوباره به همان جایی بروید که از آنجا بهدنیا آمدهاید؟ این رفتار زنها باعث شد مردان با سرسختی بیشتری بجنگند و فائق آیند.
کوروش بزرگ 6
کوروش احتمالاً توانستهاست ظرف دو سال بعدی، کلیه نیروهای مادی را از پارس بیرون کند. به گفته هرودوت، هنگامی که آستیاگ شنید که کوروش برای
جنگ آماده میشود، قاصدی را نزد وی فرستاد و او را به دربار احضار نمود. کوروش پاسخ داد خیلی زودتر از آنچه انتظار میرود در آنجا حاضر خواهم شد.
آستیاگ در سال ۵۵۰ پیش از میلاد همه نیروهای کمکی خود را از شمال و شرق ایران برای
[41]این عدم اطاعت کوروش از آستیاگ نشان یک طغیان بود.
آستیاگ سپاه خود را بهکار گرفت و بهسوی کوروش، شاه انزان، تاخت تا او را از پای » : لشکرکشی نهایی فرخواند. رویدادنامه نبونعید گزارش میدهد
[42].« درآورد
هارپاگ فرماندهی سپاهیان ماد را برعهده داشت و بنابر روایت هرودوت، هارپاگ که آستیاگ شدیدا او را تنبیه کرده بود، تصمیم گرفت که از شاه انتقام
بخشی از سپاهیان مادی به کوروش پیوستند و بقیه، راه فرار پیش
[43]«. سپاه آستیاگ در میان جنگ سرکشی کرد » : بگیرد. رویدادنامه نبونعید مینویسد
گرفتند و آستیاگ برای دفاع از پایتختش هگمتانه، شخصاً فرماندهی باقیمانده سپاهش را برعهده گرفت اما ناچار شد از برابر کوروش به دژ شهر پناه برد و
کوروش با وی رفتاری .« آستیاگ اسیر شد و مادها او را تسلیم کوروش کردند » رویدادنامه نبونعید گزارش میدهد که
[44]شهر تسلیم کوروش شد.
زر و سیم و همه گنجینه را از » جوانمردانه داشت و زندگی آخرین شاه ماد را بدو بخشید و او را به هیرکانیا [گرگان امروزی] تبعید کرد و خود کوروش
او پس از پیروزی سال ۵۵۰ پیش از میلاد بر مادها، به بخش بزرگی از ایران دست یافت اما به حریم خاندانهای حاکم .« هگمتانه برداشت و به انزان برد
تعدی نکرد بلکه صرفاً آنها را دستنشانده پارس کرد. وی سپس به سمت غرب آمد و در آوریل ۴۷۰ پیش از میلاد به منطقه میانرودان وارد شد تا
او بر شاه آنجا پیروز شد، گنجینهاش را از آن خود کرد و نیروهای خود » . سرزمینهایی که مادها در جنگ با آشورها از آن خود کرده بودند را مطیع خود کند
[45].« را بر آنجا گمارد
کوروش پس از تسخیر ماد، رسماً خود را فرمانروای ماد خواند و لقب شاهان ماد را به خود اختصاص داد، اما در عمل سرزمین ماد توسط یک فرماندار پارسی
اداره میشد. پارسها سیستم اداره کشور را از مادها به عاریت گرفتند که خود آنها نیز بسیاری از شیوههای آن را از آسوریها به عاریت گرفته بودند. درون
حیطه و قلمرو امپراتوری هخامنشی، سرزمین ماد، دقیقاً پس از خود پارس رتبه دوم را داشت. بنابراین یونانیان، یهودیان، مصریها و سایر مردمان دنیای
قدیم، سقوط ماد را در حقیقت جانشینی کوروش به جای آستیاگ میدانستند و پارسیها را مادی میدانستند و تاریخ پارس را توالی و دنباله تاریخ ماد تلقی
میکردند. هر چند هرودوت در بخشهای پژوهشی کارهایش، با کمال دقت بین آداب و رسوم مادها و پارسها تفاوت قائل میشود، ولی در فصولی که به
افسانهها و داستانها میپردازد، شیوههای این دو را با یکدیگر مخلوط میکند و درهم میآمیزد. تئوگنیس و سیمونیدس و سایر شاعران یونانی نیز پارسیها را
[46]اهل ماد خواندند. منابع مصری و نیز سایر منابع نیز پارسیها را مادی خواندهاند.
فروپاشی فرمانروایی لیدیه
موقعیت لیدیه و مرز آن با ماد.
پس از فتح همدان توسط کوروش و اسیر شدن آستیاگ، شوهرخواهر
کرزوس شاه لیدیه، وی بسیار نگران بود که رقیب تازهای پیدا کند و
کوروش به سرزمینهای به ارث رسیده از ماد قناعت نکند و آهنگ گرفتن
سراسر آسیای صغیر را داشته باشد. از اینروی تصمیم گرفت که نگذارد
رقیب تازهنفس قوی گردد و برای اطمینان خاطر، از چند پیشگوی مشهور
یک سوال آزمایشی را پرسید که پاسخش را تنها خود میدانست و
درصورتی که غیبگوها پاسخ صحیحی دادند، نتیجه جنگ را از آنها
بپرسد. از میان پیشگوها، فقط پیشگوی معبد دلفی به نخستین پرسش وی
پاسخ صحیحی داد و کرزوس معبد مذکور را غرق در گنجینهای از زر کرد و
با اطمینان کامل از درستی بی چون و چرای پیشگویی معبد دلفی، پرسید
که آیا میتواند وارد جنگ با کوروش شود؟ پاسخ مشهود پیشگو این بود:
.« در جنگ بین کرزوس و کوروش، فرمانروایی بزرگی فرو خواهد پاشید »
خود لیدیه بود، از ذهن وی نگذشت و « فرمانروایی بزرگ » اینکه منظور از
از این پاسخ خشنود شد و سرگرم تجهیز خود برای لشکرکشی علیه کوروش شد. وی فرستادگانی به مصر و بابل فرستاد و از آنها خواست علیه کوروش با
[47]وی متحد شوند و هردوی آنها که از بزرگ شدن دولت هخامنشی نگران بودند، این اتحاد را پذیرفتند و وعده کردند که در سال آینده به او کمک کنند.
در این هنگام، یکی از فرستادگان کرزوس به وی خیانت کرده و نزد کوروش آمد و بدو اطلاع داد که کرزوس در حال تدارک نیرو برای جنگ با توست.
[48]کوروش فورا مقدمات جنگ را آماده کرد و تشخیص داد که نباید به دشمن فرصت دهد و او باید حمله را آغاز کند.
کوروش بزرگ 7
نگارهای بر گلدان در حدود سال ۵۰۰ پیش از میلاد، کشف در ،« کرزوس بر خرمن آتش »
ایتالیا، نگهداری در موزه لوور.
در بهار سال ۵۴۵ پیش از میلاد کرزوس با سپاه خود راه شرق را در پیش
گرفت و از رود هالیس (قزلایرماق) گذشت و کاپادوکیه را تسخیر کرد. در
این فاصله ماه اکتبر فرا رسید و کوروش از ماد و از راه ارمنستان خود را به
منطقه پتریا رساند و نبرد سختی بین طرفین درگرفت که بینتیجه پایان
یافت. روز بعد کرزوس چون دید تعداد نیروهایش از نیروهای کوروش کمتر
است، ترجیح داد که بهطرف پایتخش سارد عقب نشیند، زیرا تصور میکرد
که زمستان در پیش است و کوروش بهواسطه سختی زمان و اینکه از مرکز
ایران دور است و دولت بابل را در پشت سرش دارد، هرگز به سارد حمله
نمیکند و او میتواند در بهار سال آینده با رسیدن نیروهای متحدش،
سپاهی بهمراتب بهتر را تشکیل دهد. کوروش آنقدر صبر کرد تا مطمئن
شد که سربازهای اجیرشده یونانی از اقامتگاههای زمستانی خود مرخص
شدهاند. سپس با دولت بابل وارد مذاکره شد و پیمان صلح با نبونعید منعقد
کرد. به این ترتیب از جانب پشت سر مطمئن شد و به ناگهان و با وجود
فصل سرما در نوامبر ۵۴۵ پیش از میلاد به سوی سارد لشکر کشید.
کرزوس با شنیدن این خبر شگفتزده شد زیرا گمان نمیکرد حریفش در
زمستان وارد جنگ شود. متحدین وی دور بودند و زودتر از بهار متصور
سوارهنظام لیدیه یکی از
[49]نبود که کمکی به وی برسد، سپاهیان اجیرشده را هم مرخص کرده بود و چارهای جز استفاده از سوارهنظام نداشت.
سوارهنظامهای ممتاز بود و برای این منظور، کرزوس سپاهش را در طرف شرقی سارد در دشتی به نام هرموس آراست زیرا این دشت وسیع برای عملیات
سوارهنظام مناسب بود. کوروش برای فلج کردن سوارهنظام لیدیه، تاکتیک هوشمندانهای را بکار بست، چون اسب از بو و هیکل شتر رَم میکند، وی در جلوی
صف لشگرش قطاری از شتر را آراست. اسبهای لیدیهایها از بوی شتر رَم کردند و آشفتگی زیادی در صفوف سپاه ایجاد کردند و سواران نیز ناگزیر پایین
آمدند و پیاده جنگیدند. سرانجام ایرانیان پیروز شدند و لیدیهایها به درون دژ عقب نشستند. کوروش بیدرنگ دستور حمله به دژ را داد زیرا باستانشناسان
در سارد تعداد زیادی نوک نیزه پارسی یافتهاند. حمله با شکست روبهرو شد و ایرانیان مجبور شدند خود را برای محاصرهای آماده کنند که در فصل زمستان
[51][50]بسیار دشوار بود زیرا شهر سارد از نظر آذوقه مشکلی نداشت و به راحتی تسلیم نمیشد.
دو هفته از محاصره بینتیجه سپری شد. آنگاه کوروش در میان سپاهیان اعلام کرد که به نخستین کسی که از بارو بالا برود، پاداش بزرگی خواهد داد. در
این میان یکی از ایرانیان ساحلنشین دریای مازندران متوجه شد که قسمت جنوبی دژ که پشت به کوهستان بود، بینگهبان است. علاوه بر این او دیده بود
که چگونه یک سپاهی لیدیهای از این سوی شیب به بالا خزیدهاست تا کلاهخودش را که از سرش افتاده بود بردارد. اینک این ایرانی شهامت به خرج داده بود
تا از دیوار جنوبی بالا رود و به دنبالش دیگران نیز از این اقدام سرمشق گرفتند و به دنبالش از دیوار بالا رفتند و به این ترتیب دژ سارد در نوامبر ۵۴۵ پیش از
[52]میلاد تسخیر شد.
کرزوس که مأیوس و دلسرد شده بود دستور داد تا در جلوی تالار خود که پوششی از برنز داشت، تَل هیزمی فراهم بیاورند و سپس در بالای آن قرار گرفت و
کوروش به هنگام ترک سارد در پایان نوامبر سال ۵۴۵
[53]قصد داشت خودسوزی کند ولی احتمالاً کوروش بهموقع از خودکشی کرزوس جلوگیری کردهاست.
پیش از میلاد، کرزوس را با خود به هگمتانه به تبعید برد و پنج سال پس از سقوط سارد، سراسر آسیای صغیر ضمیمه شاهنشاهی هخامنشی شد
:cool:زندگی زیباست
پاسخ
 سپاس شده توسط sahar_s2 ، eagle2 ، šhεïdα ، aLiReZaZ-iM
آگهی
#2
افسوس داره مردبزرگی مثل ایشان که تاپای جونش برای سرزمینمون زحمت کشیده برای مردم سرزمینمون هنوزناشناخته اس افسوس.........................
شادباش وشادزندگی کن اخه کی ارزش اینوداره عمرتوبه پاش بزاریng2:89:
پاسخ
 سپاس شده توسط šhεïdα
#3
تکرارریDodgy
پاسخ
#4
مرسیSmile
سپاس شما برای خودتا یک کلیکه
ولی سپاس شما برای من یه دنیا ارزشهBig Grin
پاسخ
 سپاس شده توسط šhεïdα
#5
هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز نام ونشان نداردHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط šhεïdα
#6
ممنونم
عااااشقتم کوروشHeartHeartHeartHeartcryingcrying
زندگی نامهی کورش کبیر 1

گُـل مَـטּ گآهے بـבاـפֿـلاـᓆ פּ ڪҐ حوصـِلـہ פּ مَغــرور بـوב...
امــّـــــا..
مانـבنـــے بــوב .
ایـטּ بـوבنـَش بـوב ڪـِـہ اפּ را تبـבیــل بـہ گـُــل مـטּ ڪرבه...✿

زندگی نامهی کورش کبیر 1
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد تی ام
#7
افسوس که کوروش کبیر واسه ایرانه اما روز جهانی کوروش در تقویم ایران نیست اما در تقویم سراسر دنیا هستcryingcrying
پاسخ
#8
7آبان روز بزرگداشت کوروش بزرگ
پاسخ
 سپاس شده توسط šhεïdα
#9
مررسي
اسمو ياد پدر بزرگه همه ماروزنده كردي اينجا
چقـدر اشتبــاه میکننـد آنهـایے کــﮧ میگوینـد:
مــرد بـــاید قـد بلنــد بـاشد...
چشمــ و ابـرو مشکـے بـاشد...
تــﮧ ریشـ داشتــﮧ بـاشد...
پـیـراهن مـردانـﮧ بـپـوشد ......
آستینشــ را کمے تـا بزنــد...موهـا ے دو سانتے داشتـﮧ باشد و ...!!
مــטּ کـﮧ میگویمــ :
مـرد بــاید بـاوجود تمـامــ غرورشـ ، مهربـاטּ بــاشد...
بـاوجود تمامـ لجبـازیهـــایشـ ، وفـادار بـاشد
بــاوجود تمامــ خستگے هایشــ ، صبــور بــاشد...
بـاوجود تمامــ سختے هایشـ ، عاشقـ بـاشد
مرد بـاید محکمــ بـــاشد
پاسخ
 سپاس شده توسط šhεïdα


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اکبر کبیر
  زیگبرت یکم و زندگی او
  نکات جالب و خواندنی زندگی ناصرالدین شاه
  تمام جنگ های ایران از زمان کورش تا حالا .52 جنگ ایران از زمان کورش تا کنون .
  درنگی بر زندگی دیکتاتور مشهور رومانی؛ نیکلای چائوشسکو
  (تصاویر) آلبوم زندگی هیلاری کلینتون
  تصاویر/ آلبوم زندگی مشهورترین نقاش زن
  تصاویر/ آلبوم زندگی "اومبرتو اکو"
  تصاویر/ آلبوم زندگی مارتین‌لوتر کینگ
  نگاهی به زندگی دیوانه وار 10 دانشمند بزرگ تاریخ

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان