04-12-2012، 16:44
نـبودنـت را بــاور کــرده اسـت قـلب تنـهایـم …
امــا گـونـه هـایـم رد نـبودنــت را حـس مـیـکند …
بــازگـــــــــــــــرد…
امــا گـونـه هـایـم رد نـبودنــت را حـس مـیـکند …
بــازگـــــــــــــــرد…
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |
||||||||||||||||||||||||||||||||
04-12-2012، 16:44
نـبودنـت را بــاور کــرده اسـت قـلب تنـهایـم …
امــا گـونـه هـایـم رد نـبودنــت را حـس مـیـکند … بــازگـــــــــــــــرد…
04-12-2012، 16:46
بايد قاب بگيرم حرف هايت را . همه "عكس" شدند !
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عکسمـــــــــــــــ
04-12-2012، 16:46
در دفترم چه شعر و غزلها برای تو
عطری ز بهترین گل دنیا برای تو در بیت بیت غزل شاخه ای ز گل خواهم ز دوست جنت عقبا برای تو آسان نمی شود ز تو گفتن به هر زبان بالا رویم تا به ثریا برای تو هر نغمه ای که نغمه سرا ساز می کند از دل بر آمدست ز دلها برای تو در هر قصیده نقش تو را نقش می زنم در بهترین جای کتاب اثر ها برای تو در روی بوم های سپیدم به وقت صبح خطی زنم ز خط چلیپا برای تو زیبا ترین اثر که بماند برای من بیرون بریزم از دل شیدا برای تو
04-12-2012، 16:46
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-12-2012، 16:48، توسط i think just about you.)
بعضی آهنگها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشده اند …
اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدمها برای “یک دل سیر گریه کردن” از ته دل !
هـــــــر کـــــــس جــــــای مـــــــــن بـــــــودمی بریـــــــــد .اما مــــــــــن هنـــــــوز می دوزمــــــــــچشـــــــــم به امیــــــــــــــــــــــد آمدنت ... !
04-12-2012، 16:47
دیریست دلم گرفته باران
اشکم که ز غم سرشته باران چندیست اسیر دست اویم بر لوح دلم نوشته باران باران دل من چو راز دارد از او طلب نیاز دارد آن ماه سفر کرده ی دیروز مرغیست خموش و ناز دارد باران به دلم غمی نشسته من بال و پرم ولی شکسته باران مه من چه حال دارد؟؟؟ این دل ز تو هم سوال دارد
04-12-2012، 16:47
برایم نوشته بود :
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند شاید چون آرزوهایم بلندند ... ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید : امیدی هست ؛ چون خدایی هست ... آری ، وچه زیبا نوشته بود ... همواره با خود تکرار میکنم، امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
04-12-2012، 16:48
کابوس نیست
با دستانی سبز ایستاده باید رفت تنها ... به کجا... باد پیراهن سبزش را به رقص می خواند باد... باد... باد... این زاده سیاه شب روی ان شراب کهنه میرقصد -پیچک تنت بوی خاک میدهد ...کابوس نیست ...باید... ب...ر...و....م
04-12-2012، 16:48
به خوابم نیا !
می آیی خوابم را رنگی ؛ روزگارم را سیاه می کنی . . . !
04-12-2012، 16:48
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی ! من از دوری تو منقرض شدم …
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|