امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دلتنگـــ ـی هاے من

#21
به چه میخندی تـــــــــو؟
به مفهوم غم انگیز جدایــــــــــی؟
به چه چیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــز؟
به شکست دل من یا پیروزی خویــــــــــــــــش؟
به چه میخنـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــدی؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــرد ؟
یا به افسونگری حرفهایت که مرا سوخت و خاکستر کــــــــــــــــــــــرد ؟
به دل سادهی من میخندی که دگرتا ابد نیز به فکر خود نیســــــــــــــــــــت ؟
خنده دار است بخنــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــد ...
دلتنگـــ ـی هاے من 3
پاسخ
 سپاس شده توسط Apathetic
آگهی
#22
بیاییم بند زبان را ببندیم

و بال اندیشه را بگشاییم

برای گفتن همیشه وقت است

اما برای اندیشیدن ممکن است

دیر بشود
خوب، ولی اشتباه...
پاسخ
 سپاس شده توسط ..WonDerfull..
#23
مَـرگـَـم مرا در دورتریـלּ غـُـروب خاطِـراتــَـت هـَـم نـَـخواهے‌ دید
مـَـنے‌ را کہ هر نـَـفـَـس با یادت اندیشیدم

و هـَـر لـَـحظه بے‌ آنکه تو بدانے‌ بـَـرایـَـت آرزوے‌ بهترین ها را کــَـردم

بـَـعد از مـَـرگم نامَـم را در ذهنت تــَـداعے‌ نـَـخواهے‌ کــَـرد

نامے‌ که برایـَـت بیگانہ بود اما...در کنارت بود !!

بے‌ آنکہ خود خواهان آن باشے‌

بعد از مـَـرگم چشمانــَم را روے‌ کاغـَـذ نـَـخواهے‌ کِـشید

چـَـشمانے‌ کہ هـَـمواره بـِـخاطـِـر غـَـم ها وشادے‌ هایـَـت بارانے‌ بود

و مے‌ درخشید هـِـنگام دیدלּ چشمانت

بعد از مـَـرگم گرماے‌ دستانـَـم را حـِـس نخواهے کرد

دستانے که روز و شــَـب رو به آســِـماלּ براے لـَـبخندت دُعا میکردند

بعد از مـَـرگــَـم صدایم را نــَـخواهے شِـنید

صدایے که گــَـرچہ از غــَـم پُر بود اما شِـنیده میشـُـد

تا بــِـگویــَـد

دوستــَـت دارمــــ
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
پاسخ
#24
غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق

یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار

اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار

زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی

رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی

آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک

اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک

تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود

دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود

تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری

تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری

پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی

تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی

داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن

رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون

تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق

منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق

نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه

تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه

عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک

گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک

نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش

شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش

و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره

پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره

اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم

بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم

ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد

روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد

بـه خـدا نـمــیـری از یاد
A Friend is nothing but a known enemy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دلتنگـــ ـی هاے من 3
پاسخ
#25
خدایاااا…
گر تو درد عاشقی را میکشیدی…
توأم زهر جدایی را به تلخی میچشیدی… پشیمان میشدی از اینکه عشق را آفریدی،،!
بگو: هرگزسفرکردی، سفر با سختی و خون و جگر کردی…
کسی را بدرقه با چشم ترکردی…نکردی!
بارالها با کدامین تجربه بر ما نظرکردی!!!
دلتنگـــ ـی هاے من 3
پاسخ
#26

در اوج آسمان به دنبال تو ، هر جا میروی باز هم یکی هست به دنبال تو

تویی که در قلب منی و منی که همیشه فدای توام

دیگر به دنبال بهترین ها نیستم ، من شیفته آن خوبی های توام
خوب، ولی اشتباه...
پاسخ
#27



چقدر کم توقع شده ام

نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را..

همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست

مرا به آرامش می رساند….

حتی اصطحکاک سایه هایمان…
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
پاسخ
#28
باران که می بارد... همه چیز دوباره تازه میشود درست مثل داغ نبودن تو....
دلتنگـــ ـی هاے من 3
پاسخ
#29
بخدا بگو:زمستانش سرد نيست !
جمع كند تكرار فصلهايش را!
من در تابستانش هم از بي وفايي دندان به دندان سائيده ام ......
خدايا تمام خنده هاي تلخ امروزم را مي دهم يكي از ان گريه هاي شيرين كودكي ام را پس بده .....
پاسخ
#30
خواب هایم بوی تن تو را میدهد ... نکند آن دورترها نیمه شب در آغوشم میگیری !

آغوش تو مترادف امنیت است... آغوش تو ترس‌های مرا می‌بلعد... لغت‌نامه‌ها دروغ می‌گفتند!!

آغوش تو یعنی پایان سردردها..

یعنی آغاز عاشقانه‌ترین رخوت‌ها..

آغوش تو یعنی "من" خوبم.. بلند نشوی بروی یک‌وقت!!

بغلم کن.. من از بازگشت بی‌هوای ترس‌ها... میترســــــــــــــــــــــــــــــــــم....
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان