بچس دلش میخواد این جوری دردو دل کنه باخدا.....

[Apathetic]

فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست

[..WonDerfull..]

اين آخرين روزهاي ِ زندگيم را جشن ميگيرم

سفري در راه است

با يك كوله پشتي كه جايي براي خودش ندارد

[Armina]

خدایا !

من چیزی نمیبینم .

آینده پنهان است.

ولی آسوده ام ،

چون تو را می بینم

و تو همه چیز را . . .

[ÐeaÐ GiЯl]

روزهاست از سقف لحظه هایم

یاد تو می چکد..

اگر باران بند بیاید؛

از این خانه می روم.....

[Armina]

سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهدتمام بند بند استخوانم گریه می خواهد

بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من که بغض آشنای ابر گریه می خواهد

بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد

چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد

[ღdorsaღ]

شهرعشق

اینجا شهر عشق های رنگیه

کار دلا اما همه یک رنگیه

قفل دلا ساده ست و کلیدشون دست خدا

کسی که عاشق نشه آدم دورنگیه

تو شهر ما آدماش جواهرن

اینجا دل سپردن واسه ما یه جور زرنگیه

تو هم ای دوست قدم بزار به چشم ما

آخه اینجا پر از گلای هفت رنگیه

قبول داری دنیامون دنیای قشنگیه؟

همش سادگی و صلح و یک رنگیه؟

تو هم ای یار بیا تا با هم باشیم کنار هم

آخ که با تو عجب زندگی رنگاوارنگیه

حافظ دیگه بهم نگو سخن از نبودن و ندیدنه

بگو ای دوست تو می دونی انتظار چه رنگیه؟

[ÐeaÐ GiЯl]

خـدایـا
اَیوبـ را بیـاوَر زمیـــن ،
میخـواهَم از صَـبر بــرآیش بگـویَم ... (!)

[Armina]

פֿـیالـت راحـت باشـב , چیــزےِ نشـבہ

یـِڪ شڪـَسـت عاطفـےِ سـاבه ؛

בوستَـش داشتـҐَ , בوستَـҐ בاشت

בوستـش دارَҐ , בیگـر בوستَــҐ نَـבارَב

مانـــــבه اҐ ,رفتـــــہ

هستــَــҐ , وَلــــےِ او نیـــست

بہ همیـטּ ساבگےِ ...

[..WonDerfull..]

بیا آخرين شاهكارت را بيبين
مجسمـه اي با چـشمانی باز
خيره به دور دست
شايد شرق شايد غرب
مبهوت يك شكست،
مغلوب يك اتفاق
مصلوب يك عشق،
مفعول يك تاوان
خرده هايش را باد دارد مي برد ...

[serpico]

هیچ وفت نفهمیدن که کوه ،اونقدر سنگ بود که تنها شد ٰ،یا اونقدر که تنها بود سنگ شد ...