ارسالها: 6,369
موضوعها: 362
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 47972
سپاس شده 49567 بار در 15655 ارسال
حالت من: هیچ کدام
به قول معروف وقتی یک مشکل حل میشه تازه مشکل های جدید اشکار میشه.
نمیشه به استقبال برابری اجتماعی نرفت.
قطعا وقتی مشکل حقوق زن حل بشه مشکلات دیګه ای پدیدار میشه.
جامعه ها مشکلاتشون کم و زیاد داره ولی همه جامعه ها مشکل دارن.
امید وارم ګرفته باشی چی میګم.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب
درباره گذشته و حال داشته باشی، راههای ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!
ارسالها: 3,187
موضوعها: 184
تاریخ عضویت: Feb 2012
سپاس ها 3349
سپاس شده 7870 بار در 2436 ارسال
حالت من: هیچ کدام
جامعه باید زن سالاری شود وحقوق گذشته شان را پس بگیرند به طور مثال زنها در روزهای نظری 6تا 6تا غذا می گرفتند وچند بار نوبت مردهارو گرفتند ومردها می گفتند حقوق مرها ضایع شد و...ومن گفتم:بابا تموم این غذاها می ره تو شیکم شما مردها. یکم انصاف داشته باشید زنها همش درحال زحمت کشیدن برای ما مردها هستند ومردها می آیند خونه ومی خوابند یا روزنامه می خوانند وزن ها مدام درحال کارند
ارسالها: 618
موضوعها: 79
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 314
سپاس شده 3254 بار در 1185 ارسال
حالت من: هیچ کدام
باحقوق زنان کاملاموافقم
بابرابریشون درهمه ی ضمینه هابامردها
ارسالها: 6,369
موضوعها: 362
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 47972
سپاس شده 49567 بار در 15655 ارسال
حالت من: هیچ کدام
امید است با رشد سواد و دانش در جامعه زن ها هم دارای برابری اجتماعی باشن.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب
درباره گذشته و حال داشته باشی، راههای ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!
ارسالها: 346
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: May 2012
سپاس ها 1236
سپاس شده 510 بار در 210 ارسال
حالت من: هیچ کدام
09-05-2012، 15:43
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-05-2012، 15:47، توسط sajede.)
به نظر من بعضی اقایون حس مالکیت بیش از حدی نسبت به خانومشون دارن و به خودشون اجازه میدن هر جور که اونا دوس دارن زندگی کنن تو اجتماع نباشن وهمیشه در حالت منزوی و بی خبری به سر ببرن.
ارسالها: 1,425
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Sep 2011
سپاس ها 966
سپاس شده 3521 بار در 1457 ارسال
حالت من: هیچ کدام
بیاید فقط در مورد ایران صحبت کنیم ایران کشور ماست نه عربستتان یا افغانستان ...
همه چی ویران شد
تو کجایی سهراب ؟
اب را گل کردند .. چشمهارا بستند
وچه با دل کردند ... وای سهراب کجایی اخر ؟
زخم ها بر دل عاشق کردند
خون به چشمان شقایق کردند
کجایی اخر ؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند
همه جا سایه ی دیوار زدند
صبر کن ... قایقت جا دارد ؟
من هم میخواهم دور شوم از این خاک غریب
تو کجایی اخر؟