04-12-2012، 16:22
تنهایی، خیابانیست در من
که هر شب
به انتظارِ عبورِ تو
بیعبور میماند
که هر شب
به انتظارِ عبورِ تو
بیعبور میماند
|
ܓܨبُـ ـغض قلََََـ ــ ـم ܓܨ |
|||||||||||||||||||||||
04-12-2012، 16:22
تنهایی، خیابانیست در من
که هر شب به انتظارِ عبورِ تو بیعبور میماند
04-12-2012، 19:55
هر وقت با گفتگو مشکلمون حل نشد........
هروقت دیدی بحث کردن جواب نمیده...... هر وقت حرفامون به بن بست خورد....... هروقت قسم و آیه خوردن جواب نداد... هروقت گل و کادو تاثیر نداشت......... هروقت عذر خواهی فایده نداشت.. هروقت نشد که نشد...فقط... بـــــــــــــــــــــــــــــغلم کــــــن. فقــــــــــــــــط ..بــــــــــــــــــــغلت میکنم..
06-12-2012، 10:13
هنوز دوستش داري ولي ديگه مال تو نيست
با اين حال نمي توني از داخل پروفايلت ريموش کني هر روز پروفايلش رو چک مي کني و عکساش رو مي بيني و زير لب مي گي خيلي بي معرفتي اما ....هنوز دوست دارم . . . !
11-12-2012، 16:17
====================
شایـב تقصیـــر مــآ نیست کـــﮧ نمےتوآنیمـــ روی حرفمــآن وعـבه هآیمآن و احسآسآتمــآن بایستیمـــ مـا بــروی زمینے زنـבگے مےکنیمـــ کـــﮧ روزے یکبآر خوבش رآ בور مےزنـב=============
11-12-2012، 16:40
گاهی بايد بی رحم بود..
نه با دوست،نه با دشمن.. بلكه با خودت.. و چه بزرگت ميكند آن سيلی كه خودت ميزنی به صورتت!!!
11-12-2012، 17:24
اون روز که به تنهایی من شلیک کردی
اسیر احساس گمشده ام بودم دیدم توی شبام یه ستاره پیدا شده دیگه تاریکی برام معنا نداره هر چی هست پرتو نور عشق مهتابی توست
11-12-2012، 18:01
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که : نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.
11-12-2012، 19:28
آدم باید یه “تو”
داشته باشه که هر وقت از همه چی خسته و ناامید بود بهش بگه: مهم اینه که تو هستی… بیخیال دنیا…
12-12-2012، 21:23
دلتنگم....
برای کسی که مدت هاست بی آنکه باشد هر لحظه زندگی اش کرده ام ..
13-12-2012، 12:33
خواهَم بَرگَردَم بِـﮧ روزهاے کودَکے …
آטּ روزها کـِﮧ : پِدَر تنها قَهرِماטּ بود… عِشــق ، تَنها در آغوشِ مادَر خُلاصِـﮧ مے ـشُد… بالاتَرین نُــقطِـﮧے زَمےـטּ، شـانِـﮧ هاے پِـدَر بُــود… بَدتـَرین دُشمَنَم ، بَرادَرَ ـم بُودَند… تَنــها دَردَم ، زانُو های زَخمـے اَم بود… تَنـها چیزی کِه میشِکَست ، اَسباب بـازیهایَم بـود وَ مَعناے خُداحافِـظ ، تا فَردا بود… آن روزها لااَقل عَروسَکی داشتَم تا با او دَردُدِل کُنَم فِکر میکَردَم به حَرفَم گوش میکُنَد این روزها میدانَم که او نِمیفَهمَد وَ هیچ کَسِ دیگَر را هَم نَدارَم خُدایا خَستِـﮧ اَم! دِلَم بَچِگے میخواهَد.....
| |||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|