مشاعره (نسخه دوم)

[Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ]

توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود

[kimia2013]

در دایره وجود موجود علیست

اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست

گرخانه اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست

[AFEE BOZORG]

تا تو مـــراد من دهي ، کـشتـه مــــرا فراق تو

تا تو به داد من رسي ، من به خدا رسيده ام

[Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ]

مزن بر سر نا توان دست زور که روزی در افتی به پایش چو مور

[kimia2013]

رهرو ان است که اهسته و پیوسته رود
رهروان نیست گهی تند و گهی خسته رود

[AFEE BOZORG]

در مجالس حرف سرگوشي‌زدن با يکدگر


در زمين سينه‌ها تخم نفاق افشاندن است

[(nasim)]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

[AFEE BOZORG]

کس دل نمی دهد به حبیبی که بی وفاست
اول حبیب من به خدا بی وفا نبود

[kimia2013]

دست از طلب ندارم تا کام دل براید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن براید

[AFEE BOZORG]

در قتل ما زنرگس خود مصلحت مکن
کانديشه ي صحيح نباشد سقيم را