شایـــــــــــــد...

[Apathetic]

اینجا مینویسم شاید گذر زمان تو را هم یه روز برای خواندن این مطلب به اینجا بکشاند...

من همانم که با اینکه میدانستم تو نمیتوانی با من باشی ولی باز دوستت داشتم.

منی که میدانستم بیشتر از نصف حرفهایت راست نبود ولی به احترام دلم باور میکردم!

و ندانستی که آنهایی که نصف شب با آنها میحرفی و وقتی اس ام اس هایی من نمیآیند میگفتی

لابد حافظه پر شده است!!!!

همه رفتنی أند و فقط چند روزی تو را میخواهند.

من تمام اینها را میدانستم. ولی دوستت داشتم

[Armina]

برآنچه گذشت

آنچه شکست

آنچه نشد

آنچه ریخت

حسرت نخور

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد . . .

[frozen✘girl]

" نســـل مـــن "

نسلـــی اســـت ...

کـــه غـــرق در " معشوقـــه هـــای خیالـــی "

" پیـــر " میشـــود ..............

[Armina]

در رویاهایت جایی برایم باز کن ،

جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ،

خسته شدم از بی جایی...

[pink devil]

هنوز نمیدانم

اینجا چه فصلیست ..

کــــه من

کال مانده ام و ...

به تو نمیرسم .... !

[PARISA********]

[pink devil]

این شب ها ...
چشم های من خسته است


گاهی اشک ، گاهی انتظار


این سهم چشم های من است

[melodi+]

دیگه حتی تو حیاط ،

صدای "جیک جیک "و "ما ما " نمی یاد

صدای "بع بع" و "جا جا" نمی یاد .

بچّه ها، دلـم شکسته، دیگه گـاوی نـدارم

تو تـنم ، جــونی نمـونـده ، آخـه تـابی نـدارم . . .

[ÐeaÐ GiЯl]

عبور تو از حوالی

چشم های من

تنها اتفاق غیر منتظره ی

زندگیم بود

چراکه من

همیشه منتظر

نیامدنت بودم ....

[الیا]